مصاحبه جنجالی شمخانی که مورد توجه ترامپ قرار گرفت
روزنامه خراسان نوشت:
در هفتهای که گذشت، غبار چالشهای هستهای ایران و آمریکا بار دیگر در پسزمینه تحرکات دیپلماتیک دونالد ترامپ، جان گرفت. بازنشر مصاحبه علی شمخانی، در شبکه اجتماعی «تروث سوشیال» و همزمانی آن با اظهازات ترامپ از قطر تا ابوظبی، سیگنالهایی از تحرک دیپلماسی منطقهای و فرامنطقهای صادر کرده است. علی شمخانی که خودش مدعی است همچنان مسئول کمیته هسته ای مذاکرات است، در گفتوگوی مفصل با شبکه NBC به صراحت اعلام کرد که تهران حاضر است «در ازای لغو فوری همه تحریمها، غنیسازی با غلظت بالا را متوقف کرده، ذخایر اورانیوم پرغلظت خود را به سطح غیرقابل تسلیح تبدیل نموده و بازرسیهای بینالمللی را بپذیرد».
این موضع، بازتاب همان خطوط قرمز مندرج در برجام ۲۰۱۵ است که ترامپ پیشتر از آن خارج شده بود، اما اکنون بار دیگر بهعنوان سنگ بنای مذاکرات نوین مطرح شده است. رئیسجمهور سابق آمریکا، ساعاتی پس از انتشار این مصاحبه، آن را در حساب کاربری خود منتشر کرد از یکسو برخی تحلیلگران با دیده شک و تردید به اظهارات ترامپ نگاه کرده و از سوی دیگر، برخی تحلیلگران این تغییر لحن ترامپ را «فرصتی طلایی برای پایان فشار حداکثری» توصیف کرده و آن را آغاز نیمه دوم مذاکرات قلمداد کردند. این تحرکات دیپلماتیک در حالی رقم میخورد که دور چهارم مذاکرات در مسقط به بنبستهای سخت بر سر میزان و مکان غنیسازی و همچنین نحوه بازگشت داراییهای مسدود شده ایران برخورده بود؛ بنبستهایی که با وساطت قطر و عمان از مسیر دیپلماتیک دور نمیماندند، اما فاقد شتاب کافی بودند.
اکنون با ورود مستقیم ترامپ به بازی رسانهای و سیاسی، فشار افزودهتری بر دو طرف تحمیل شده است؛ فشاری که میتواند انگیزه اهرمی برای رفع گامبهگام تحریمها و قفلگشایی اقتصادی باشد یا نقطه آغازی برای تشدید تهدیدهای متقابل، اگر مذاکرات در میانه راه متوقف شود. در افق پیش رو، سه متغیر کلیدی تعیینکننده است: اول تضمین عملی و زمانبندی لغو تحریمها، دوم نظارت و مکانیسم شفافیت در تولید و ذخیره اورانیوم، و سوم نقش میانجیهای منطقهای در کاهش بیاعتمادی تاریخی دو طرف. اگر تهران و واشنگتن بتوانند این متغیرها را در چارچوبی همزمان و هماهنگ فرآهم آورند، ممکن است شاهد احیای توافقی باشیم که ثبات نسبی را به خلیج فارس بازگرداند؛ اما هرگونه تأخیر یا کماعتنایی به این سه محور، میتواند پرونده هستهای را بار دیگر به بحران بیش از پیش سوق دهد.
اما این مصاحبه شمخانی در فضای سیاسی ایران هم جنجالهایی را بهدنبال داشت و علیاصغر نخعیراد، نماینده مردم مشهد در مجلس در واکنش به اظهارات اخیر شمخانی گفت: «جناب شمخانی ،آقایان خاتمی و روحانی شما را خوب میشناختند که یکی از آنان شما را وزیر دفاع ودیگری دبیر شورای امنیت ملی کرد و همینطور شهید رئیسی شما را خوب شناخت که از دبیری شورای عالی امنیت برکنار کرد. اظهارات شما مورد استقبال ترامپ قرار گرفت وبازنشر داده شد.شما چه سمتی دارید که از طرف ایران سخن میگویید؟»
******
مواضع اصلاحطلبان اینبار درباره FATF
روزنامه کیهان نوشت:
روزنامههای اصلاحطلب با تیترهایی مانند «قفل پرونده FATF شکست» و «یک گام برای خروج از لیست سیاه FATF»، به استقبال تصویب لایحه پیوستن به کنوانسیون پالرمو(در مجمع تشخیص مصلحت نظام) رفتند و به سیاق دهه گذشته که با طرح عناوین مختلف مدعی خروج از تحریم شدهاند باز هم ادعا کردند که از این طریق تعاملات اقتصادی ایران با دیگر کشورها عادی میشود.
این ادعا در حالی است که ده سال قبل ادعا میشد با توافق هستهای تحریمها یکجا لغو میشود. اما به تدریج معلوم شد پشت قباله تعهدات برجام، تعهدات دیگر به توافق آب و هوائی پاریس (کاهش مصرف سوخت فسیلی در نیروگاهها) و کارگروه FATF و... مطرح است. در جریان این بازی مار و پله، دولت روحانی تعهدات پنهان درباره توافق پاریس و FATF داد که خلاف قانون اساسی بود. اجرای 37 بند از 41 بند برنامه اقدام از نگاه مافیای آمریکایی و اروپایی FATF کافی نبود و آنها خواستار تصویب الحاق ایران به برخی کنوانسیون از سوی مجلس شدند و بدین ترتیب معلوم شد که پای تعهداتی فراتر از هستهای در میان است.
با وجود همکاری یکسویه ایران در تصویب 39 بند برنامه اقدام FATF نه تنها از شدت و کثرت تحریمها کاسته نشد، بلکه دائماً به فشار آمریکا افزوده هم شده است. با این وجود تصویب پالرمو در مجمع بیآنکه کمترین دورنمایی در زمینه کاهش و حتی تعلیق تحریمها معلوم باشد، نوعی ارائه امتیاز نادرست به طرف مقابل است که تهدید را چاشنی مذاکره کرده است.
با وجود واقعیتهای گفته شده، روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی با عنوان قفل پرونده FATF شکست، نوشت: «تصویب پیوستن ایران به کنوانسیون پالرمو، موضوع میتواند مسیر بازگشت ایران به نظام مالی بینالمللی و حضور مؤثر در بازارهای جهانی را هموار سازد. این تحول مهم، در حالی رخ داده که نشانههایی از پیشرفت در مذاکرات ایران و آمریکا نیز به چشم میخورد[؟!] و خوشبینیها نسبت به آینده اقتصاد افزایش یافته است».
روزنامه اعتماد هم ضمن گفتوگو با محمد صدر تیتر زد: «یک گام برای خروج از لیست سیاه FATF». در حالی که هیچ مقام دولتی حاضر نشده تضمین بدهد که در صورت قبول منویات FATF تحریمها لغو شود، صدر گفت: «استدلالهای معقول عراقچی و فرزین باعث شد صدای مخالفان لوایح در مجمع طنینانداز نشود». اعتماد مدعی شده تصویب الحاق به کنوانسیون پالرمو، پایانی بر سالهای دور از لیست سفید FATF خواهد بود و حال آن که همین روزنامه ده سال قبل مدعی لغو همه تحریمها و صبح بدون تحریم شده بود!
روزنامه شرق هم نوشت: «پس از سالها کشوقوس و بحثهای گسترده، مجمع تشخیص مصلحت نظام بالاخره با لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمانیافته فراملی (پالرمو) موافقت کرد، آنهم بهصورت مشروط. در حالی که لایحه مقابله با تأمین مالی تروریسم (CFT) همچنان در بلاتکلیفی قرار دارد، آینده تعامل با سیستم مالی جهانی هنوز به وضوح مشخص نیست. تصویب این لایحه در راستای خروج ایران از لیست سیاه FATF و کاهش محدودیتهای بانکی و تجاری، اهمیت ویژهای دارد و پذیرش آن از سوی ایران میتواند زمینهساز خروج کشور از لیست سیاه FATF و در نهایت بهبود وضعیت اقتصادی و تجاری آن در سطح بینالمللی شود. با وجود تصویب مشروط پالرمو در مجمع، تا زمانی که CFT تصویب نشود، ایران همچنان در لیست سیاه FATF باقی خواهد ماند. این امر باعث اعمال محدودیتهای شدیدتر در روابط بانکی و تجاری ایران با سایر کشورها و تشدید فشارهای اقتصادی میشود».
******
بازگشت مردی که شیر گاوها را خوب میدوشد!
روزنامه وطنامروز نوشت:
بازگشت دوباره دونالد ترامپ به صحنه سیاست جهانی و سفر اخیرش به منطقه بویژه عربستان سعودی، نه فقط یادآور رقص شمشیر و قراردادهای میلیاردی سال 2017 است، بلکه پردهبرداری دوبارهای است از ذهنیتی تحقیرآمیز و ابزارگرایانه نسبت به دولتهای عرب منطقه؛ ذهنیتی که او در دوران نخست ریاستجمهوریاش با صراحت به زبان آورد و با عنوان «گاو شیرده» بر سیاست خارجی عربستان مهر زد. اکنون اما مساله صرفا تکرار توهین نیست، بلکه باید پرسید چرا این تحقیر تکرار میشود و چگونه ترامپ دوباره در جایگاهی قرار گرفته است که برخی دولتهای عرب حاشیه خلیجفارس بویژه سعودیها آماده هستند با آغوش باز پذیرای او باشند؟! ترامپ با زبان تاجرمآبانهاش، هرگز از پوشاندن رویکرد سودمحور خود به روابط خارجی پرهیز نکرده است. وی در دوره اول ریاستجمهوریاش، با امضای قراردادهای تسلیحاتی به ارزش بیش از 110 میلیارد دلار با عربستان، خود را «مفتخر به معامله» معرفی کرد و با زبانی نزدیک به بازاریان، عربستان را «دوست خوب اما پولدار» توصیف کرد.
این نگاه، در حقیقت بازتعریف عریانشدهای بود از همان دکترین کهنه آمریکا در قبال دولتهای نفتی منطقه؛ فروش امنیت در برابر دلار.
امروز اما پس از آنکه ایالات متحده آمریکا زیر سایه یک دولت ضعیف (جو بایدن) در حال از دست دادن موقعیت راهبردی خود در خاورمیانه بود، ترامپ بازگشته تا همان معامله قدیمی را با چهرهای نو بازتعریف کند.
عربستان سعودی که در سالهای اخیر بین دیوار بلند ناامنی در یمن و رقابت سنگین با جمهوری اسلامی ایران سرگردان بود، اکنون با کاهش اعتماد به توان آمریکا، با احتیاط و اضطراب، دوباره نگاه به ترامپ را در دستور کار قرار داده است، چرا که تجربه دولت بایدن برای سعودیها بیش از هر چیز، تداعیکننده ضعف، بیتفاوتی و عقبنشینی در قبال تهدیدات منطقهای بود. در همین نقطه است که «تحقیر» و «استقبال» در کنار هم قرار میگیرد.
سعودیها میدانند ترامپ دوباره ممکن است آنان را با زبان نیشدار گذشتهاش توصیف کند اما باز هم ترجیح میدهند «حضور آمریکا» را ولو در چهرهای تحقیرآمیز تجربه کنند تا آنکه تنها بمانند. این مساله، بیش از آنکه از ناتوانی نظامی یا اقتصادی باشد، از بحران هویت و استراتژی در سیاست خارجی دولتهای عربی ریشه میگیرد. هنوز برای این کشورها روشن نیست آیا مسیر استقلال استراتژیک از غرب را در پیش بگیرند یا همچنان خود را به سایه امنیت مصنوعی آمریکا وابسته نگه دارند.
******
حامیان پزشکیان هم خواستار ترمیم کابینه شدند
عباس عبدی. محمد مهاجری و فیاض زاهد، سه فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی مشترک خواهان ترمیم کابینه مسعود پزشکیان شدند. بخشهایی از این یادداشت را میخوانید:
* یک بار آقای پزشکیان مطلبی بیان کرد که گر چه چندان قانع کننده نبود ولی معیار مناسبی برای نقد وضع برخی از وزرا است. آقای رییس جمهور معتقد بود که به جای حساسیت روی افراد، عملکردآنها را در نظر بگیرید. به این معنا که وظایف روشنی تعریف کنید، سپس اجازه دهید او عمل کند، اگر موفق نبود تغییرش دهید.اکنون میتوانیم توافق کنیم که با معیار ایشان به ارزیابی عملکرد منصوبشدگان کنونی بپردازیم. اگر کسانی که منصوب هستند تغییر نکنند، معنایش این است که آقای پزشکیان از عملکرد آنان رضایت دارند، در غیر این صورت باید در اولین فرصت مدیر کنونی را تغییر دهد.
* واقعیت این است که ناترازی های موجود بویژه در حوزه انرژی ریشه در گذشته دارد و بنابراین متوجه ریشهها هستیم، ولی به این دلیل که از گذشته بوده، نمیتوان مدیر کنونی را تبرئه کرد.متأسفانه وزارت نیرو نه تنها هیچ گام مهمی در جهت بهبود این وضع برنداشته است، بلکه بدتر از آن اظهارات و وعدههای عجیب و غریبی داده که هیچ کدام کارشناسی نبوده و محقق هم نشده است.
* عجیبترین مورد آن همین نکتهای است که وزیر نیرو در آخرین اظهارنظرها گفته است که: ”در بعضی مناطق ۱۹ درصد رشد مصرف برق داشتیم؛ اصلاً باورکردنی نیست. در اردیبهشت ماه چهار و نیم درجه متوسط دمای کشور افزایش پیدا کرده؛ کسی باور می کرد؟ چرا گرم شده است؟ کسی فکر میکند چرا باران نمی آید؛ سد لتیان و سد کرج را ببینید؛ سدها خالی است؛ چرا علما برای این فکری نمیکنند؟“
* وزیری که نداند وضع آب و هوا چگونه است و نداند که روند مصرف چگونه است بهتر است دور وزارت را خط بکشد.قرار نیست، علما کاری برای وضع آب و باران کنند، آنان اگر میتوانستند انجام میدادند. مسأله اینجاست که آقای رییس جمهور به دلیل اعتمادی که به وزیرشان داشتهاند، وعدههای او را نیز واقعیت دانسته و متأسفانه آن را بیان کردهاند.
* الآن ۹ ماه است که آمدهاید، هیچ اقدام حداقلی برای حل مسأله ناترازیهای انرژی نکردهاید. چرا؟ آیا به این علت که نظام کارشناسی کشور ناتوان از راهحل است؟ قطعاً خیر. حداقل یک دهه و بیشتر است که دنبال حل این مسأله هستند و همیشه راهحلهای موقتی و پرهزینه را انتخاب کردهاند، و حالا حداکثر راهی که در پیش گرفته شده دستور به ادارات برای نصب پنلهای خورشیدی از سوی خودشان است! علت فقدان برنامه برای این مسأله را در وزارت نیرو و نفت پیگیری کنید. باید در اولین فرصت مسأله انرژی را حل میکردید. نه اینکه آن را به عهده دو وزیری بگذارید که معلوم نیست چقدر در پی ادامه سیاستهای گذشته هستند و چقدر در پی در انداختن طرحی نو؟
******
جهانگیری چه کسانی را مخاطب قرار میدهد؟
خبرگزاری دانشجو نوشت:
اسحاق جهانگیری با سابقه معاون اولی هشت ساله دولت روحانی، وزیر ۸ ساله دولت خاتمی، استانداری دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و چند سال نمایندگی مجلس، اخیراً در واکنش به اظهارات ترامپ درباره بحران برق ایران، با لحنی گلایهآمیز گفته است: «قرار نبود اینگونه شود.» اما این جمله، بیش از آنکه نقدی به دیگران باشد، باید به عنوان پرسشی اساسی متوجه خود ایشان و همفکرانشان باشد.
آقای جهانگیری، شما که تجربهای طولانی در مدیریت اقتصادی کشور دارید، چگونه انتظار داشتید شرایط امروز رقم نخورد؟ شما در دوران استانداری، وزارت، معاونت اولی و حتی نمایندگی مجلس، بخشی از سیاستگذاریهای کلان این کشور بودید. طی سالها، نگاه شما و همفکرانتان به خارج از مرزها دوخته شد و پیششرط حل مشکلات داخلی را گره به روابط خارجی زدید. حتی در مقطعی که گمان میکردید با برجام این مسیر هموار شده است، چشمانتظار تصمیمات به اصطلاح کدخدا بودید، نه اراده داخلی.
نتیجه این طرز فکر، همان بحرانهایی است که امروز مردم ایران با آن دستوپنجه نرم میکنند؛ از ناترازیهای اقتصادی گرفته تا زیرساختهای فرسودهای که در تلاطم کوچکترین شوکها از هم میپاشند. حال، وقتی میگویید «قرار نبود»، باید بپرسیم: مگر تصمیمگیران این کشور، جز شما و همفکرانتان، چه کسانی بودند؟
اگر ایران امروز در مسیر ناترازیها قرار گرفته است، این حاصل سالها سیاستگذاریهایی است که در دستان شما وهم فکرانتان بوده. مخاطب اصلی این «قرار نبودها»، نه ترامپ، نه هیچ قدرت خارجی، بلکه دقیقا خود شما و مدیرانی هستید که مسیری را انتخاب کردید که امروز نتیجهاش را به چشم میبینیم.
******
مثل پزشکیان مقابل ترامپ بایستیم
سایت رجانیوز نوشت:
مسعود پزشکیان طی سخنانی در استان کرمانشاه ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای خدمت به انتقاد از اظهارات رئیس جمهور آمریکا پرداخت. موضعگیری مناسب پزشکیان در این سخنرانی پیش از هرچیز باید به توجه عباس عراقچی برسد.
عراقچی، وزیر امور خارجه که مسئولیت مذاکرات هستهای با تیم آمریکایی را به عهده دارد، گاهی فراموش میکند که به عنوان نماینده دولت و ملت ایران در برابر آمریکا حضور یافته است و باید در مقابل مواضع قلدرمآبانه رئیس جمهور این کشور، مقتدارانه پاسخ دهد. او در پاسخ به تمسخر خاموشیهای اخیر کشور توسط ترامپ، صرفا به تکرار همان مواضع سرد قبلی بسنده کرد و با اعلام خبر پیگیری برای زمان مذاکرات اتفاقا شور و اشتیاق برای مذاکره به طرف مقابل نشان داد.
خوشبینانه میتوان اینگونه برداشت کرد که این مدل واکنشها به دلیل تشریفات و عرفهای دیپلماتیک است. حصاری که گویی عراقچی را از ارائه پاسخهای درخور به سخنان بیادبانه ترامپ بازداشته است و نه تنها هیچ کمکی به تعدیل مواضع ترامپ نکرده بلکه پالس ضعف به دولت آمریکا مخابره میکند. نیاز به یادآوری نیست که مهمترین وظیفه عراقچی، استیفای حقوق ملت ایران در برابر تحریمهای ظالمانه آمریکا و نه کسب عنوان حرفهایترین دیپلمات مذاکرات است.
ترامپ در طول تمام روزهایی که عنوان رییسجمهور آمریکا را داشتهاست ثابت کرده که رسم گفتگو با ملتها را نمیداند و صرفا با پشتوانه توان نظامی و اقتصادی کشورش با ادبیاتی توهینآمیز و گاه نژادپرستانه به همتایان سیاسی خود نگاه میکند. هنوز برخورد ذلتبار او با زلنسکی در کاخ سفید از یادها نرفتهاست. رعایت آداب دیپلماتیک برای شخصیتی مثل ترامپ، امتیاز و اعتباری خاصی برای دستگاه دیپلماسی ایران ایجاد نمیکند بلکه صرفا بر توهمات دولت فعلی آمریکا میافزاید. نباید فراموش کرد که ترامپ اهمیتی برای آداب دیپلماتیک قائل نیست وگرنه ویتکاف را که یک دلال معروف است به ریاست تیم مذاکرهکننده خود با ایران منصوب نمیکرد.
خوب است عراقچی هم با الگوگیری از سخنان رییس جمهور، برای حفظ حرمت مردم ایران در برابر مانور اقتدارسازی ترامپ بایستد و تفاوت میان سایر کشورهای دنیا علیالخصوص کشورهای منطقه با جمهوری اسلامی را به ترامپ نشان دهد.
******
اگر در قانون حجاب جریمه نقدی نباشد، چگونه این قانون ضمانت اجرایی خواهد داشت؟!
کامران غضنفری، نماینده مردم تهران در مجلس در گفت و گو با سایت خبرآنلاین، درباره قانون حجاب و لایحه اصلاحی دولت صحبت کرده که بخشهایی از آن به شرح زیر است:
* دولت گفته با اجرای قانون عفاف و حجاب مخالف است و زمانی که با این قانون موافق نیست، چه لایحهای می خواهد ارائه کند؟ آقای قالیباف در سخنان اخیر خود اشاره کرده که قانون عفاف و حجاب شامل پنج فصل است که چهار فصل آن ایجابی و یک فصل آن سلبی است. در فصل سلبی، نه مجازات شلاق وجود دارد و نه مجازات زندان و گشت ارشاد وجود دارد و فقط جریمههای نقدی آورده شده است. دولت که می گوید با این قانون مخالف است، با چه مخالف است؛ با جریمه نقدی؟ تنها بخش سلبی این قانون جریمه نقدی است. دولت می گوید حتی یک جریمه نقدی وجود ندشته باشد، قانون چه ضمانت اجرایی خواهد داشت؟
* ۴ فصل اول آن که همه مربوط به توصیه به دستگاه های مختلف است، وزارت آموزش و پرورش، وزارت ارشاد، صدا و سیما، نیروی انتظامی و سازمان تبلیغات چه وظیفه هایی دارند. دولت می خواهد چه کار کند و قانونی را ارائه کند که ضمانت اجرایی نداشته باشد؟ اگر چنین لایحه ای را بخواهد ارائه کند، قطعا در مجلس رأی نخواهد آورد و نمایندگان با آن موافقت نخواهند کرد.
* این ادعا که قانون عفاف و حجاب باعث ایجاد شکاف در جامعه می شود، صحت ندارد. مگر الآن که نیروی انتظامی از افراد برای نبستن کمربند و یا رفتن ورود ممنوع جریمه می گیرد، باعث شکاف در جامعه می شود؟ این ضمانت اجرایی قانون راهنمایی و رانندگی است. اگر جریمه نقدی را از قوانین راهنمایی و رانندگی حذف کنید، چه ضمانت اجرایی دارد؟
* شهرها تبدیل به جنگل شده و هیچ قانونی بر آن حاکم نیست و تبدیل به آنارشیسم و هرج و مرج می شود. افرادی که این ادعا را بیان می کنند، تاکید دارند که هیچ جریمه کوچکی نباشد و تذکر لسانی باشد. پس باید برای سارقان و زورگیران هم جریمه زندان را حذف کنیم و بگوییم آقایان دزد از مردم سرقت نکنید. آیا جامعه را می توان اداره کرد؟
* ابتدا دولت باید درباره محتوای این لایحه توضیح بدهد. اگر لایحه ای را بخواهد ارائه کند که ضمانت اجرایی نداشته باشد، قطعا در مجلس با آن مخالفت خواهد شد و نمایندگان به آن رأی نمی دهند چه در قالب هشتاد و پنجی باشد و چه در حالت عادی.
* پیامکهای حجاب، تذکری ساده به افرادی است که در خیابان ها و امکان عمومی کشف حجاب می کنند و از آنان خواسته می شود تا قانون را رعایت کنند. این تذکر ساده بوده و مشکلی ندارد. قانون امر به معروف و نهی از منکر را داریم که تذکر شفاهی، کتبی و لسانی در آن پیش بینی شده و منع قانونی ندارد. حال چه ستاد امر به معروف، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و هر دستگاه نظارتی که تذکر بدهد، منع قانونی ندارد.
******
آمریکا التماس مذاکره میکند نه ما
روزنامه جام جم نوشت:
خطرنمایی از ایران با این داستان که ایران نزدیک ساخت بمب هستهای بوده، جنگ نرمی است که با هدف توجیه تحریمهای ظالمانه علیه ایران صورت میگیرد. با اینحال ایران در این میدان که ترامپ تعریف کرده، بازی نمیکند. اولا باید خاطرنشان کرد که ایران محتاج مذاکره نیست بلکه آمریکا محتاج مذاکره است و دلیل روشن آن، نامهای است که به رهبر انقلاب نوشته و برای مذاکره التماس کرده. ترامپ آنچه که بیرون از نامه و درواقع بیرون از مذاکرات میگوید با آنچه که داخل مذاکرات میگوید، متفاوت است.
اما ایران براساس آنچه که زیر سقف مذاکرات گفته میشود، مذاکرات را البته به صورت غیرمستقیم پذیرفته است. با اینکه دور چهارم مذاکرات نیز برگزار شده و طرف آمریکایی آن را دلگرمکننده خوانده اما ایران چندان به عملکرد طرف آمریکایی خوشبین نیست؛ چراکه ممکن است آمریکاییها مذاکره کنند، برای اینکه مذاکره کرده باشند. در دوران بعد از انقلاب، ما بارها با آمریکاییها مذاکرات و توافقاتی داشتهایم اما آنها به هیچیک عمل نکردهاند. البته این بار ایران با هوشیاری در عرصه دیپلماسی ظاهر شده و اینبار آمریکاییها هستند که باید اول تحریمهای ظالمانه را بردارند وتضمین بدهند که زیر میز نمیزنند.
در وضعیت فعلی منطقه و برخلاف ادعاها، این ایران است که دست برتر را دارد و از همین جهت ترامپ به قطر التماس میکند که میان آنها و ما واسطهگری کند. درواقع در ماجرای یمن ضعف آمریکا و برتری محور مقاومت بهخوبی روشن شد و انصارالله در همین مدت کوتاه با زدن ۹ پهپاد و سرنگون کردن دو اف-۱۸ باعث شد طرف آمریکا به یک آتشبس تن بدهد و اسرائیل را تنها بگذارد. از طرف دیگر آمریکا بدون اطلاع اسرائیل به حماس التماس کرد که اسیر آمریکاییاش را آزاد کند. بنابراین آقای ترامپ در پشت تریبون و پشت میز مذاکره دو تصویر جداگانه از خود نشان میدهد.
البته مردم دنیا با این سبک از دیپلماسی او آشنا هستند. او بهاصطلاح سعی میکند ۸۰ قدم در ظاهر جلو برود به این امید که مثلا درنهایت کار۲۰ قدم جلوبیفتد. این درحالی است که ایران اساسا منتظر دوربعدی مذاکرات و درخواستکننده آن نیست.ایران بهخوبی یادگرفته که تحریمها را مدیریت کند. در این فضا ایران به دنبال سیاست خارجی فعال همزمان با اروپا، چین و روسیه هم مذاکراتی درباره موضوع هستهای دارد تا مبادا جریان اطلاعات به طرف آنها از سوی آمریکا مدیریت شود.