از تهران تا پکن؛ نسخه ترامپ برای رقبا چیست؟/ خیز آمریکا برای تعریف ائتلاف عربی- عبری

اقتصادنیوز پنج شنبه 25 اردیبهشت 1404 - 12:03
اقتصادنیوز: گروهی از ناظران با اشاره به تحولات امنیتی و نظامی در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ و انفعال او در برابر پادشاهی های خلیج فارس از عدم اعتماد این گروه از بازیگران به ترامپ می گویند و براین باورند که رئیس جمهوری این بار تلاش دارد تا اعراب را برای همراهی با خود متقاعد ساخته و با تعریف ائتلافی هم ارامش را به دریای سرخ بازگرداند و هم چین را مهار کند؛ دو متغیری که پادشاهی نشین ها را سردرگم کرده است.

به گزارش اقتصادنیوز، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به مقصد سه شریک کلیدی آمریکا در خاورمیانه—قطر، عربستان سعودی، و امارات متحده عربی—سفر کرد. هنوز مشخص نیست که هدف اصلی او از این سفر چیست. شاید به‌دنبال بستن قراردادهای تسلیحاتی و جذب سرمایه‌گذاری در ایالات متحده باشد. شاید هم به‌دنبال منافع شخصی خود از طریق سرمایه‌گذاری‌های در کشورهای خلیج فارس در املاک ترامپ، صندوق‌های سرمایه‌گذاری، و رمزارزها. اما بسیاری امیدوارند—و برخی نگرانند—که او جاه‌طلبی‌های بزرگ‌تری در سر بپروراند. به‌ویژه به‌نظر می‌رسد که این سفر عمدتاً به ایران مربوط شود؛ کشوری که دولت ترامپ مذاکراتی درباره برنامه هسته‌ای‌اش با آن آغاز کرده است. با توجه به ماهیت متغیر دولت ترامپ و اختلافات داخلی میان مشاوران کلیدی‌اش، این سفر به همان اندازه که می‌تواند مقدمه‌ای برای توافق هسته‌ای باشد، ممکن است زمینه‌ساز رویارویی (ادعایی) با تهران تلقی شود.این عباراتی از یادداشت نشریه فارن افرز است که اقتصادنیوز آن را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «بازی قدرت در نظم ژئوپلیتیکی نوین؛ رمزگشایی از تور منطقه ای ساکن جدید کاخ سفید؛ از رویارویی احتمالی با ایران تا جذب دلارهای نفتی/ آیا ترامپ برای جذب سرمایه های پادشاهی های خلیج فارس در ایستگاه عربستان، امارات و قطر متوقف می شود؟ » ترجمه و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.

شکل‌گیری یک جناح ضدجنگ در خلیج فارس

ترامپ در جریان سفرش بدون شک به مسائل سیاسی منطقه نیز خواهد پرداخت، گرچه اهداف او در این زمینه چندان روشن نیست. دولت‌های عربی نمی‌دانند که آمریکا از آن‌ها خواهد خواست خود را برای جنگ آماده کنند یا برای صلح با ایران. این سطح از ابهام بی‌سابقه است. بخشی از مشکل به کمبود نیروی انسانی و ناکارآمدی ساختاری دولت ترامپ بازمی‌گردد که با صداهای متناقض سخن می‌گوید. برکناری مایکل والتز از سمت مشاور امنیت ملی در آستانه این سفر نمونه‌ای گویاست. والتز با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، درباره اقدام نظامی (ادعایی) علیه ایران هماهنگ و خواهان رویکردی تهاجمی‌تر علیه حوثی‌ها در یمن بود. رهبران خلیج فارس نمی‌دانند که برکناری او نشان‌دهنده تغییر در سیاست آمریکاست یا فقط نشانه‌ای از آشفتگی درون دولت ترامپ. اما مهم‌ترین مسئله، بدون تردید، ایران است. در سفر سال ۲۰۱۷ ترامپ به عربستان، رهبران سعودی و امارات مشتاق بودند که دیپلماسی دوره اوباما را کنار بگذارند و رویکردی تقابلی در قبال جمهوری اسلامی در پیش گیرند. اما اکنون نگرش آن‌ها تغییر کرده است. در سال ۲۰۱۹، نیروهای حامی ایران(محور مقاومت) به یک پالایشگاه نفتی عربستان حمله کردند و عرضه جهانی نفت را به‌طور موقت شش درصد کاهش دادند. دولت ترامپ، با خودداری از پاسخ نظامی، رهبران خلیج فارس را شوکه کرد، چرا که استراتژی امنیتی آن‌ها بر تضمین‌های آمریکا استوار بود. در حمله سال ۲۰۲۲ حوثی‌ها به ابوظبی نیز پاسخ آمریکا محدود بود و ناامیدی رهبران خلیج فارس را دوچندان کرد. این رویدادها نشان داد که در صورت رویارویی منطقه‌ای با ایران، کشورهای خلیج فارس هدف اول خواهند بود و احتمالاً باید به تنهایی از خود دفاع کنند. در حالی که اسرائیل مشتاق است که آمریکا به ایران حمله کند، کشورهای خلیج فارس در حال شکل‌گیری ک ائتلاف ضدجنگ هستند.

9999

ائتلاف سازی به سبک ترامپ

در سال‌های اخیر، ریاض در مسیر آشتی با ایران با میانجی‌گری چین گام برداشته و تلاش کرده با ازسرگیری دیپلماسی، از تشدید تنش‌ها جلوگیری کند. رهبران خلیج فارس از تغییر معادلات منطقه توسط اسرائیل خرسند هستند. اما به سان اسرائیل تصور نمی کنند که منافع‌شان در رویارویی با تهران تأمین شود. اگر ترامپ وارد رویارویی با ایران شود، کشورهای خلیج فارس برای همراهی با او خواهان امتیازهایی خواهند شد—احتمالاً با خواسته‌هایی چون تضمین دفاعی رسمی (همان‌طور که در دولت بایدن برای عربستان مطرح شده بود)، فروش سلاح و سایر امتیازات در ازای حمایت علنی از رویکرد جدید آمریکا. این در حالی است که ترامپ احتمالاً در این سفر موضوعات دیگری را نیز مطرح خواهد کرد. یکی از این مسائل، ایجاد ائتلافی دریایی در دریای سرخ است. دولت بایدن در سال گذشته تلاش کرد چنین ائتلافی را برای مقابله با حملات موشکی و پهپادی حوثی‌ها به کشتی‌ها تشکیل دهد، اما تلاشش ناکام ماند. بسیاری از کشورها—از جمله امارات—از پیوستن به این ائتلاف خودداری کردند، چون نمی‌خواستند وارد جنگی شوند که امنیت و اقتصادشان را تهدید کند. حوثی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که در برابر حملات اسرائیل به غزه، به کشتی‌هایی که با اسرائیل ارتباط دارند حمله خواهند کرد، اما در عمل این تهدید شامل بسیاری از خطوط کشتیرانی بین‌المللی شده است. این اقدامات هزینه‌های حمل‌ونقل را افزایش داده، اقتصاد منطقه را تحت تأثیر قرار داده و فشار بر دولت‌های خلیج فارس را افزایش داده است. این کشورها همچنان امیدوارند که با حمایت آمریکا بتوانند حوثی‌ها را مهار یا منزوی کنند، بدون آنکه وارد جنگ تمام‌عیاری شوند که می‌تواند امنیت انرژی جهانی را به خطر اندازد.

2

نظم خود ساخته آمریکا

مسئله فلسطین نیز در دستور کار است، اما احتمالاً نه به‌عنوان یک اولویت. ترامپ بارها از آنچه «خیانت» بایدن به اسرائیل خوانده، انتقاد کرده است. دولت ترامپ همواره از طرح‌های افراطی نتانیاهو حمایت کرده، از جمله طرح پاکسازی کامل غزه و خلع سلاح کامل آن. برخی مقامات خلیج فارس این مواضع را نگران‌کننده می‌دانند، چرا که آن‌ها نیز نگران ازسرگیری ناامنی‌های منطقه‌ای در پی فروپاشی نظم سابق هستند. با این حال، این کشورها همچنان به بهبود روابط با اسرائیل تمایل دارند و تلاش دارند در ازای عادی‌سازی روابط، امتیازاتی در زمینه‌های دفاعی، هسته‌ای، یا اقتصادی از آمریکا بگیرند. در نهایت، ترامپ ممکن است به‌دنبال پیشبرد پروژه «کریدور هند-خاورمیانه-اروپا» باشد—طرحی که در دوره بایدن کلید خورد و هدف آن ایجاد مسیرهای حمل‌ونقل و انرژی از هند به اروپا از طریق خاورمیانه است. این طرح به‌طور غیرمستقیم با پروژه‌های رقیب چین مانند «کمربند و جاده» در رقابت است و از سوی آمریکا حمایت شده است. اگر ترامپ مایل باشد با این پروژه همراهی کند—و البته اگر آن را در راستای منافع خود ببیند—ممکن است بخواهد آن را به‌عنوان جایگزینی برای نفوذ چین در منطقه تقویت کند. این در حالی است که امارات و عربستان در سال‌های اخیر روابط نزدیکی با چین و هند برقرار کرده‌اند و تلاش دارند موازنه‌ای بین قدرت‌های جهانی برقرار کنند. مشخص نیست ترامپ تا چه اندازه آمادگی پذیرش این چندجانبه‌گرایی را دارد. در همین راستا می توان گفت، سفر ترامپ به خلیج فارس می‌تواند سرآغاز توافق‌های بزرگی باشد: از معاملات تسلیحاتی گرفته تا تغییر در مسیر مذاکرات هسته‌ای با ایران، یا حتی ایجاد یک چارچوب دفاعی جدید در منطقه. اما همان‌طور که رهبران خلیج فارس به‌خوبی می‌دانند، در دولت ترامپ هیچ‌چیز قطعی نیست. او ممکن است در لحظه آخر نظر خود را تغییر دهد، یک توییت جنجالی همه چیز را به هم بریزد، یا اختلافات داخلی تیمش روند تصمیم‌گیری را فلج کند. در این میان، کشورهای خلیج فارس که پیش‌تر روی بازگشت ترامپ به قدرت حساب ویژه‌ای باز کرده بودند، حال با احتیاط بیشتری رفتار می‌کنند. آن‌ها دیگر نه فقط به وعده‌ها گوش می‌سپارند، بلکه به‌دقت رفتار و عملکرد او را زیر نظر دارند—چرا که در نظم ژئوپلیتیکی نوینی که در حال شکل‌گیری است، بقا و پیشرفت آن‌ها به تصمیماتی بستگی دارد که از واشنگتن تا تل‌آویو و از تهران تا پکن گرفته می‌شود.

 

 

 

 

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.