سازمانی که بر اساس رسالت تعریف شده، باید تامین کننده نیاز بیمه گزاران در مواقع لزوم باشد، این روزها خود نیازمند تامین است.
این سازمان و شرکت های تابعه، طی این سالها به دلیل برخی انتصابات سیاسی، ساختار معیوب و بیماری اداری، تورم نیروی انسانی و از همه مهمتر برداشتهای وقت و بی وقت دولتها، مدتهاست که در لبه پرتگاه قرار گرفته است.
این سازمان بر خلاف بالن در حال سقوط که ناچار به کم کردن وزن خود است، طی این سالها نه از حجم نیروی انسانی خود کاست، نه مبادرت به اصلاح ساختار نمود و نه توان جلوگیری از برداشت های گاه و بیگاه دولت ها و وصول مطالبات خود را داشت، تنها کاری که طی این سالها به ذهن مدیران این سازمان می رسید، افزایش نرخ بیمه ها و به موازات آن کاستن از خدمات به بیمه گزاران بود.
افزودن به سن بازنشستگی، افزایش پی در پی حق بیمه و کاهش تدریجی از سهم خدماتی سازمان به بیمه گزاران، تنها مسکنی بود، که دولت های مختلف برای سرپا نگه داشتن این صندوق ورشکسته به ذهنشان می رسید.
ناترازی های مالی و فزاینده این سازمان، که به مرور با کاهش سهم پرداختی به کاربران تحمیل شده، منجر به انصراف خیلی از افراد تحت پوشش این سازمان به ویژه افراد فاقد بیمه تکمیلی از ادامه درمان و حتی گرفتن دارو شده است.
چرا باید سازمانی که سالها حق بیمه دریافت کرده، امروز ناتوان از خدمات رسانی مطلوب به کاربران خود باشد؟
چرا باید سهم پرداختی ۱٠ درصدی بیمار ما امروز به دلیل سوء مدیریت ومسایل اداری مستتر در این سازمان به ۷٠ درصد برسد؟
چرا بایدحدود ۸٠ درصد کسانی که ناتوان از پرداخت اند، با دست خالی از داروخانه خارج شوند و امروزجزو بیمه شدگان این سازمان باشند.
در حالی که تاکید رهبر انقلاب همواره بر آن بوده «كاري كنيد، بيمار جز درد و رنج بيماري اش، ناراحتي ديگري نداشته باشد»، اقدامات این سازمان با حذف و کاهش تدریجی خدمات درمانی با هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست.
حال که سازمان تامین اجتماعی قادر به انجام صحیح وظایف بهداشتی و درمانی خود در قبال بیمه شدگان نیست، از آقای دکتر پزشکیان عاجزانه درخواست می نماییم، که موضوع بهداشت، درمان و بیمه مردم را در وزارت بهداشت و درمان که متولی اصلی آن است متمرکز نماید و به این ناترازی های بیمه ای و تبعیض آشکار در خدمات بهداشتی و درمانی مختلف به مردم پایان دهند.