به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، وقتی کسی بگوید که یک کشور درگیر بحران شدید خشکسالی است، انتظار داریم اولین واکنش مسئولانش توقف صادرات محصولات پرآب باشد. اما ایران، همیشه خلاف موج شنا میکند.
در سالی که ایران هشدار "افزایش فشار آب منجر به اتمام ذخایر میشود" را از زبان مدیران نیرو و آبفا شنید، در همان سال، صادرات محصولات کشاورزی ۳۵ درصد رشد کرد. یعنی درست در زمانی که سدها یکییکی به عدد صفر نزدیک میشوند، خیار و هندوانه و سیبزمینی کیلویی، سوار بر تریلی راهی عراق و روسیه میشوند. این اسمش صادرات نیست؛ اسمش خروج اضطراری منابع آبی کشور است، آن هم بدون بازگشت.
بگذارید عدد بازی کنیم، اما واقعی: هر یک کیلو هندوانه، حدود ۳۰۰ لیتر آب میخورد.یک کیلو برنج، تا ۳۰۰۰ لیتر.سیبزمینی؟ بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ لیتر.با این اعداد، یعنی هر تریلی هندوانهای که از مرز رد میشود، انگار یک تانکر بزرگ آب زیرزمینی را با خود میبرد. اما در تهران و بسیاری از شهرها، خبرها چیز دیگری میگویند. محسن اردکانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب تهران، در مصاحبهای رسمی هشدار داد: «اگر فشار آب را زیاد کنیم، دو تا سه ماه دیگر چیزی برای عرضه نداریم.» به همین سادگی؛ یا باید کمفشار زندگی کنیم، یا فشار روی منابع آب آنقدر بالا میرود که دکمه پایان کار زده میشود.
در سال آبی ۱۴۰۳، چیزی شبیه یک شوک دستهجمعی رخ داد.حداقل ۹۲ ایستگاه هواشناسی در کشور، رکورد خشکسالی خود را شکستند. استانهایی مثل گرگان، اردبیل، تبریز، خرمآباد، اهواز و اصفهان بدترین سال آبی تاریخشان را ثبت کردند.و حالا این سؤال مطرح است: کدام عقل اقتصادی حکم میکند که در چنین شرایطی، ۹۰٪ از وزن محصولات کشاورزی صادراتی را روانه کشورهای همسایه کنیم؟
فقط یک استان روی نقشه آبی مانده: رشت با ۱۱۸۳ میلیمتر بارندگی. بقیه تقریباً دارند تبدیل به بیابان میشوند. مثلاً:
بندرعباس: ۹.۵ میلیمتر
یزد: ۲۳ میلیمتر
اصفهان: ۴۳ میلیمتر
در بعضی از این شهرها، حتی نفس کشیدن هم با گردوغبار رقابت میکند. اما در وزارت جهاد کشاورزی، ماجرا فرق دارد. آنجا هنوز باور دارند که صادرات گوجه و خیار، معجزهای اقتصادی است.
واردات محصول کمآب = خیانت؟ یا عقلانیت؟
هر بار که کسی میگوید چرا هندوانه و برنج و گوجه را صادر میکنید، صدایی از راهروهای اداری برمیخیزد که: «میخواهید به کشاورز خیانت کنید؟»
اما سؤال اینجاست: اگر واردات یک محصول از کشوری که آب کافی دارد، هم ارزانتر است، هم آب کشور ما را نمیبلعد، چرا باید آن را خیانت بدانیم و نه نجات؟
در جهانی که مدیریت منابع حیاتی اولویت اول است، کشورهایی مانند عربستان، امارات و چین بسیاری از محصولات آببر را وارد میکنند و تمرکزشان بر تولید هوشمند است. اما در ایران، ما هنوز به تولید هر چیزی در هر شرایطی افتخار میکنیم—even اگر به قیمت فرونشست دشتها، خشکشدن تالابها، یا تخلیه کامل سدها تمام شود.
بیایید صادق باشیم. کشاورزی ایران با این سبک، آینده ندارد. هر هکتار مزرعه گوجه یا هندوانه، یک گور دستهجمعی برای آب است. آنهم در کشوری که حتی توان مدیریت آب شربش را هم از دست داده است. "تولید همهچیز" یک شعار خطرناک و مرگبار برای کشوری خشک مثل ایران است.