اگر میتوانستیم گذر زمان را معکوس کنیم، در سالهایی نه چندان دور خاورمیانهای که در آن زندگی میکنیم، چهرهای دیگر داشت. شاید در دوران مدرسه و در درس جغرافیا نگاهمان به نقشه جهان و به خصوص نقشه خاورمیانه افتاده باشد و از خودمان پرسیده باشیم چطور کشورهای کوچکی نظیر کویت در همسایگی کشور بزرگی نظیر ایران تشکیل شدهاند و آیا این کشورهایی که امروز میبینیم، قدمتی تاریخی دارند؟ همچنین درگیریهای طولانی که امروزه ما در خاورمیانه شاهد آن هستیم، همه و همه ما را بیشتر ترغیب خواهد کرد که علت آن را دریابیم؛ به خصوص آن که تمامی این مناقشات به نوعی با زندگی روزمره کنونی ما ایرانیان نیز گره خورده است.
به گزارش فرارو؛ پاسخ این پرسشها اما در چهرهای نهفته است که خاورمیانه پس از جنگ جهانی اول و پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی به خود گرفت؛ چهرهای که با نقش آفرینی پُررنگ یک مأمور بریتانیایی که بعدها به «لورنس عربستان» مشهور شد، رفته رفته به شکل امروزی خود درآمد. اما او کیست؟
«توماس ادوارد لورنس» (Thomas Edward Lawrence) که در منابع غربی از وی به اختصار «T. E. Lawrence» یاد میشود، دیپلمات، نویسنده، باستانشناس و افسر نظامی بریتانیایی بود که بخاطر نقشش در انقلاب عربی علیه عثمانیها شناخته میشود.
دانشنامه معتبر بریتانیکا که جزو معتبرترین دائره المعارفهای موجود به زبان انگلیسی است، او را این چنین توصیف میکند: «توماس ادوارد لورنس زاده ۱۶ اوت ۱۸۸۸ (برابر با ۲۶ مرداد ۱۲۶۷) و درگذشته در ۱۹ مه ۱۹۳۵ (برابر با ۲۸ اردیبهشت ۱۳۱۴) یک محقق باستانشناس بریتانیایی، یک استراتژیست نظامی و یک نویسنده بود که بهخاطر فعالیتهای افسانهای خود در خاورمیانه در طول جنگ جهانی اول و روایتش از این فعالیتها در کتاب «هفت ستون حکمت» (منتشر شده در سال ۱۹۲۶) شناخته میشود. »
بنابر آنچه در منابع غربی، از جمله مقالهای که در سال ۲۰۱۳ از سوی بیبیسی به مناسبت ۱۲۵ سالگرد تولد این افسر بریتانیایی با عنوان «لورنس عربستان؛ تولدی افسانهای در ولز» منتشر شد، توماس ادوارد لورنس در روستای «ترمادوگ» واقع در ولز و در نتیجه ارتباطی نامشروع میان «سر توماس چپمن» (Sir Thomas Chapman) با «سارا جانر» (Sarah Junner) متولد شد. همچنین طبق آنچه که در دانشنامه بریتانیکا آمده، مادر او که سارا نام داشت، مربی و معلم خصوصی دختران توماس در شهرستان «وست میث» ایرلند بود.
«لورنس عربستان» (که در متون فارسی گاه از او با نام لارنس عربستان نیز یاد میشود) در سال ۱۸۹۶ به دبیرستان آکسفورد برای پسران رفت و بعدا درمیان سالهای ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۰ در کالج مسیح دانشگاه آکسفورد در رشته تاریخ مشغول به تحصیل شد. او سپس در میان سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ به عنوان باستانشناس در موزه بریتانیا مشغول به فعالیت شد.
تحصیل او در رشته تاریخ و علاقه وی به این رشته سبب شد تا در سال ۱۹۰۹ او را به سوریه برود. لورنس به گفتهی خودش در سوریهای که آن زمان جزوی از امپراتوری عثمانی بود، نزدیک به دوهزار کیلومتر را با پای پیاده طی کرد تا از قلعههای مربوط به جنگهای صلیبی بازدید کند. در این سفر او از روستاهایی گذشت که تا آن زمان پای هیچ فرد اروپایی به آنها باز نشده بود. لورنس میگوید این سفر نقطه آغازی بود که او شخصیت انگلیسی خود را کنار بگذارد.
پس از وقوع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ لورنس به ارتش بریتانیا پیوست و به دلیل آنکه تسلط بالایی به زبان عربی داشت، به عنوان یک افسر اطلاعاتی به «اداره عربی» (Arab Bureau) که بخشی از واحد اطلاعاتی ارتش بریتانیا در قاهره، پایتخت مصردر آن زمان بود، فرستاده شد.
در نیمه نخست جنگ جهانی اول، بریتانیا به شدت تلاش داشت تا راهی را برای تضعیف امپراتوری عثمانی پیدا کند. بریتانیا از یک طرف تلاش داشت تا در پایان جنگ مانع سلطهی روسیه بر کشورهای عربی بشود و از طرف دیگر به دنبال آن بود که از کمک اعراب برای شکست امپراتوری عثمانی بهره ببرد.
اداره عربی که لورنس در آنجا مشغول به فعالیت شده بود، از بخشهای مهم اطلاعاتی بریتانیا در آن دوران در جهان عرب بود که با هدف ایجاد هماهنگی میان بخشهایی که متعلق به بریتانیا بود و یا بریتانیا بر آنجا نفوذ داشت، شکل گرفته بود.
در سال ۱۹۱۶ و در بحبوحه جنگ جهانی اول اعراب منطقه حجاز، جایی که اکنون با نام عربستان سعودی شناخته میشود، علیه حکومت سرکوبگر عثمانی دست به شورش و انقلاب زدند. از آنجایی که دولت عثمانی در طول دوران جنگ جهانی اول طرف آلمان را گرفته بود، بریتانیا در این مناقشه جانب اعراب را گرفته و توماس ادوارد لورنس را به منطقه فرستاد تا به عنوان وابسته نظامی این کشور در نزد شاهزاده فیصل، پسر «شریف حسین»، سلطان مکه کار کند.
در نتیجه او برای مأموریتی اطلاعاتی به شبه جزیره عربستان سفر کرد و درگیر ماجرای شورش اعراب علیه امپراتوری عثمانی شد. او در این مأموریت به عنوان رابط فیصل که یکی از رهبران این شورش بود، در منطقه حجاز منصوب شد.
همانطوری که گفته شد، تمامی این مناطق که امروز به نام کشورهای مختلفی نظیر عربستان سعودی، عراق، اردن و... میشناسیم، روزگاری تحت حکومت امپراتوری عثمانی قرار داشتند. در آن دوران «شریف حسین» شریف مکه و امیر منطقه حجاز محسوب میشد و «عبدالعزیز ابن سعود» امیر نجد به حساب میآمد. حجاز و نجد از گذشتههای دور با همدیگر اختلاف و درگیری داشتند.
در پی انقلاب عربی که در منابع عربی از آن به عنوان «انقلاب بزرگ عربی» (الثورة العربیة الکبری) یاد میشود، اعراب منطقه حجاز علیه امپراتوری عثمانی دست به انقلابی مسلحانه زدند؛ انقلابی که با حمایت بریتانیا و مشارکت لورنس عربستان به انجام رسید و به از بین رفتن امپراتوری عثمانی منجر شد.
طبق آنچه از مکاتبات میان بریتانیاییها با شریف حسین، امیر منطقه مکه برجای مانده، در دوران جنگ جهانی اول، دولت بریتانیا در آن زمان به شریف حسین وعده داده بود تا در صورتی که «انقلابی عربی» را با هدف استقلال از دولت عثمانی به پیش ببرد، پس از جنگ جهانی، استقلال اعراب را بر بخش آسیایی سرزمینهای عربی به رسمیت بشناسد.
در نتیجه لورنس در آن دوران به عنوان رهبر انقلاب اعراب یکی از بهترین و همزمان بدترین روزهای عمر خود را سپری میکرد. در ابتدا حملات موفق علیه سربازان عثمانی شروع شد که طی آن، آن لورنس و گروهی ۳۵ نفره از مردان مسلح متعلق به قبایل عرب توانستند دو سرباز ترک را دستگیر و برای بازجویی به محل استقرار نیروهای خود ببرند.
توماس ادوارد لورنس در واقع در بحبحوحه جنگ دفتری در حجاز تأسیس کرد که به مرکز عملیات اعراب استقلال طلب تبدیل شد. لورنس در همان سال با متحد کردن قبایل حجاز، جنگ با عثمانی را به پیش برد. نیروهای اعراب تحت راهنمایی لورنس توانستند طی یکسری جنگهای نامنظم، خسارات فراوانی به خطوط نیروهای ترک وارد کنند؛ پیروزی در این جنگ نبوغ لورنس در عملیات نظامی را به مقامات انگلیسی نشان داد.
سپس لورنس به همراه نیروهایش از سمت صحرا به بندر عقبه در شمال دریای سرخ حمله کرده و با پیروزی در جنگ با عثمانیها در بحبوحه جنگ جهانی اول، توانست تسلط عثمانیها بر دریای سرخ را از بین برد. این نقطه راهبردی، در حقیقت پلی شد برای پیروزی بریتانیا در خاورمیانه و تصرف دمشق توسط نیروهای انگلیسیعربی و شکست نهایی عثمانی. این پیروزی سبب محبوبیت وی در میان اعراب شد و بزرگان قبایل به وی لقب «لورنس عربستان» را دادند.
اما پس از پایان یافتن جنگ جهانی و سقوط امپراتوری عثمانی که با حمایت بریتانیا و نقش آفرینی لورنس عربستان به وقوع پیوست، نوبت به تقسیم غنائم رسیده بود؛ اما این بار ظاهرا فرانسه و بریتانیا پیشاپیش سرزمینهای تصرف شده را طبق توافقنامهای میان خود تقسیم کرده بودند؛ توافقنامهای که به سایکس-پیکو معروف است.
این توافقنامه که به شکلی محرمانه در نهم ماه مه ۱۹۱۶ و در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شده بود، به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد؛ مسألهای که سبب شد تا سبب رنجش لورنس شود. در واقع براساس این توافق قرار بود استانهای خارج از شبه جزیره عربستان به مناطق تحت کنترل و نفوذ انگلیس و فرانسه تقسیم شود. لورنس البته در سالهای ۱۹۱۹ و ۱۹۲۱ در مذاکرات صلح پاریس و نیز کنفرانس قاهره شرکت کرد و در هر دوی این نشستها تا حدودی از استقلال اعراب بحث شد، اما لورنس از نتایج این مذاکرات به شدت رنجیدهخاطر و ناامید گشت؛ چرا که به جای اعطای استقلال واقعی به اعراب و پرداختن به جزییات صلح، بریتانیا و فرانسه در واقع خاورمیانه را میان خود تقسیم کردند. او در واقع احساس میکرد به دوستان عرب خود خیانت کرده است.
پس از پایان جنگ و شورش اعراب، شریف حسین خود را خلیفه مسلمانان خواند؛ اما این مسأله با مخالفت شماری از گروههای و جریانات اسلامی روبرو شد و آنها او را به عصیان و شورش علیه حاکم عثمانی متهم کردند و همین امر درگیریهای زیادی را در میان قبائل عربی برانگیخت که در پایان کار به حکومت حجازی هاشمی بر منطقه حجاز و پیروزی پادشاهی نجد به رهبری عبدالعزیز آل سعود منجر شد. در ۲۳ دسامبر ۱۹۲۵، شریف حسین به سعودیها تسلیم شد و پادشاهی حجاز، شریف مکه و خلافت شریفیان به پایان رسید؛ هرچند پسران شریف حسین در سال ۱۹۲۱ به ترتیب حاکمان عراق و اردن شدند.
در سال ۱۹۶۲ و با الهام گیری از شخصیت تاریخی توماس ادوارد لورنس، فیلمی به کارگردانی دیوید لین، تهیهکنندگی سم اسپیگل و بر اساس فیلمنامهای از رابرت بولت و مایکل ویلسون ساخته شدهاست.