عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - اگرچه قبل از فینال مونیخ، دست کم روی کاغذ، به نظر میرسید شانس پاریسنژرمن برای قهرمانی اندکی بیشتر از شانس اینترمیلان است، ولی این فاصله آن قدر اندک بود که حتی خوشبینترین طرفداران پاریسنژرمن هم هیچ احتمال نمیدادند تیمشان در فینال 5 بر صفر پیروز شود.
سیمونه اینزاگی، مربی اینترمیلان، دیشب جنگ تاکتیکی را به لوئیس انریکه باخت. ولی اگر فدریکو دیمارکو، بک چپ اینتر، در صحنۀ منتهی به گل اول بازی، آفساید را به شکلی ناشیانه پر نمیکرد، شاید کار اینزاگی در فینال مونیخ چنان گره نمیخورد.
لوئیس انریکه در نیمهنهایی یورو 2020، در مصاف با روبرتو مانچینی هم جنگ تاکتیکی را برد ولی ایتالیا توانست تا دقیقۀ 120 دوام بیاورد و نهایتا در ضربات پنالتی پیروز شود. تیمی که جنگ تاکتیکی را میبرد، همیشه پیروز میدان نیست.
بنابراین اشتباه فاحش دیمارکو روی گل اول پاریسنژرمن و بدشانسی او و یان سومر روی گل دوم پاریسیها (که توپ با برخورد به پای دیمارکو تغییر جهت داد و وارد دروازۀ اینتر شد)، نقش مهمی در خرد شدن تیم اینزاگی در بازی دیشب داشت.
اینترمیلان دیشب، مثل ایتالیا مقابل اسپانیا در نیمهنهایی یورو 2020، از همان آغاز بازی در تنگنا گرفتار شده بود ولی اگر تا دقیقۀ 20 دو گل نمیخورد، گلهایی که محصول اشتباه فاحش دیمارکو و بدشانسی او بودند، شاید سیمونه اینزاگی میتوانست راه چارهای برای خروج از تنگنا پیدا کند یا دست کم با شکستی آبرومندانه، جام را تقدیم پاریسیها کند.
به نظر میرسد اینترمیلان کار بزرگش را در این تورنمنت در مرحلۀ نیمهنهایی انجام داد. در هر دو بازی رفت و برگشت مقابل بارسلونا، به ویژه در بازی برگشت، اینتر میتوانست بازندۀ میدان باشد. اما آنها نهایتا بارسا را در دو مسابقۀ تاریخی و بسیار تماشایی حذف کردند و انگار همین درخشش بینظیر و شکستن شاخ غول در نیمهنهایی، نوعی ارضای روانی برای بازیکنان اینتر در بر داشت و پتانسیل تداوم درخشش آنها را از بین برد.
در واقع غلبه بر بارسلونا، برای اینترمیلان در حکم پیروزی در یک فینال زودرس بود و بازیکنان این تیم، پس از آن پیروزی درخشان و تاریخی، ناخودآگاه احساس میکردند مأموریت انجام شده است. اگر چیزی در ذهنیت بازیکنان اینترمیلان فروکش نکرده بود و آنها دیشب میتوانستند بازی همیشگی خودشان را ارائه دهند، هیچ بعید نبود باز هم ببازند ولی پس از یک رقابت جدی و جانانه، با نتیجهای آبرومندانه.
اما دیشب عملا یک تیم در زمین بازی میکرد؛ تیمی که به لطف کوچ امباپه به مادرید، یک تیم حقیقی بود. قهرمانی پاریسنژرمن در چمپیونزلیگ امسال، نشان داد در فوتبال یک مربی خوب، از هر بازیکن سوپراستاری باارزشتر است. حتی از مسی و نیمار و امباپه.
پاریسنژرمن با مثلث مسی و نیمار و امباپه دو بار در یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا حذف شد. ولی این بار بدون آنها قهرمان اروپا شد. حتی سال قبل هم، که انریکه مربی پاریسیها بود و دستش از جام قهرمانی کوتاه ماند، پاریسنژرمن در نیمهنهایی از جام کنار رفت.
سال گذشته، مسی و نیمار در پاریژرمن نبودند و انریکه در اولین فصل حضورش در پاریس، تیم را تا نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا بالا برد. امسال که امباپه هم تیم را ترک کرده بود، انریکه توانست تیم را قهرمان اروپا کند! برای قهرمانی باید تیم خوبی داشته باشی؛ نه تیمی که ستارههای بزرگی دارد ولی آنقدرها هم تیم نیست.
در یادداشت «امباپه، ژان پیر پاپن میشود؟»، نوشتیم امباپه به هوای کسب قهرمانی اروپا از پاریس به مادرید رفته، ولی ممکن است از خانهاش در مادرید شاهد قهرمانی پاریسنژرمن باشد؛ درست عین ژان پیر پاپن که از مارسی به میلان رفت تا قهرمانی اروپا جزو آرزوهایش نباشد، اما در همان اولین سال نبودنش در مارسی، مارسی قهرمان اروپا شد. پاریسنژرمن هم در اولین سالی که بی امباپه سر کرد، قهرمان اروپا شد؛ پاریسنژرمنی که چند سال حاضر نبود امباپه را به رئال مادرید بفروشد، بلکه با او بتواند قهرمان اروپا شود. کار دنیا عجیب است!
همچنین پیشتر یادداشتی با عنوان «فینال مونیخ: نبرد یان سومر و دوناروما» نوشته بودیم ولی در بازی دیشب، بازیکنان اینترمیلان به قدری بد بازی کردند که دوناروما یکی از بیدردسرترین بازیهای خودش را در فصل اخیر تجربه کرد. یان سومر هم بعد از گل دوم، دیگر نتوانست سومر همیشگی باشد و این افت کیفی در به ثمر رسیدن گل سوم پاریسنژرمن موثر بود.
نه فقط در تاریخ لیگ قهرمانان اروپا (از سال 1992 تا الان)، بلکه در تورژن قبلی لیگ قهرمانان، یعنی جام باشگاههای اروپا (از 1955 تا 1992)، هیچ تیمی در فینال با اختلاف پنج گل مغلوب نشده بود.
بهترین پیروزیها در این هفتاد سال گذشته، حداکثر با اختلاف 4 گل رقم خورده بود. مثل برد 7 بر 3 رئال مادرید مقابل اینتراخت فرانکفورت در فینال 1960 و دو پیروزی 4 بر صفر میلان مقابل استوابخارست و بارسلونا در فینالهای 1989 و 1994.
بنابراین پاریسنژرمن دیشب بهترین برد در فینال لیگ قهرمانان اروپا را طی این هفتاد سال اخیر بدست آورد. اگر بردلی بارکولا در دقیقۀ 81 آن فرصت گل حتمی را در مصاف تکبهتک با یان سومر هدر نداده بود، شاگردان انریکه اینترمیلان را ششگله میکردند. البته داور هم رأس دقیقۀ نود سوت پایان را زد وگرنه بعید نبود پاریسنژرمن در وقتهای تلفشده گل ششم را نیز به خورد یان سومر نگونبخت دهد!
پاریسنژرمن دیشب عصر جدیدی را آغاز کرد. ناصرالخلیفیِ قطری قطعا قدر انریکه را میداند و چه بسا سالها این نابغۀ اسپانیایی را در تیم فرانسویاش نگه دارد. این دومین قهرمانی فرانسویها در معتبرترین جام باشگاهی اروپا بود. قهرمانی نخست را، چنانکه گفتیم، مارسی در فینال 1993 بدست آورده. ولی پاریسنژرمن با انریکه قادر است شب شاد مونیخ را در شهر دیگری نیز تجربه کند و در چند سال آینده حداقل یک قهرمانی دیگر در چمپیونزلیگ بدست آورد.
در بازی دیشب متاسفانه مهدی طارمی نتوانست راهی زمین شود. یان اورل بیسک که در دقیقۀ 53 وارد زمین شده بود، نیامده آسیب دید و در دقیقۀ 62 جای خودش را متئو دارمیان داد. در واقع یک تعویض اینزاگی سوخت و همین مانع از ورود طارمی به زمین شد.
با این حال اگر طارمی هم به میدان میآمد، اینتر راه به جایی نمیبرد. طارمی بازیکنی نیست که در چنین فینالی بتواند ورق را برگرداند و بازی سه بر صفر باخته را به تساوی بکشاند. در هفتههای اخیر، برخی از ورزشینویسان وطنی به "درخشش طارمی" اشاره میکردند. ولی باید از این دوستان پرسید کدام درخشش؟ یک پاس گلِ اجباری در بازی با بارسلونا، واقعا مصداق درخشش است؟ طارمی ناچار بود آن توپ را پاس بدهد و به درستی هم پاس داد.
وقتی در واکنش به یک پاسِ ناگزیر یا تاثیرگذاری طارمی در اخراج پپه رینا، گلر اسپانیایی 43 سالۀ تیم گمنام کومو در سری آ، طارمی را در حال درخشش میبینیم، یعنی او را خیلی دست کم گرفتهایم و کوچکترین و کمترین اثرگذاریهای مثبتش هم در چشم ما بزرگ جلوه میکند.
واقعیت این است که طارمی فصل بسیار بدی را پشت سر گذاشت و اگر دیشب اینترمیلان حتی با گل طارمی پیروز و قهرمان میشد، فصل بد طارمی فقط پایانی خوش پیدا میکرد. همین و بس. مهدی به هر دلیل نتوانست در اینترمیلان خوب بازی کند. اگر شانس بیاورد و در ایام نقلوانتقالات فروخته نشود، شاید فصل بعد بتواند واقعا بدرخشد. این فصل که فصل او نبود.
فینال دیشب اگرچه پرگل بود ولی وقتی فوتبال به یک بازی یکطرفه تبدیل میشود، حتی گلهای متعدد هم نمیتواند خلأ یک رقابت واقعی را پر کند. بازی دیشب، نه نفسگیر بود نه فراز و فرود متقابلی داشت. در همان دقیقۀ 20، تقریبا معلوم شد پاریسنژرمن قهرمان میشود. هر چقدر هم از زمان بازی گذشت، کسانی که اندک امیدی به اینترمیلان داشتند، کاملا ملتفت شدند اینتر هیج شانسی ندارد.
لوئیس انریکه الان قطعا جزو پنج مربی برتر دنیای فوتبال است. افتخارات او پرشمار است، ولی بالاترین افتخارش شاید محبوبیت جهانیاش باشد. وقتی که دختر 9 سالهاش را از دست داد، جهان فوتبال با او در سوگِ سختِ کوچِ ابدیِ "شانا" گریست. دیشب جای خندههای دخترک در کنار کاپ قهرمانی، در کنار شادی پدرش، خالی بود.
ده سال قبل که انریکه و شانا قهرمانی بارسلونا را جشن گرفتند، شانا 4 ساله بود. اگر چنین فراق بزرگی در تقدیر انریکه نبود، دیشب شانای 14 ساله را در کنار او میدیدیم. باشد که قهرمانی مجدد در معتبرترین جام باشگاهی جهان، مرهمی باشد بر اندوه عمیق لوئیس انریکه.