عصر ایران ؛ نهال موسوی - پنجشنبه شب اول خرداد ماه ، خانم آیاکو کوبایاشی بازیگر نقش کودکی اوشین در سریال «سالهای دور از خانه» که در دهه 60 از تلویزیون ایران پخش میشد در برنامه «۱۰۰۱» حضور پیدا کرد.
برای نسل ما که اولین عاشقانههایش را در قاب تلویزیون سیاهوسفید تجربه کرد، «اوشین» فقط یک شخصیت تلویزیونی نبود؛ یک فلسفه زیستن، یک نماد استقامت بود، یک دختر کوچک ژاپنی با دستهای یخزده و نگاهی که هنوز هم توی قاب خاطراتمان خیره مانده است.
حال آیاکو کوبایاشی، بازیگر نقش کودکی اوشین، آمده به ایران. آری، همان دخترک که در برفها گم شد در استودیو برنامه «۱۰۰۱» حضور پیدا کرد.
اوشین برای بسیاری از ما نه فقط یک سریال، که یک آینه بود. در روزهایی که جنگ، صف کوپن، قطع برق و چای نذری کنار اخبار ساعت ۲۱، بخش ثابتی از زندگیمان بود، اوشین شد نماد مقاومت. حالا دوباره که او به ایران آمده، گویی کودکیمان برگشته؛ با همان لباس ژاپنی و همان چشمهای خیس.
جناب خان هم با لباس ژاپنی و با چاشنی طنز، داستانها و خاطراتش با «خانم اوشین» را تعریف کرد. بعد هم به سبک ساموراییها وارد صحنه شد و برای خوشامدگویی به مهمان ژاپنی، یک رقص سنتی با گتا (صندل ژاپنی چوبی) اجرا کرد که هم آیاکو خندید و هم احتمالا نود درصد بینندگان تلویزیون.
خانم کوبایاشی بسیار متواضعانه درباره خودش حرف زد و گفت: «شخصیت اوشین بسار تلاشگرو خستگی ناپذیر بود، صبر زیادی داشت و من خودم را هرگز در اون حد نمیبینم و مثل اوشین نیستم». وقتی جناب خان دعوت کرد از حضار به احترام فرهنگ ژاپن بایستند و دست بزنند اضافه کرد: «به نمایندگی از مردم ژاپن از شما تشکر میکنم که اینقدر اوشین را دوست داشتید».
جناب خان اشاره کرد که من میدونم خانم کوبایاشی فیلم مورد علاقهاش «آوای موسیقی» یا همان «اشکها و لبخندها» است، متعجب شد و از جناب خان پرسید «چطور این همه چیز رو میدونی؟»
در یکی از لحظات ناب و احساسی این برنامه «۱۰۰۱» شبکه نسیم با مریم شیرزاد دوبلور نقش اوشین، دیدار کرد. صدای خانم شیرزاد آنقدر زیباست و در ذهنمان حک شده که با همان سلام اولیه نفسها در سینه حبس شد و هر کسی در ذهن خود یک جهان خاطرهای که با این صذای ماندگار داشت را لحظهای مرور کرد.
وقتی آیاکو گفت: «صدای شما صدای کودکی من بود» همه چیز معنا پیدا کرد. شیرزاد هم گفت: «من از معصومیت چشمان اوشین برای دوبله الهام میگرفتم». آن لحظه انگار دو تکه از یک پازل قدیمی بالاخره کنار هم نشستند. و از نکات جالب توجه زمانی بود که خواستند عکس یادگاری بگیرند خانم کوبایاشی تا چه اندازه با احترام خانم شیرزاد را همراهی کردند.
آیاکو در سفرش به ایران، به اصفهان و کاشان هم رفته است. وقتی از میدان نقشجهان بازدید کرد، گفت: «احساس کردم وارد یک تابلو نقاشی شدهام که با دست نقاشان عاشق رنگآمیزی شده».
در بازدید از بازار سنتی کاشان، وقتی با صنایع دستی ایرانی مواجه شد، گفت: «در ایران، هنرمندی یک سبک زندگی است». این جمله اگر روی کاشی لاجوردی نوشته شود، میشود بخشی از شعار ملی!
برنامه «۱۰۰۱» با اجرای محسن کیانی، آن شب تبدیل شد به مراسمی برای احیای نوستالژی. دیدن اوشینِ کوچک در قاب ایرانی، مثل پیدا شدن یک اسباببازی گمشده در انباری خانه پدری بود. همه چیز از نو معنا گرفت.
نه فقط برای ما، بلکه برای آیاکو هم، این سفر پر از غافلگیری بود. او گفت که فکر نمیکرد اینهمه مردم در ایران با عشق از اوشین یاد کنند. باورش نمیشد که بعد از اینهمه سال، در کشوری با فرهنگی کاملاً متفاوت، هنوز تصویر دخترکی در برف، اینقدر زنده مانده باشد.
این دیدار از آن نوع مواجهههایی بود که قلبها را به هم وصل میکند. اتفاقی فراتر از قاب تلویزیون؛ شبیه نامهای از گذشته که بعد از سالها به دستمان میرسد.