لرد بلگریو که با ایرانیان چندان میانه خوبی نداشت، کتابش را اینگونه آغاز کرده است: «...خلیجفارس که تازیان اینک آن را خلیج عربی گویند...»
در واقع بلگریو، نخستین کارگزاری است که خلیج عربی را به جای خلیجفارس ابداع کرد و در نوشتههایش آن را به کار برد و به تازیزبانان آموخت. در حقیقت واژه «خلیج العربی» از اندیشه استعماری یک کارگزار کهنهکار انگلیسی زاییده و به کشورهای عربی تقدیم شد. این در واقع همان روش انگلیسی ایجاد اختلاف پس از خروج از منطقه است که میخواهند منافع خود را با حفظ زمینههای تشنج و با استفاده از دولتهای زیرسلطه تامین کنند؛ درحالیکه از دوره باستان تا امروز، در همه نوشتههای تاریخی و جغرافیایی، آبهای جنوب ایران از اروندرود تا تنگه هرمز با نام خلیجفارس شناخته شدهاند. تاریخ و جغرافیانگاران و باستانشناسان تاکنون از این دریا با نامهای خلیجفارس، خلیجالعجم، دریای پارس و بحر پارس یاد کردهاند.
پیش از آنکه آریاییها بر فلات ایران تسلط پیدا کنند، آسوریان این دریا را در کتیبههای خود با نام نارمرتو (Nar Marratu) - به معنی رود تلخ - یاد کردهاند و این کهنهترین نامی است که از خلیجفارس بهجا مانده است.
سند دیگری که در آن از خلیجفارس یاد شده و درحالحاضر در موزه بریتانیا نگهداری میشود، نقشهای است که در زمان یکی از پادشاهان بابل بر یک لوحه سفالین ترسیم شده است. این لوح، در واقع نقشه جهان آن روزگار را نشان میدهد.
این سرزمینها به شکل دو مربع مستطیل در درون دایرهای ترسیم شدهاند و رود فرات نیز از بالا به پایین جریان دارد و خلیجفارس آنها را فراگرفته است. دیرینگی این سند، ششهزار سال تخمین زده شده است و در آن، علاوه بر بابل و آشور، کوههای آذربایجان و کردستان در شمال و اهواز در جنوب قرار دارند. در آبهای پیرامون این نواحی، جزیرههایی به شکل مثلث ترسیم شده و فواصل آنها نوشته شده است.
طبق مدارک تاریخی، یونانیان قدیم دریاهای بزرگ را به شرح زیر تقسیم میکردند: ۱- دریای متوسط یا خلیج روم (Roman Gulf) که همان مدیترانه امروزی است، ۲- دریای خزر (Caspian Sea) ۳- خلیج عربی(Arabian Gulf) که همان دریای سرخ امروزی است و ۴- خلیجفارس(Persian Gulf).
این تقسیمبندی جغرافیایی که مدتها اساس کار علمی دانشمندان جهان بود، در آثار بسیاری از دانشمندان بزرگ یونانی قبل از میلاد یافت میشود؛ از آن جمله: در آثار طالس ملطی(Thales of Melitus) که حدود سالهای ۶۴۰ -۵۴۶ ق.م زندگی میکرد و نیز بهویژه در آثار کوسماس ایندیکوپلتس
- ۵۳۵ ق.م- (Cosmas Indicopleutes) و یا در آثار آناکسی ماندر (Anaximender) که در سالهای بین ۶۱۲ تا ۵۴۶ ق.م زندگی میکرد، هکاتوس- ۵۰۰ ق.م- (Hecataus )اراتوستن- ۲۰۰ ق.م- (Eratosthenes ) و بالاخره استرابو (Strabo) که مقارن با میلاد مسیح میزیست و به پدر جغرافیا معروف است. استرابو مینویسد: عربها بین خلیج عرب (بحر احمر) و خلیجفارس جای دارند.
بطلمیوس(Ptolemaeus) که بزرگترین عالم هیات و جغرافیای قدیم است و در قرن دوم بعد از میلاد میزیست، در کتاب بزرگی که در علم جغرافیا و به زبان لاتین نوشته شده است، از این دریا به نام پرسیکوس سینوس (Persicus Sinus) یاد کرده که دقیقا به معنی خلیجفارس است.
این اصطلاح در کتابهای لاتین اغلب سینوس پرسیکوس (Sinus Persicus) آمده است. در کتابهای جغرافیایی لاتین خلیجفارس را ماره پرسیکوم (Mare Persicum) - یعنی دریای پارس - نیز نوشتهاند. طبق مندرجات کتیبه معروف داریوش هخامنشی که پس از تسخیر مصر و صدور دستور حفر ترعه سوئز، نگاشته شده است، در آن روزگار این منطقه آبی را با نام دریای پارس میشناختند. در دوران اسلامی نیز مورخان و جغرافینویسان همهجا با نام خلیجفارس از این دریا یاد کردهاند. چنانکه ابوبکر احمدبنمحمد، معروف به ابنالفقیه، در کتاب معروف خود موسوم به کتاب البلدان، نام آن را بحر فارس
(دریای پارس) نوشته است. ابوعلی احمدبنعمر نیز در الاعلاقالنفیسه، این دریا را خلیجفارس نامیده است. ابنخرداد در کتاب المسالک و الممالک نام خلیجفارس را بحر فارس ذکر کرده است. مسعودی نیز در دو کتاب خود مروجالذهب و التنبیه و الاشراف این دریا را دریای پارسی نامیده است. جز اینها ابنالمطهر المقدسی در کتاب تاریخ خود به نام البدء و التاریخ، ابنحوقل در کتاب صورهْالارض، المقدسی در کتاب احسنالتقاسیم فی معرفهْ الاقالیم، ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم و...، نام خلیجفارس را دریای فارس یا دریای فارسی یا خلیجفارس ذکر کردهاند. از نویسندگان معاصر عرب، جرجی زیدان و فیلیپ حتی در کتابهای خود از نام خلیجفارس استفاده کردهاند. جرجی زیدان یازده بار و فیلیپ حتی، هفده بار در صفحات کتاب خود نام خلیجفارس را بهکار بردهاند.
همچنین فرهنگ المنجد که از فرهنگهای معتبر عربی است، در مورد العربیه مینویسد: «جزیرهْالعرب در جنوب غربی آسیا و جمعیت آن بین هفت تا یازده میلیون نفر است. از طرف شمال به عراق و اردن، از طرف جنوب به اقیانوس هند و خلیج عدن، از طرف شرق به خلیجفارس و از غرب به بحر احمر محدود میشود.» و در مورد عمان مینویسد: «منطقه عمان تنگترین اجزای این دریا است که خلیجفارس را به تنگه هرمز پیوند میدهد.» البته لازم به ذکر است که در چاپهای پس از ۱۹۸۰ میلادی، در بعضی از صفحات این کتاب، به جای خلیجفارس، خلیج عربی بهکار رفته و در برخی صفحات همان چاپ، باز هم خلیجفارس ذکر شده است. مورخان و نویسندگان عرب دیگری نیز در قرن اخیر در تایید سوابق تاریخی خلیجفارس مطالبی در نشریات عربی به چاپ رساندهاند، از آن جمله است مقاله قدری قلعجی، نویسنده و متفکر عرب، تحت عنوان «ملاقات صلح در مهد اسلام» که در روزنامه الراصد، چاپ بیروت، در سال ۱۹۶۸ میلادی به چاپ رسیده است و طی آن ایران را دولتی دوست و برادر خوانده که تاریخ آن با تاریخ عرب درهم آمیخته است. وی اختلاف طرفین را در مورد عربیت خلیجفارس بیاساس میداند. نزیر فنضه نیز طی مقالهای در روزنامه الاخا، نظر قلعجی را تایید میکند. وی میافزاید: «...شما را به خدا بگویید که نام خلیج از چه تاریخی در کنار لفظ عربی قرار گرفت. این بدعتی است از زبان سیاستمداری معروف و در راه یک هدف معین.»
دکتر نوفل مصری نیز کوششهایی را که برای تغییر نام خلیجفارس صورت میگیرند، مورد نکوهش قرار داده و استهزا میکند. وی در کتابی که در سال ۱۹۵۲ میلادی درباره شیخنشینهای خلیجفارس نوشته، همهجا از خلیجفارس نام برده است.
علی حمیدان نیز که از نویسندگان معروف عرب است، در کتاب سلاطین طلای سیاه، چاپ پاریس، همهجا از عبارت خلیجفارس استفاده میکند.
سعید نفیسی مینویسد: گذشته از بزرگان و تاریخنویسان و جغرافینویسان که به زبان تازی همهجا بحر فارسی، بحرالفارسی و خلیجفارس آوردهاند، در زبانهای دیگر آسیا نیز نام این دریا را بحر فارسی نوشتهاند. وی نام «خلیجفارس» را از ۱۹ زبان زنده دنیا استخراج کرده است. البته عنوان خلیجالعربی در تاریخ وجود داشته است، اما مراد از آن نه خلیجفارس، بلکه منطقه دیگری است. میان سراسر مرز غربی عربستان و مرز شمالشرقی حبشه و مشرق سودان و مصر(بین بابالمندب و تنگه سوئز) به موازات خلیجفارس دریایی است که امروز آن را دریای سرخ یا بحر احمر مینامند. این دریای خلیجگونه سابقا خلیج عربی نامیده میشد، چنانکه هکاتایوس ملطی که از دانشمندان به نام بوده و پدر جغرافیا لقب داشته است، در نقشههایی که با بینایی و دانایی تمام از دنیای شناختهشده در زمان خویش کشیده، از بحر احمر امروز یا دریای قلزم با نام خلیج عربی یاد کرده است.
هرودت یونانی، در تاریخ مفصل خویش، همهجا از بحر احمر کنونی با نام خلیج عرب یاد کرده و اراتوس تنوس (Eratos Thenos)، جغرافیدان و مورخ یونانی که در زمان حکومت بطالسه در اسکندریه به سر میبرد و به سال ۱۹۶ق.م درگذشت نیز نام بحر احمر را در نقشه جهاننمای خود خلیج عرب ذکر کرده است. همچنین بطلمیوس یونانی، جغرافیدان مشهور که کتاب خویش را به زبان لاتین نگاشته، صاحب کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب و نیز دیگر جغرافینویسان و مورخان قدیم، همگی نام بحر احمر را خلیج عربی نوشتهاند. حاصل اینکه در دورانهای گذشته، دریایی که تمام طول سواحل ایران را در بر دارد، همیشه خلیجفارس نامیده میشد و خلیج عربی دریایی بود که اکنون دریای سرخ یا بحر احمر نامیده میشود.
گذشته از این موارد، سازمان ملل متحد که کشورهای عربی در آن عضویت دارند، حداقل در سه نوبت نام رسمی و تغییرناپذیر دریای میان ایران و شبهجزیره عربستان را رسما «خلیجفارس» اعلام کرده است: نخست طی یادداشت مورخ پنجم مارس ۱۹۷۱.م و بار دوم طی یادداشت مورخ دهم اوت ۱۹۸۴.م نام رسمی دریای جنوب ایران و خاور شبهجزیره عربستان را خلیجفارس ذکر کرد و بار سوم، طی یادداشت مورخ دهم ژانویه ۱۹۹۰.م، بر فارسیبودن نام خلیجفارس تاکید کرد.
دبیرخانه سازمان ملل میگوید: «دبیرخانه مایل است تکرار و تایید کند که رویه متعارف این بوده که در اسناد و انتشارات دبیرخانه از اصطلاح خلیجفارس استفاده شود. ازاینرو دبیرخانه این کاربرد را که از دیرباز معمول بوده، رعایت کرده است و چون لازم است در اسناد سازمان ملل در اشاره به موضوعات جغرافیایی نوعی هماهنگی و یکنواختی وجود داشته باشد، لذا دبیرخانه معتقد است که باید اصطلاح خلیجفارس در اسناد، نقشهها و... که توسط این دبیرخانه و با مسوولیت آن تهیه میشود، به کار رود و بهاینترتیب از مقبولترین کاربرد تاریخی آن استفاده کند.»
با توجه به این همه اسناد و مدارک تاریخی، آوردن نام خلیج عربی به جای خلیجفارس کاری است غیرعلمی و مطرود که برای نخستینبار توسط بلگریو انگلیسی مطرح شد و طرح این مساله با هدف ایجاد اختلاف و تفرقه جهت حفظ منافع استعمار انجام گرفت. خلیجفارس برای اروپاییان ارزش زیادی دارد و اهمیت ژئوپلیتیک آن عمدتا از سه عامل موقعیت راهبردی، بازار صدور کالا و تجهیزات نظامی و وجود ذخایر عظیم نفت و گاز نشات میگیرد.
خلیجفارس سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا را به هم پیوند میدهد. قبل از کشف نفت، ارزش این منطقه از ممر ارتباطی آن با هندوستان نشات میگرفت. پسازآنکه انگلستان بر هندوستان تسلط پیدا کرد، اهمیت استراتژیک منطقه افزایش یافت و جایگاه و امتیاز ویژهای در روابط بینالملل کسب کرد؛ چنانکه در سال ۱۸۹۸.م لرد کرزن، مجری سیاستهای استعماری انگلستان، در خصوص وضعیت خلیجفارس اظهار کرد که خلیجفارس باید به یک دریاچه بریتانیایی تبدیل شود.