ر مذاکره با ایران، متوقف شدن غنیسازی اورانیوم در خاک ایران است. موضوعی که ویتکاف یک روز پیش از شروع مذاکرات صراحتاً به آن اشاره کرد و هر توافقی را به معنی پذیرش ایران برای حذف و تعطیلی غنیسازیاش معرفی کرد. شمخانی اما در این گفتوگو موضعی گرفت که پاسخی قاطع و البته قابل پذیرش به این ادعاها بود. تأکید او بر اینکه ایران حاضر است غنیسازی با «غلظت بالا» را محدود کند، نکته دوم این گفتوگو بود. موضعی سازنده و حاوی پیامی روشن؛ ایران از حق غنیسازی در خاک خود کوتاه نخواهد آمد و تنها حاضر است برای رفع نگرانی آمریکاییها، غلظت آن را به سطح غیرنظامی محدود کند.
شمخانی در بخش دیگری از این گفتوگو صراحتاً اشاره کرد: «غنیسازی موضوعی نیست که ایران از آن دست بکشد اما سطح، مقدار یا شکل آن میتواند تنها برای «مدتی» تغییر کند تا اعتمادسازی صورت گیرد.» برخلاف آنچه به نظر میرسد، این موضعگیری با ادبیات نرم دیپلماتیک اما از موضعی قاطع مطرح شد. شمخانی محل دعوا را از داشتن یا نداشتن غنیسازی به محدود کردن غلظت غنیسازی هستهای ایران برد و حتی محدود کردن این غنیسازی را مشروط و در بازه زمانی مشخص تعیین کرد. موضعی که اگرچه محکم و قاطع بود، اما طرف آمریکایی نمیتواند با اتکا به آن، ایران را به زیادهخواهی و زدن زیر میز توافق محکوم کند.
حالا توپ در زمین آمریکاییهاست
شرط «غنیسازی ایران در سطح غیرنظامی» و «دادن اجازه نظارت به بازرسان آژانس»، در ازای رفع فوری همه تحریمها، به روشنی نشان میداد که فعالیت هستهای برای ایران درجه بالایی از اهمیت را دارد که تنها در ازای رفع «فوری» همه تحریمهای اقتصادی، حاضر به محدود کردن مشروط غنیسازی آن هم تحت شرایط خاصی است.
نکته سوم که پیام این شرط است را میتوان این طور تحلیل کرد که علاوه بر آنکه اثر رسانهای خود در فضای سیاسی آمریکا را میگذارد، اثبات میکند فعالیت هستهای برای ایران یک موضوع حیاتی و مهم است که در پیشرفت و ادامه آن قاطعیت دارد و تعطیل شدنی نیست و تنها در ازای رفع تحریمهای اقتصادی که به بهبود معیشت و وضعیت اقتصادی مردم کمک خواهد کرد، حاضر خواهد شد کمی از شدت آن کم کند. این موضع زمانی اهمیت پیدا میکند که به این گزاره توجه کنیم که آمریکاییها در روزهای مذاکرات، تلاش رسانهای و تمرکز ویژهای بر کاهش اهمیت و کارا بودن برنامه هستهای ایران گذاشته بودند که افکار عمومی ایران را به سمت کماهمیت و بلاموضوع دیدن برنامه هستهای سوق دهند.
موضوعی که با توجه به روشن شدن اهمیت غنیسازی هستهای ایران، اثرگذاری قابل توجهی نداشت. نکته مهم چهارم آنکه شمخانی عملاً توپ را به زمین آمریکاییها انداخت. اعلام اینکه ایران حاضر است، غنیسازی خود را در سطح غیرنظامی ادامه دهد و این کار را تحت نظارت آژانس انجام دهد که نگرانی ساخت سلاح هستهای توسط ایران رفع شود، در ازای این خواسته مطرح شد که آمریکا باید تمام تحریمهای اقتصادی را فوراً و با هم لغو کند. بعد از این اظهارنظر رسانهای و چراغ سبز ایران البته با موضعی هوشمندانه، حالا فشار رسانهای روی آمریکاییهاست و هرموضع زیادهخواهانهای مثل تعطیل کردن برنامه هستهای ایران، این گزاره را در افکار عمومی و فضای رسانهای اثبات میکند که آمریکا مثل همیشه و برخلاف حسننیت ایران، بر مدار بدعهدی حرکت میکند.
مذاکره برای رفع تحریم است نه رفع تهدید
حتی اگر آنچه در مواضع رسانهای توسط علی شمخانی مطرح شد اجرای بازی به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن آمریکاییها باشد، خطوط قرمز و البته میزان انعطافپذیری ایران را در فضای رسانهای آمریکا به نمایش گذاشت. تیم ترامپ در اظهارات رسانهای دوگانه توافق_تهدید را پیش میبرد. دوگانهای که ایران را در موضع ضعف قرار میداد؛ چراکه این ایران بود که برای رفع تهدید جنگ باید تن به مذاکره و توافق میداد. آنچه شمخانی در مصاحبه با انبیسی مطرح کرد، موضع ایران در مورد مذاکره با آمریکا را که دستگاه وزارت خارجه بارها به آن تأکید داشته است، شفاف کرد؛ ایران برای «رفع تحریمها» با آمریکا مذاکره میکند و در ازای رفع و کاهش تحریمها حاضر به محدود کردن برنامه هستهای خود خواهد بود.
این موضع علاوه بر آنکه در فضای رسانهای و افکار عمومی جا میاندازد که دوگانه مذاکره، دوگانه تحریم_توافق است، ایران را در موضع ضعف قرار نمیدهد و نشان میدهد ایران بدون گرفتن امتیاز، امتیازی نخواهد داد و نه برای رفع تهدید که برای رفع تحریم مذاکره میکند. واقعیتی که مقامات دستگاه سیاست خارجی ایران نیز بر آن تأکید داشتند آن است که عملی کردن تهدید نظامی علیه ایران در موقعیت فعلی امکانپذیر نیست و طرف آمریکایی مجبور است مسیر دیپلماسی را با ایران پی بگیرد، اما برای دستاوردسازی از مذاکرات تلاش میکند تا تهدید نظامی علیه ایران را برجسته کند. در این موقعیت موضع رسانهای شمخانی در مصاحبه با انبیسی اثبات میکند که ایران با هدف و برنامهریزی مشخص و برای معاملهای برد- برد پای میز مذاکره آمده است.