فقط جنگ نیست که تاریخ را رقم می زند. مبدا تاریخ گاه می تواند اقداماتی باشد که با صلاح و اصلاح راه بر جنگ افروزان می بندد. جهان از این دست تجربیات هم کم ندارد. ما هم در حال تجربه روزهایی هستیم که با تیغ های در نیام باید اقتدار امروز و رستگاری فردا را هدف گذاری کنیم.
باری، دفتر تاریخ دارد دوباره ورق می خورد. ما ایستاده ایم در یک گرانیگاه مهم. پُشتِ میزی که ایران ستیزان ما را روی میز می خواستند. با قدرت نشسته ایم به تحریر سرنوشت. ما قربانی سرنوشت نمی شویم. در چاهِ حوادث نمی افتیم، حادثه ها را مدیریت می کنیم. آزموده های پیشین را عبرتِ کار می کنیم و طرحی نو در می اندازیم. ما بی نقشه، به راه نمی زنیم. بی راه هم نقشه نمی کشیم.
ما الگوی صواب داریم. الگویی که گام نهادن در مسیرش هم به صواب است و هم داری ثواب. در همه فراز و فرودها، چون سرمشق، پیش ماست تا از رویش بنویسیم. برای سکوت و فریاد، برای ایستادن و نشستن، برای جنگ و صلح، هدایتگری همیشگی است. چراغ هدایت و کشتی نجات است. خدا او را امامت بخشیده است بر زمین و زمان تا در همه زمان ها اهل زمین را هدایتگر باشد. نام مبارک امیر المومنین، علی، علیه السلام، در فرمان حکومتی به مالک اشتر، فرازی دارد که گوئی برای به فراز رساندن ما در امروز تحریر شده است؛" اگر دشمن ات تو را به صلح فراخواند، از آن روی برمتاب که خشنودی خدای در آن نهفته است." امام ثمرات آن را در "غم و رنج زدایی" کُد گذاری و تصریح می فرمایند:" صلح سبب آسودن سپاهیانت شود و تو را از غم و رنج برهاند و کشورت را امنیت بخشد."
اما با صلح، کار تمام نیست که به آسودگی خیال راه غفلت در پیش گیریم. این هشدار صاحب ذوالفقار است که؛" ولی، پس از پیمان صلح، از دشمن برحذر باش و نیک برحذر باش." دلیلِ این انذار موکد هم روشن است؛" زیرا دشمن، چه بسا نزدیکی کند تا تو را به غفلت فرو گیرد. پس دوراندیشی را از دست منه و حسن ظن را به یک سو نه" که بعدِ دست دادن با دشمن هم باید انگشت های خود را شمرد و از خدعه او نباید غافل بود.
با این همه اما" اگر میان خود و دشمنت پیمان دوستی بستی و امانش دادی به عهد خویش وفا کن و امانی را که داده ای، نیک، رعایت نمای." این را خود مولا هم به عمل در آورده است. درسی رسم شده در منطق حکمرانی علوی است. بعد ماجرای حکمیت که برخی پس از احساس غبن و فریب گفتند به جنگ برگردیم، جواب شان وفای به عهد بود. همین منطق است که وقتی در نامه به مالک کلمه می شود می خوانیم:" در برابر پیمانی که بسته ای و امانی که داده ای خود را سپر ساز، زیرا هیچ یک از واجبات خداوندی که مردم با وجود اختلاف در آرا و عقاید، در آن همداستان و همرای هستند، بزرگ تر از وفای به عهد و پیمان نیست."
ما نیز در همین هندسه رفتار خود را نظم داده ایم. نظام رفتاری جمهوری اسلامی هم بر این استوار است که عهد را واجب الوفا می داند. چنان که بعد از پذیرش قطعنامه امام خمینی(رض) در پیام خود به همین واقعیت تاکید کردند:" همانطور که قبلا گفتیم ما با مردم خود با صداقت صحبت میکنیم؛ ما در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ به صلحی پایدار فکر میکنیم و این به هیچ وجه تاکتیک نیست ولی سلحشوران ارتش اسلام باید خود را آماده کنند که اگر دشمن دست به حملاتی زد جواب مناسبی به آن بدهند." این هم به رفتار در آوردن تدبیر علوی است. امروز هم همین تدبیر را تحریر می کنیم.
میز مذاکرات برای ما جایگاه تحریر منطق علوی است. جایی است که توامان هم باید اقتدار مان را حفظ کنیم و هم ادراکِ جهانی دشمن ساخته از ایران را اصلاح کنیم. ما هرگز به دنبال شکافت هسته برای بمب اتم نیستیم. می خواهیم با شکافت هسته دانش، راه خود را به سوی فردای بهتر باز کنیم. برای هیچ کس تهدید نیستیم. در داد و ستدی منطقی " یک جهان فرصت" هستیم برای همه جهان.