به گزارش مشرق، در ابتدای این جلسه محمدرضا تهرانی رییس کارگروه ورزش طی سخنان کوتاهی با اشاره به سالگرد شهادت ابراهیم رییسی و همراهان وی، از رییس جمهور شهید به عنوان کسی که نزدیکترین دیدگاه را با مقام معظم رهبری در مورد ورزش داشت یاد کرد و اقدامات او را در این زمینه ستود.
وی در همین رابطه خاطرنشان کرد: شهید رییسی طی دوران خدمت خود سه اقدام مهم را در ورزش به نتیجه رساند. معرفی دو چهره تمام ورزشی به عنوان بالاترین مقام وزارت، تسهیل حضور بانوان در ورزشگاهها و نهایی کردن واگذاری دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی، سه اقدام مهمی بود که در زمان این رییس جمهور انجام شد.
در ادامه جلسه برخی از اعضای کارگروه ورزش نقطه نظرات، دیدگاهها و نقدهای خود را در رابطه با مسائلی، چون اقدامات شائبه انگیز در تیم استقلال، بی سروسامانی در بخشهای مختلف فوتبال، چگونگی اعمال حکمرانی ورزش، اولویت بندیهای ورزش کشور و موارد متعدد دیگر بیان کردند.
امیررضا واعظ آشتیانی در تبیین موارد مطرح شده، بررسی وضعیت فوتبال و کلیت ورزش گفت: ابتدا جا دارد سالگرد شهادت رییس جمهور خدمتگزار را تسلیت عرض کنم. زمانی که معاونت وزارت صنعت و معدن را برعهده داشتم جلسات متعددی با شهید رییسی داشتیم. آن زمان ایشان معاونت قوه قضائیه را بر عهده داشت و همواره در جلسات با دقت و حوصله مباحث را پی گیری میکرد.
وی ادامه داد: فوتبال ما دچار تشتت و حاشیههای بسیار است. سرمنشا این حواشی هم به جایی باز میگردد که صداقت قربانی مصلحت میشود. وقتی به جای ممانعت از حضور افراد دارای پرونده در فوتبال، مسیر برای آنان هموار میشود اعتمادها از بین میرود. این افراد میآیند کارشان را انجام میدهند و پس از چند سال میروند بی آنکه پاسخگوی تخلفات و کوتاهیهای خود باشند. یکی میگفت من سالهای طولانی در استقلال سابقه دارم، اما بعدا معلوم شد در طول همین دوران به اصطلاح طولانی خدمت خودش، سو مدیریت داشته است. خوب، چرا باید ورزش و فوتبال را به دست کسانی بسپارند که از اصول اولیه مدیریت بی بهرهاند؟ جالب اینکه همین آدمها همیشه خود را طلبکار و ناجی این ورزش میپندارند.
این عضو شورای مرکزی حزب موتلفه در قسمت دیگری از صحبتهای خود خاطر نشان کرد: ورزش ما بیمار است. ورزشی که در آنجا به بخش همگانی توجه نشود واقعا بیمار است. همه امکانات را در اختیار ورزش قهرمانی قرار دادهاند و فکر میکنند راه درست همین است در حالیکه رونق اقتصاد ورزش، راه موفقیت در عرصه قهرمانی، نشاط وسلامت جامعه در گرو توسعه ورزش عمومی است؛ بنابراین در یک کلام میتوان گفت: ورزش همگانی کلید موفقیت توسعه ورزش کشورهاست. البته باید برای تحقق این امر استراتژی مناسب وجود داشته باشد. استراتژی که بتوان جوانب آن را با متر و معیار اندازه گرفت. اقدام بدون برنامه و هدف شبیه گام زدن در تاریکی خواهد بود. به اعتقاد من، ورزش ما در حالحاضر استراتژی و نقشه راه مشخصی ندارد. از اوایل دهه ۹۰ تا امروز چه کاری برای ورزش انجام گرفته؟ هر کسی چند صباحی مصدر کار بوده وقتی رفته نفر بعدی همان کارها را تکرار کرده.
آقایان استقلال و پرسپولیس را در اثر فشار فدراسیون جهانی به بخش خصوص واگذار کردند، چون این کار بدون برنامه بود در نتیجه هر دو تیم با وجود هزینههای زیاد سروسامان نگرفتند در حالیکه به اعتقاد من واگذاری آنها باید بطور موقت انجام میشد تا پس از به سود رسیدن سهام آنها در بورس واگذار شود. ایضا برای انتخاب مدیران باشگاهها هم رابطه جایگزین ضابطه شده در حالیکه باید افراد را با توجه به کارنامه انتخاب کنند و پس از انتخاب شدن نیز عملکردشان را مورد سنجش و پایش مداوم قرار دهند. آیا این کارها انجام شده یا میشود؟ خیر. در واقع ما به جای ترسیم نقشه راه و اجرای درست آن، مسیر آزمون و خطا را طی میکنیم. نتیجه این شیوه مدیریت هدر دادن بیت المال خواهد بود. مدیران اگر مسئله یابی نکنند مجبورند تصمیمات نادرست بگیرند. عدهای از مدیران راه حلهای درست برای مسائل نادرست ارائه میکنند. در حوزه ورزش از این مدیران کم نداریم.
قائم مقام اسبق سازمان تربیت بدنی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: عدهای یاد گرفتهاند نا کارآمدیهای خود را آرایش کنند. پاسخ سئوالات را خوب میدهند، اما راه حلی برای رفع مشکلات ندارند. این کارها نوعی عوام فریبی است. این نوع مدیران، وقتی در مسیر گمراهی قرار میگیرند سرعت عمل شان زیاد میشود.
دود عملکرد چنین مدیرانی ابتدا به چشم تشکیلات خودشان میرود. این وضعیت در ارتباط با انتخابات هم حکمفرماست. آقایان، افراد را نه بر اساس شایسته سالاری بلکه بر اساس رفاقتها و سفارشها بر میگزینند تا به موقع خود از آنها به نفع خود استفاده کنند.
عدهای صحبت از آوردن مدیر خارجی در ورزش میکنند در حالیکه تا زیرساختها را اصلاح نکنیم حضور مدیر خارجی نفعی برای ما نخواهد داشت. "کی روش" را آوردند، چون سیستم اداره چنین مدیری را نداشتیم در نتیجه همین کی روش هر کاری خواست انجام داد و هر طور دوست داشت با مدیران، بازیکنان و باشگاه رفتار کرد وبه کسی هم پاسخگو نشد. اخیرا هم صحبت آوردن "سیدورف" به میان آمد. اولا خود وی از اصل موضوع اظهار بی اطلاعی کرد ثانیا به فرض که آمده بود، میخواست با کدام شناخت از فوتبال، باشگاهها، بازیکنان و نوع مدیریت در ایران کار کند؟ مگر میشود روی اتوموبیل پیکان موتور بنز سوار کرد؟
واعظ آشتیانی در پایان تاکید کرد: ورزش، بنگاه اقتصادی است. باید کسانی در ارکان آن قرار بگیرند که بتوانند علاوه بر ورزش در امور مختلف دیگر مهارت داشته باشند. هر بازیکن بزرگی لزوما مدیر خوبی نخواهد بود. ما این مهم را در کشورهای مختلف تجربه کردهایم. در جهان امروز مدیران ورزشی باید اطلاعات زیادی در زمینههای مختلف داشته باشند. این در حالی است که مدیران ورزشی ما سادهترین کار یعنی حتی مدیریت هزینه را هم بلد نیستند. برخی مدیران هم میخواهند ناکارآمدی خود را زیر نامهای بزرگ پنهان کنند. چرا کسانی که از صنعت به ورزش آمدند موفقتر بودند، چون شباهتهای زیادی بین این دو مقوله وجود دارد. عربها پول زیادی در ورزش هزینه کردند، اما چون نیروی انسانی کار آمد و استراتژی درست نداشتند فوتبال شان پیشرفت نکرد. آقایان v-a-r آوردند، اما آیا مشکلات داوری فوتبال حل شد؟
حرف آخر من این است که ورزش در جهان امروز صرفا تربیت جسم افراد و برگزاری مسابقات نیست بلکه ورزش با تمام ابعاد جامعه و پارامترهای رایج در آن وابستگی و پیوستگی دارد به همین دلیل باید نگاه ما بهاین مقوله تغییر پیدا کند تا بتوانیم از این مسئله برای ساختن جامعه بهتر، سالم تر، شاداب تر، بهرهمندتر و تاثیر گذارتر استفاده کنیم.