تحلیل تکنیکال یکی از پایههای اصلی تصمیمگیری در بازارهای مالی است. از الگوهای قیمتی کلاسیک گرفته تا اندیکاتورها و خطوط روند، بسیاری از معاملهگران به آن تکیه میکنند. اما سؤال اساسی این است: آیا این ابزارها واقعاً کار میکنند؟ یا فقط تکرار کلیشههایی هستند که هیچوقت در عمل نتیجه نمیدهند؟ در این گزارش، با نگاهی جامع و دادهمحور، کارایی الگوهای تکنیکال را بررسی میکنیم.
تحلیل تکنیکال به قرن نوزدهم و کارهای چارلز داو (Charles Dow) برمیگردد. اساس این روش بر فرضیهای استوار است که میگوید:
همه چیز در قیمت نهفته است.
بهعبارت دیگر، تحلیلگران تکنیکال باور دارند که تمام اطلاعات مهم بازار، خود را در نمودار قیمت نشان میدهد. ابزارهای مورد استفاده نیز شامل الگوهای کندلی، اشکال نموداری، خطوط حمایت و مقاومت، و اندیکاتورها مانند میانگین متحرک (MA)، مکدی (MACD) و شاخص قدرت نسبی (RSI) هستند.
به گفته وبسایت (WallStreetZen)، الگوهای کلاسیکی مانند «سر و شانه»، «پرچم»، «مثلث»، و «دو قله» از پرکاربردترین ابزارها در تحلیل تکنیکال هستند. الگوی سر و شانه در بیش از ۹۰٪ موارد توانسته است مسیر حرکت قیمت را درست پیشبینی کند.