عصر ایران؛ فرزانه احمدی- صلات ظهر است؛ تیغ آفتاب خود را بر سر بوشهر میکشد. هوا بیشتر از ۴۰ درجه است، اما شرجی وضع را بدتر کرده است. هنوز بهار است و تابستان نرسیده و گرما امان مردم را بریده است. در چنین شرایطی، مردم جنوب روزی دو ساعت و گاهی تا 4 ساعت بیبرقی و در نتیجه گرما را تحمل میکنند.
کریمی، یک شهروند بوشهری در میان ساعات بیبرقی در زیر تیغ آفتاب یک پیادهرو برایم از وضعیت شهر و مردم میگوید: این روزها بادبزن دستی تنها وسیله سرمایشی خانههای جنوبی است، آن هم در دمای بالای 40 درجه.
قرار بوده قطعی برق در این شهر هم مثل جاهای دیگر منظم باشد، اما آنطور که کریمی میگوید گاهی این نظم به هم میریزد: «گاهی برق دوبار در روز میرود. حتی با اینکه میگویند جدولبندی قطعی برق داریم، ولی بینظم است.»
وقتی برق میرود، فقط کولرها نیستند که خاموش میشوند. در بوشهر، با رفتن برق، آب هم میرود. پمپهای خانگی و حتی تجهیزات شهری انتقال آب هم از کار میافتند و خانوادهها در گرمای سخت، بیآب و بیکولر میمانند.
کسب و کارها هم از قطعی برق بینصیب نمیمانند. خیابان نادر، یکی از مهمترین بازارهای شهر، گاه حتی در ساعات پررفتوآمد صبح هم برق ندارد. به گفته کریمی، گرما مغازهها را نزدیک ظهر تا غروب تعطیل میکند. گاهی در همان چند ساعت صبح که هوا کمی خنکتر است هم برق میرود و بازار میخوابد.
برق فقط اینجا نیست که یقه اقتصاد را میگیرد. کریمی ادامه میدهد: قطع ممتد برق باعث خرابی وسایل برقی میشود و این در حالی است که این وسایل قیمت بالایی دارند و مردم نمیتوانند هزینه تعمیر یا خرید مجدد آن را تامین کنند.
علاوه بر همه اینها این شهروند به نکته دیگری هم اشاره میکند. در یک شهر بندری ساعات کار ادارات مرتبط با تجارت هم مثل بقیه کشور است: «چرا در یک شهر بندری گمرک باید در ساعت یک بعد از ظهر تعطیل شود؟ در همان ساعات صبح هم برق میرود و خیلی وقتها کار مردم روی زمین میماند.» و یک نکته بسیار مهم: «برق در حالی در این شهر گرم قطع میشود که خطر تکرار حادثه بندر شهید رجایی اینجا هم وجود دارد.»
در استان مجاور یعنی خوزستان هم وضع بهتر نیست. یک فعال رسانهای برایم داستانی دیگر را روایت میکند. اینجا هم مثل بقیه کشور دو ساعت قطع برق در روز برایشان عادی شده؛ اما آزاری که از آن میبینند هنوز هم عادت نشده. بین ۷ صبح تا ۷ عصر، برق میرود و میآید.
اینجا میلاد منصوری، فعال رسانهای، داستان جالب دیگری را نقل میکند: «اشتراک برق هزینهبر است و آنطور که من پرس و جو کردهام تا چهل میلیون تومان هم میرسد. این در حالی است که در شهر ما معمولا فرزندان بعد از ازدواج از خانواده جدا نمیشوند، بنابراین خانوادهها جمعیت زیادی دارند و یک کنتور برق کفاف یک خانه را نمیدهد. همین است بسیاری مجبورند برق را از تیرهای خیابان بگیرند.»
با این کار بار روی تیرهای چراغ برق زیاد و جریان برق ضعیف میشود. او از مسوولان میخواهد که برای جنوب کشور برق ارزان در نظر بگیرند. در کنار همه اینها راههای دیگری هم هستند که میتوان با آن مشکل بیبرقی را در جنوب حل کرد، اما به گفته منصوری کسی تا به حال به آن توجه خاصی نشان نداده است: «نکته دیگر این است که هیچ نهادی مردم را به استفاده از پنلهای خورشیدی تشویق نکرده است. باید مشوقهایی در نظر گرفته شود تا مردم به سمت استفاده از این پنلها بروند.»
نتیجه این وضعیت این است که در این گرما بسیاری از خانوادهها فرزندان خود را به مدرسه نمیفرستند. منصوری میگوید: « مردم زندگی سختی دارند برای مثال بعضی از مردم فرزندان خود را به مدرسه نمیفرستند، به خصوص در روستاها تعطیلی مدارس زیاد است چراکه مدارس معمولا وسایل سرمایشی ندارند یا کم است.» به گفته او «نوزادان و فرزندان کم سن و سال و سالمندان شرایط خوبی ندارند و تحمل گرما برای اقشار آسیبپذیر سخت است. این در حالی است که استان خوزستان درصد بالایی از برق کشور را تامین میکند.»
اینجا هم وقتی برق میرود، آب هم قطع میشود. ایستگاههای پمپاژ بیبرق میمانند و مردم ساعتها، حتی تا ۱۸ ساعت آب ندارند. به گفته این فعال رسانهای، ایستگاههای پمپاژ آب با برق کار میکنند و قطعی برق باعث بیآبی هم میشود و وزارت نیرو اداره آب و فاضلاب را موظف کرده است که ژنراتور به کار ببرد اما این اداره هم میگوید بودجه کافی ندارد. شهرک رزمندگان یا خشایار در اهواز گاهی ساعتها آب ندارند.
در شهر شادگان وقتی هوا گرم میشود پشهها و حشرات هجوم میآورند. با خاموشی کولرها و خنککنندهها تعداد آنها بیشتر هم میشود و دردسر تازهای برای مردم درست میشود.
قطعی برق به بعضی بیمارستانها هم رسیده است و گزارشهای مردمی از بیمارستان معرفیزاده در شادگان گویای این است که نبود برق در این بیمارستان برای مردم و مراجعان دردسر شده است.
همین است که محلیها میگویند طاقت مردم تمام شده است و از این وضعیت کلافه شدهاند. منصوری میگوید مردم معتقدند در این شرایط باید به جای قطع برق مناطق گرمسیر برق در شهرهای سردسیر قطع شود چراکه تحمل دمای هوای بالای 40 درجه در جنوب بدون وسایل سرمایشی امکانپذیر نیست.
صحبتهای یک فعال اجتماعی در هرمزگان هم نشان میدهد در همه استانهای جنوبی در بر روی یک پاشنه میچرخد. انیسه صالحی برایم توضیح میدهد در گرمای بالای 45 درجه گاهی برق دو بار در روز قطع میشود.
او معلم است و میگوید در این شرایط درس خواندن و مدرسه رفتن بیمعنا شده است و زندگی مردم مختل شده، به خصوص که بندر عباس هنوز داغ انفجار بندر شهید رجایی را بر تن دارد: « آسیبدیدگان حادثه بندر شهید رجایی شرایط سختی دارند و قطعی برق تحمل بیماری را برای آنها سختتر کرده است. این موضوع را بارها و بارها به مسوولان گفتهایم اما اقدامی که اثرات زیادی داشته باشد صورت نگرفته است.»
به گفته او، در هرمزگان که صنایع بسیار مهمی در آن وجود دارد و قطعی برق به صنعت و اقتصاد کشور آسیب زیادی وارد میکند: « امسال سال تولید نامگذاری شده اما اقدام موثری برای جلوگیری از اثرات سوء قطعی برق بر شرکتها و کسب و کارها صورت نگرفته است به خصوص که با رفتن برق، آنتن و اینترنت هم قطع میشود و در واقع کسب و کارها و زندگی مردم به معنای واقعی مختل میشود.»
چند صد کیلومتر آن طرفتر در بلوچستان هم مردم کلافه و خستهاند. هوا گرم است، برق نیست و آب و اینترنت و آنتن هم با بیبرقی میرود.
آنجا هم قطع برق به صورت مداوم و در طول روز اتفاق میافتد. معمولاً از ساعت ۸ صبح شروع شده و تا غروب ادامه دارد، اما حالا دیگر حتی شبها نیز برق قطع میشود.
یک شهروند در فنوج میگوید: «نبود بارندگی امسال در کنار بیبرقی و بیآبی همه چیز را به هم ریخته است.»
بلوچی میگوید: «برق که میرود حتی نان هم در شهر پیدا نمیشود. در بلوچستان خیلی وقتها روستاییها برای درمان یا کار اداری به شهر میآیند و وقتی برق نیست، آواره میمانند.»
در این شهر مردم مشکل بزرگ دیگری هم دارند، اینکه آب هر 48 ساعت فقط برای دو سه ساعت وصل میشود و مردم در همین چند ساعت وقت دارند آب را برای مصرف خود ذخیره کنند. وقتی در همین دو ساعت برق هم برود، مردم چند روز آب ندارند. بنابراین زندگی در منطقه بسیار دشوار شده است.
خلاصه اینکه جنوب کشور وضعیت درستی ندارد. چهار استان جنوبی در دمای بالای چهل درجه بیبرق و ساعتها بیآب میمانند. زندگی در این استانها خیلی وقتها روال عادی ندارد. داستان این روزهای جنوب، داستان گرمای بیرحم و خاموشی طولانی است. آیا گوش شنوایی هست؟