عصر ایران؛ سمیرا فرخ منش- دونالد ترامپ روز سه شنبه 23 اردیبهشت حین سخنرانی در عربستان سعودی، بار دیگر نشان داد چگونه سیاست خارجی را با زبان عامهپسند، لحن شخصی و تاکتیکهای روانی خاص خود پی میگیرد.
او در حالی که با عباراتی مانند "محمد! دوستت دارم" و "تو رهبری قوی هستی!" از ولیعهد عربستان تمجید میکرد، در بخشی دیگر از صحبتهایش، جمهوری اسلامی ایران را به "عواقب سخت" تهدید کرد. اما همانجا گفت مردم ایران را دوست دارد و آنها "شایسته زندگی خوب و رفاه" هستند.
این دوگانگی زبانی – ستایشِ پرحرارت یک ولیعهد، تهدید یک دولت، و همدلی با مردم کشوری که به آن هشدار داده – تنها یک تناقض ساده نیست. بلکه بازتابی است از یک الگوی آشنا در گفتمان ترامپ: دیپلماسی شخصمحور، لفاظی حسابشده، و تفکیک ملت از حکومت بهعنوان تاکتیکی برای مدیریت افکارعمومی.
ترامپ از ابتدای ورود به سیاست، خود را نه یک سیاستمدار کلاسیک بلکه یک «مذاکرهکننده موفق» معرفی کرده است؛ کسی که قواعد را میشکند و با زبان ساده، مستقیم و عامهپسند حرف میزند.
این سبک، در عرصه سیاست خارجی نیز بازتاب پیدا کرده: گفتار ترامپ اغلب نه بر پایه نهادها و پروتکلها، بلکه بر پایه جهت دهی به رسانه ها، شخصیتسازی و روابط فردی استوار است.
در عربستان هم، او بیش از آنکه پیام رسمی دولت ایالات متحده را منتقل کند، یک نمایش شخصی اجرا کرد: از تمجید پرشور از ولیعهد سعودی گرفته تا هشدار تند علیه ایران و در نهایت ابراز علاقه به مردم ایران.
این "ترکیب متضاد" در ظاهر متناقض است، اما در منطق گفتمانی ترامپ کاملاً هدفمند است: او با همین ترکیب، توجه رسانهها را جلب میکند، فشار سیاسی میسازد و همزمان تلاش میکند تصویر یک رهبر مقتدر و مردمدوست را به مخاطب آمریکایی و منطقهای ارائه دهد
سخنان ترامپ در این سفر مهم و سخنرانی در کاخ الیمامه ریاض در حضور مقامات سعودی و جلوی دوربین هایی که اخبار را همزمان به سراسر جهان مخابره می کنند، به سه گونه تقسیم میشود: ابراز محبت های غیر رسمی متعدد به ولیعهد عربستان، تخریب دولت در ایران، بیان مهر و صمیمت به مردم ایران.
روابط شخص محور به جای قواعد رسمی
ترامپ یک شخصیت سیاسی شخص محور است. هم در دور نخست و هم دوره کنونی نشان داده که "افراد" برای او مهمتر از سازمان ها و نهاد ها هستند. ( برخلاف دموکراتها که نهادگرا و سازمان گرا هستند و با افراد کاری ندارند.) چه در حمایت ها و تأییدات اجرایی خود و چه در تخریبها، بیش از حد روال دیپلماتیک، به افراد در جایگاه سیاسی خود می پردازد. مانند زمانی که در 2017 در دیدار با رییس جمهور چین شروع به تمجید از شخصیت او کرد و در سخنرانی هایش میگفت: "من و شی رابطهای عالی داریم. او مردی فوقالعاده است. ما با همدیگه خیلی دوست شدهایم."
گرچه بعد از آن وضعیت تعرفه و جنگ تجاری آمریکا و چین تیتر نخست رسانه ها شد. یا در دیدارهایی که با رهبر کره شمالی داشت با همه انتقاداتی که به سمتش روانه شد میگفت:" من و کیم عاشق نامه رد و بد کردنایم. اون فوق العاده با هوشه و ما عاشق هم شدیم. جدی میگم که رابطه ما واقعا خوبه." یا زمانی که ترکیه در سال ۲۰۱۹ به شمال سوریه حمله کرد، ترامپ نیروهای آمریکایی را از منطقه خارج کرد و فضا را برای اردوغان باز گذاشت.
وقتی همه مشاوران از وی خواستند به اردوغان قاطعیت نشان دهد او قبول نکرد و در نامه ای عجیب به اردوغان نوشت :"هی مرد! بیخرد نباش! دیوانه نشو! باهات تماس میگیرم".
یا وقتی در سخنرانی های رسمی با نخست وزیر سابق ژاپن میگفت: "من عاشق این هستم که با شینزو گلف بازی کنم اون از بهترین دوستان منه".
این ویژگی شخصی گرایی در بیشتر تعاملات ترامپ با کارگزاران خارجی دیده می شود و دلیل آن هدفی است که ترامپ آن را در پشت این رابطه ها دنبال می کند. ترامپ از طریق تماس های مستقیم، زبان غیر رسمی، تعریف های شفاهی و ایجاد نزدیکی های شخصی روبروی رسانه ها سعی در امتیازگیری بیشتر دارد.
همچنان که او نشان داده از دوستی با رهبران اقتدارگرا مانند کیم جونگ اون، محمد بن سلمان یا ولادیمیر پوتین لذت می برد. او میتوانست مانند دیگر روسای جمهور آمریکا با تکیه بر تصمیمات شورای امنیت ملی، یا وزارت خارجه و دفاع، مسیر خود را طی کند. اما ترجیح میدهد از طریق شخصی سازی روابط به کسب منافع بیشتر دست پیدا کند.
این روش به تحریک احساسات پوپولیستی افکار عمومی کمک خواهد کرد. در عین حال که برای اغلب مردم قابل فهم تر و ساده تر خواهد بود. ترامپ به عنوان رییس جمهوری که به تجارت علاقه مند است اعتقاد دارد "معامله بهتر" از طریق ارتباط مستقیم میان افراد، موفق تراست تا تکیه بر سازمان ها و شرکت ها و واسطه ها. ترامپ یک دیپلمات سنتی نیست و از ابتدا سعی در شالوده شکنی درمناسبات بین المللی داشت.
نتیجه این کنش سیاسی جلب دقت رسانه ها و افکار عمومی روی فردیت و شخصیت ترامپ بود. اتفاقی که ترامپ بسیار به آن علاقه دارد!
پیام پنهان ترامپ برای بازیگران منطقه
لحن ترامپ صرفاً یک سبک گفتاری نیست، بلکه حامل پیامهای چندلایه برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است. وقتی رئیسجمهور آمریکا با لحن محبتآمیز از بنسلمان یاد میکند و به ایران هشدار میدهد، در واقع مشغول القای صفبندی جدیدی است: محور متحدین در برابر دشمنان همسایه.
در چنین گفتمانی، معیار تعامل نه قواعد بینالمللی است، نه تعهدات حقوقی؛ بلکه نوع رابطه فردی با شخص ترامپ است. او بارها نشان داده که اگر کسی "با خودش خوب باشد"، میتواند از تحریم و تهدید در امان بماند، حتی اگر در مسائل حقوق بشر، منطقهای یا هستهای زیر سؤال باشد.
جدا از نگاه فردگرای ترامپ به محمد بن سلمان، عربستان شریک راهبردی جذابی برای آمریکا به شمار می رود. درکنار بحث نفت و همسایگی با ایران و بهره گیری از خلیج فارس و وجود پایگاه های نظامی آمریکا در این کشور، عربستان به عنوان "برادر بزرگ تر" کنترل تصمیمات سایر کشورهای عربی را نیز در دست دارد. یعنی آمریکا با قانع سازی عربستان می تواند بر دیگر دولت های عرب نشین منطقه نیز مسلط شود.
بنابراین ابراز لطف ترامپ به عربستان، به معنای توجه مثبت وی به دیگر دولتهای همسایه نیزخواهد بود. در عین حال که این ابراز صمیمت نوعی پیام معکوس برای ایران هم خواهد داشت . دوستی آمریکا و عربستان یعنی قدرت بالای نظامی-اقتصادی سعودی ها که میتواند برای ایران حامل پیام های امنیتی متعدد باشد.
تاکتیک تفکیک دولت و ملت در گفتمان ترامپ
ترامپ درباره ایران دوپهلو حرف زد. بخشی از سخنان تهدید بود و بخشی آرزوی دوستی و نزدیکی! ترامپ در این مرحله از "رویکرد دوگانه سازی" استفاده کرد. یعنی در ابتدا برای تهییج مخاطب به دشمن سازی روی آورد و سپس برای ایجاد وجهه انسانی به نمایش همدلی دست زد. این اجرای دوگانه در سخنان ترامپ به تفکیک دولت و ملت منجر میشود. این تفکیک هم به عنوان ابزاری برای فشار سیاسی به کار می رود و هم برای کنترل افکار عمومی، چه در داخل آمریکا و چه در خارج آن. پس این دوگانگی، صرفاً یک ژست اخلاقی نیست.
بلکه تاکتیکی آگاهانه برای تأثیرگذاری روانی و اجتماعی است: از یک سو با مردم عادی همدلی میکند تا فشار را روی حکومت مشروعتر جلوه دهد، و از سوی دیگر، تلاش میکند زمینههای نارضایتی داخلی را تحریک کند. چنین سیاستی از منظر روانشناسی سیاسی، به "تضادسازی استراتژیک" معروف است؛ یعنی دشمن را تضعیف میکند تا قدرت مقابلهاش را کاهش دهد.
دو پهلو حرف زدن یعنی همزمان هم تهدید آمیز و هم مسالمت آمیز سخن گفتن ترامپ، بخشی از سبک شخصی وی در گفتگوها و در راستای رویکرد فشار حد اکثری او در سیاست خارجی است. او به عنوان یک تاجر هم در مصاحبه هایش سالها پیش گفته بود "برای گرفتن امتیاز باید اول طرف مقابل را بترسانی" پس اینگونه توجیه پذیر به نظر میرسد که ترامپ همزمان جملاتی از جنس تهدید سخت و پیشنهادات مصالحه محور را بیان کند. این روش در معاملات اقتصادی تجاری نیز تحت عنوان " تکنیک چانه زنی سخت" کاربرد فراوان دارد. ابتدا میزان خواسته و فشار را تا حد ممکن بالا میبری تا طرف مقابل خواسته ات را راحت تر بپذیرد.
در عین حال ترامپ به دنبال اقتاع افکار عمومی در داخل آمریکا نیز هست و میخواهد از خود تصویری بسازد به عنوان رییس جمهوری که هم خواهان صلح است و قصد ورود به جنگ ندارد و هم با قاطعیت برابر دولت های متخاصم می ایستد.
پس ترامپ با این تاکتیک که زبانی عامه پسند دارد چند هدف را دنبال می کند: تضعیف مشروعیت دولت در کشور هدف ( اشاره به خشکاندن جنگل ها و تبدیل آنها به بیابان در ایران)، برقراری راه ارتباطی- احساسی با مردم کشور مورد نظر(بیان لیاقت مردم و کمبود آنها در زمینه آب و برق)، توجیه فشار و تحریم های موجود یا احتمالی در آینده.(مطرح کردن گزینه بمباران تاسیسات هسته ای و فشارهای سیاسی و تحریم ها.) در چنین حالتی سیاست های سختگیرانه جنبه انسانی پیدا کرده و رفتارهای ترامپ توسط رسانه ها در داخل و خارج بازتاب گسترده ای پیدا می کند.
سخنان ترامپ در عربستان بار دیگر نشان داد که چگونه میتوان با چند جمله ساده اما چندلایه، پیامهای متضاد را بهصورت همزمان منتقل کرد: تهدید، محبت، دلسوزی، و قدرتنمایی. این سبک، بیش از آنکه نشانهی بینظمی یا سردرگمی باشد، بخشی از راهبرد زبانی او برای تأثیرگذاری روانی، بازتعریف روابط، و تمایل به تثبیت تصویر شخصیاش بهعنوان کسی است که میتواند جهان را "به میل و اراده خودش" مدیریت کند...