بازگشت ترامپ به خلیج فارس با پروژه‌ای قدیمی

مشرق نیوز چهارشنبه 24 اردیبهشت 1404 - 09:13
جلیل الاشقر نوشت: سفر ترامپ به خلیج فارس به عنوان نخستین مقصد، اقدامی که نه از سر دوستی، بلکه با هدف جذب سرمایه‌ کلان و پیشبرد پروژه‌های شخصی و سیاسی‌اش و بهره‌برداری از بحران فلسطین، صورت گرفته است.

سرویس جهان مشرق- دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه (۱۳مه) وارد ریاض شد و سفر خود به سه کشور حوزه خلیج فارس، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی را آغاز کرد. این دومین باری است که ترامپ سفر خارجی خود را به عنوان رئیس جمهور آمریکا با سفر به عربستان سعودی آغاز می‌کند، به استثنای حضور او در مراسم تشییع جنازه پاپ کلیسای کاتولیک که یک رویداد اضطراری بود، نه یک رویداد داوطلبانه.

منطق پشت اولویت دادن رئیس جمهور آمریکا به کشورهای عربی خلیج فارس در هر دو مورد یکسان است: این هیچ ربطی به دوستی ندارد، بلکه محدود به نگاه به این کشورها به عنوان مخازن نفت و گاز و ثروت همراه آن است که میلیاردها دلار تخمین زده می‌شود.

ترامپ به دنبال متقاعد کردن کشورهای مربوطه برای سرمایه‌گذاری بیش از یک تریلیون دلار در طول دوره ریاست جمهوری فعلی خود است. این موضع منفعت‌طلبانه که ترامپ آن را پنهان نمی‌کند، بلکه آشکارا اعلام می‌کند، محدود به منافع ایالات متحده نیست، بلکه شامل منافع شخصی خود و خانواده‌اش به شیوه‌ای گستاخانه می‌شود، که نظیر آن هرگز در تاریخ آمریکا دیده نشده است.

ترامپ با کشورهای منطقه با تکبر رفتار می‌کند، الگویی که به بهترین شکل در پذیرایی او از ولیعهد عربستان سعودی در کاخ سفید در دوره قبلی ریاست جمهوری‌اش نشان داده شد. او جعبه مقوایی را که از دستیارانش خواسته بود آماده کنند، تکان داد و جزئیات مبالغی را که پادشاهی سعودی برای خرید سلاح‌های آمریکایی اختصاص خواهد داد، روی آن نوشت.

تله آشکاری که برای کشورهای حوزه خلیج فارس پهن شده این است که آنها با رقابت برای ارائه وعده‌های سرمایه‌گذاری و خرید رایگان به ترامپ، به جای استفاده از توانایی‌های اقتصادی خود به عنوان اهرمی برای تحمیل حداقل چیزی که باید به سلف او، جو بایدن، تحمیل می‌کردند، در آن گرفتار خواهند شد: توقف جنگ ویرانگر اسرائیل علیه مردم غزه و مجبور کردن دولت صهیونیستی به پذیرش توافقی که شامل مشارکت فلسطینی‌ها باشد، مطابق با دیدگاه کشورهای اتحادیه عرب در این مورد.

بسیاری از ناظران شرط می‌بندند که عربستان سعودی، که قوی‌ترین موضع مذاکره‌کننده را در مقابل ایالات متحده دارد، در ازای پیوستن به روند عادی‌سازی روابط، که آخرین مرحله آن توسط امارات در توافق‌نامه‌های موسوم به "ابراهیم" مهندسی شده است، خواستار پایان نسل‌کشی در غزه و تأسیس "کشور فلسطین" به عنوان بخشی از حل و فصل درگیری خواهد شد. با این حال، مسئله منطقه‌ای برای ترامپ نسبت به مسئله اقتصادی اهمیت کمتری دارد و رئیس جمهور آمریکا ممکن است در صورتی که احساس کند فضا هنوز برای پیشبرد روند عادی‌سازی روابط مساعد نیست، به وعده میلیاردها دلار و زمینه‌سازی برای انعقاد قراردادهای پسرانش اکتفا کند.

در مورد آنچه رئیس جمهور ایالات متحده ممکن است قصد داشته باشد، پس از ابراز مکرر حمایت خود از آوارگی مردم غزه، که موجب خشنودی راست افراطی صهیونیستی شد، او می‌خواهد از این آوارگی به عنوان ابزاری برای چانه‌زنی و باج‌گیری از کشورهای خلیج فارس برای پذیرش طرح شهرک‌سازی که توسط دامادش، جرد کوشنر، در دوره اول ریاست جمهوری‌اش تدوین شده بود، استفاده کند. کوشنر آن را در سال‌های پایانی دوره اول ریاست جمهوری خود، در سال ۲۰۲۰، اعلام کرد و آن را "معامله قرن" توصیف کرد. به عنوان یادآوری، این پروژه چنان برای فلسطینی‌ها ناعادلانه بود که خود تشکیلات خودگردان رام‌الله به شدت از آن انتقاد و قاطعانه آن را رد کرد. هیچ کشور عربی، به استثنای امارات متحده عربی، نزدیکترین کشور خلیج فارس به دونالد ترامپ، اشتیاقی برای آن ابراز نکرد.

با این حال، امروز، در مقایسه با نسل‌کشی و "پاکسازی قومی" فعلی که در نوار غزه و کرانه باختری در حال وقوع است، پروژه مذکور ممکن است برای رژیم‌های عربی به عنوان گزینه کمتر شر به نظر برسد. به عنوان یادآوری، این پروژه تأسیس "کشور فلسطین" را در سه جزیره فلسطینی‌نشین در کرانه باختری، که توسط مناطقی احاطه شده بود که رسماً به رژیم صهیونیستی ضمیمه می‌شدند، از جمله دره اردن، تصریح می‌کرد. این پروژه همچنین تصریح می‌کرد که "اسرائیل" منطقه‌ای در صحرای نقب در مرز مصر را به عنوان غرامت آنچه در کرانه باختری از آن گرفته شده بود، به "کشور فلسطین" اعطا کند.

البته، غزه در پروژه اصلی، زمانی که این نوار هنوز از اشغال مستقیم" اسرائیل" آزاد بود، یکی از بخش‌های آن بود. اما امروز، با اشغال مجدد نوار غزه توسط "اسرائیل"، همان قوانینی که در مورد کرانه باختری اعمال می‌شود، ممکن است در مورد آن نیز اعمال شود، به این صورت که "دولت فلسطین" در غزه به دو جزیره با جمعیت فلسطینی محدود می‌شود که توسط مناطقی که توسط دولت صهیونیستی به خاک آن ضمیمه شده است، احاطه شده است.

از جمله نوار مرزی بین نوار غزه و "اسرائیل" و مصر، علاوه بر محورهایی که قلمرو نوار غزه را تقسیم می‌کنند، مشابه آنچه در کرانه باختری وجود دارد. یک سال پیش، کوشنر به "اسرائیل" توصیه کرد که نوار غزه شمالی را تصرف کند و بخشی از جمعیت آن را به عنوان جایزه تسلی‌بخشی که در پروژه او در صحرای نقب پیش‌بینی شده بود، آواره کند.

این سوال همچنان باقی است که در چنین سناریویی، کدام نهاد مسئولیت اداره " کشور فلسطین" را بر عهده خواهد گرفت: تشکیلات خودگردان رام‌الله، یا یک "تشکیلات" جدید که توسط امارات و از طریق آن، محمد دحلان، با توافق بنیامین نتانیاهو، تشکیل شده و توسط نیروهای عربیِ تأمین‌شده توسط کشورهای عادی‌ساز امارات، مصر و مراکش، مطابق با نقشه‌ای که امارات از آغاز جنگ نابودی فعلی ترسیم کرده است، پشتیبانی می‌شود؟

در هر صورت، باج‌گیری همچنان نیروی غالب است، زیرا جایگزین چنین پروژه انحلال‌طلبانه‌ای، تکمیل پاکسازی قومی مشابه آنچه در جریان نکبت ۱۹۴۸ در تمام سرزمین‌های فلسطینی بین رودخانه و دریا شاهد بودیم و الحاق کامل آنها به دولت صهیونیستی است، همانطور که متحدان نتانیاهو در جناح راست افراطی و حتی بخش قابل توجهی از اعضای حزب خودش، حزب لیکود، از آن حمایت می‌کنند.

خلاصه اینکه، وضعیت آرمان فلسطین امروز به پایین‌ترین نقطه خود رسیده است و در بدترین وضعیتی قرار دارد که از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی که روز پنجشنبه هفتاد و هفتمین سالگرد تأسیس خود را جشن می‌گیرد، به خود دیده است.

منبع: القدس العربی

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.