همشهری آنلاین- فهیمه طباطبایی، لیلا شریف: تازهآن عکس برای میانه یک عملیات سنگین ۱۸ساعته چندین مهندس ایرانی بود که تمام تلاششان را کردند برق سراسری کشور قطع نشود؛ دستگاهی که اگر بهخاطر نشتی اسید از کار میافتاد، حداقل ۲۴ساعت بعد میتوانستند آن را به مدار برگردانند. گفتوگوی زیر، محصول یک ساعت گفتوگو با خسروی است؛ در روزهایی که مصرف برق به واسطه گرمای شدید دوباره بالا گرفته و تلاش مهندسان در نیروگاهها برای کمتر قطعشدن برق، چند برابر شده است.
سال گذشته از شما تصویری منتشر شد که در حال تعمیر دستگاهی در نیروگاه حرارتی رامین بودید، آن عکس برای مردم به نماد فداکاری تبدیل شد؛ مانند تصویری که از ریزعلی خواجوی در تمام این سالها در ذهن مردم باقی مانده است. برای ما از آن روز بگویید.
تولید برق در نیروگاهها خیلی سخت است بهخصوص وقتی فصل گرما که میرسد، کار سختتر میشود. در ایران هم بیشتر از ۹۰درصد نیروگاههای تولید برق حرارتی هستند و بهدلیل اینکه آب پشت سدها برای مصارف دیگر باید استفاده شود و تنها در ساعات اوج گرما شاید برای چند ساعتی از این نیروگاههای آبی استفاده میکنند.
متخصصان چه رشتههایی به سمت این کار میآیند؟
مهندسهای برق، مکانیک، شیمی و... در این حوزه کار میکنند.
پس در تابستان کار شما سختتر میشود، بهخاطر گرما یا خرابیها؟
بله! بعضی وقتها هم اتفاقهای پیشبینی نشدهای میافتد که براساس دستورالعمل باید دستگاه معیوب را از مدار خارج کنیم و دست به تعمیر بزنیم تا نکات ایمنی و سلامت کارکنان حفظ شود. کندانسوری که سالگذشته خراب شده بود فقط بخشی از تجهیزات واحد تولید است. هر قسمت از واحد تولید برق امکان دارد خراب شود و برای هرکدام هم دستورالعمل خاصی وجود دارد. باید دستگاه از مدار خارج شود تا نیروی کار در دمای استاندارد دست به تعمیر بزند. این روند تعمیر ممکن است از یک ساعت تا چند روز طول بکشد. گاهی پیش میآید که در ساعت اوج گرما که شبکه به برق نیاز دارد، ما نمیتوانیم دست به قطع برق بزنیم، در مدار نگه داشتن شبکه با مقداری مشقت، کار درستتری است تا اینکه بخواهیم کل شبکه را از مدار خارج کنیم.گاهی وقتی شبکه را از مدار خارج میکنیم، زمان زیادی طول میکشد تا شبکه دوباره مثل قبل کار کند. ما ممکن است با چند ساعت تحمل سختی و گرما بتوانیم دستگاه را تعمیر کنیم.
آن روز چه اتفاقی افتاده بود؟
کندانسور نیروگاه سوراخ شده بود و به همین دلیل آنالیز شیمی ما بههم ریخت. دستورالعمل به ما میگوید که شبکه باید از مدار خارج شود و با نصف ظرفیت کار کند. اما ما این کار را نکردیم.
برای اینکه مشخص شود در چه دمایی فعالیت میکنیم، باید بگویم که دمای محیطی که ما در جوار کندانسور استراحت میکنیم تا بعد دوباره دست به تعمیر بزنیم، علاوه بر سر و صدای دستگاه، نزدیک به ۵۵درجه است. در این فضا فن وجود دارد که ما را خنک کند اما واقعیت این است که در آن دما، فن هم فقط باد گرم میزند اما این خنککننده هم برای ما که در دمای بالاتر کار میکنیم، باز هم خوشایند است. بعد از چند دقیقه که در محل استراحت، خستگی از تنمان خارج شد، دوباره به داخل کندانسور میرویم.
دمای داخل دستگاه به ۷۰درجه هم میرسد، درست است؟
داخل کندانسور دما بالاتر از ۷۰درجه و اکسیژن هم خیلی کم است. هر فردی براساس توان خودش، بیشتر از ۳۰ثانیه و یک دقیقه نمیتواند در آن فضا بماند؛ آنقدر هوا گرم است که حتی چشمهایمان میسوزد و رطوبت هم در این فضا خیلی بالاست. ما برای چند ثانیه یک کاری انجام میدهیم و دوباره به محل استراحت برمیگردیم. بعضی وقتها این روند تعمیر بیشتر از ۱۲ساعت طول میکشد، مثل اتفاقی که آن دفعه افتاد. کندانسور نزدیک به ۲۰هزار لوله دارد و بعضی وقتها ۲تا لوله ممکن است خراب شود، در این صورت نشتی را پیدا میکنیم و تعمیر کمتر از ۲ساعت تمام میشود اما بعضی وقتها ۸۰تا ۱۰۰نشتی رخ میدهد و به همین دلیل کار تعمیر خیلی طول میکشد.
آن روز چطور متوجه خرابی کندانسور شدید؟
حوالی ساعت ۷صبح که شیفت ما شروع میشود به ما گفتند باید کار تعمیر را انجام دهید. ما معمولا چند نفر هستیم که به شکل داوطلبانه، درصورت وقوع این خرابیها، پای کار هستیم. آن روز کار را شروع کردیم و اصلا فکر نمیکردیم که اینقدر طول بکشد. مدام کار تعمیر را انجام میدادیم اما باز تست که میکردیم، میدیدیم که یک نشتی جدید ایجاد شده است. آن عکس که خیلی دیده شد، برای زمانی است که ساعت هنوز به یک بعدازظهر نرسیده بود.
چه شد که این عکس را ثبت کردید؟
معمولا هر اتفاقی که میافتد، دوستان روابط عمومی عکس میگیرند و آن خبر را ثبت میکنند تا بعد از گذاشتن خبر در گروه نیروگاه، همه دوستان در جریان قرار بگیرند. زمانی که ما دست به این کارها میزنیم اصلا به فکر کار رسانهای نیستیم، حتی به دوستان میگوییم که اصلا از ما عکس و فیلم نگیرند و حتی اگر عکس میگیرند، جوری باشد که چهره ما معلوم نشود.
آن روز هم هوا خیلی گرم بود و همه مدیران از هم میپرسیدند که نیروگاه رامین چه شد، چون این نیروگاه جزو نیروگاههای اصلی خوزستان و کشور است. برای اینکه مدیرها در جریان کار قرار بگیرند، این عکسها ارسال میشد.انتشار عکس فعالیتهایمان در آن روز، خیلی مورد توجه قرار گرفت و گویا در کاهش مصرف برق هم اثرگذار بوده است. هدف ما این است که مردم بدانند این انرژی چطور تأمین میشود و همانطور که ما فداکاری میکنیم، مردم هم باید حواسشان به مصرف برق باشد.
خطر مرگ در این تعمیرها وجود دارد؟
اگر کار خیلی خطرناکی انجام دهیم، بله! خطر مرگ هم وجود دارد اما خب ما بیتجربه نیستیم و بارها این کار را انجام دادهایم. من، آقایان محمدامیری، مصطفی کرمی خراز، مرتضی خزائی نیا، محسن بیسی پور، علی منصوری و عبدالله عطائی به شکل مستقیم درگیر بودیم. من اول تا آخر تعمیر بودم و همه یک جورهایی در معرض خطر بودیم اما نفس کار برایمان مهم بود، اینکه برق شبکه خانگی و درمان حتی برای نیم ساعت هم قطع نشود چون شدت گرما بهخصوص در استانهایی مانند خوزستان بسیار بالاست.
هیچ وقت با خودتان نگفتید که این کار را رها کنم؟
افرادی که میآیند و دست به این کار میزنند، ازخودگذشتگی دارند و این کارها برای پول نیست.
خودتان برق زیاد مصرف میکنید؟
چون میبینم که با چه سختی تولید میشود به مصرف برق خیلی حساسم. هرجا ببینم که مصرف برق زیاد است، سریع خاموش میکنم.
گرمای هوا امسال بیشتر است و بحث ناترازیها هم پیشآمده، شما بهعنوان مهندس نیروگاه برق از وزیر نیرو چه مطالبه یا درخواستی دارید؟
از آنها میخواهم که یک نگاه ویژه از نظر بعد مالی و نیروی انسانی به صنعت برق داشته باشند. باید نیروهای درستی تربیت شوند تا جای نیروهای بازنشسته را بگیرند و نیروگاهها هم بازسازی شوند. دریافتی حقوق پرسنل آنقدر خوب باشد که متخصصان پس از فارغالتحصیلی به سمت این صنعت بیایند. فداکاری و ایثار باید یک جایی دیده شود.
الان همه مهندسان ما در این نیروگاه، ایرانی هستند؟
بله. ۱۰۰درصد کار با مهندسهای ایرانی است. تمام کارهای تعمیرات، نگهداری و... را خودمان انجام میدهیم.
تا به حال به شغل دیگری فکر کردهاید؟
کارم است و با آن کنار آمدهام. من ۳تا ۴سال دیگر بازنشسته میشوم. در تمام این سالها وظیفه خودم را انجام دادهام.
در ذهن شما فداکارترین آدمها چه کسانی هستند؟
هر کسی که در هر نقطه کشور برای صنعت و کشاورزی، تلاش میکند، فداکار است.
به ذهنتان رسیده است که مهاجرت کنید؟
هیچ وقت اقدام نکردم، عشق و علاقه به این خاک، باعث شده که بمانم. ریشه این عشق و علاقه، خانواده و فرهنگی است که در آن زندگی میکنم. من کشورم و مردمم را دوست دارم و همینها باعث شده در اینجا بمانم. حتی پیش آمده که بیایم تهران اما سریع پشیمانشدم.