رگهای قلبی آقا آرش به حدی گرفته که دکتر گفته باید بیمارستان بخوابی و عمل قلب باز شی. آرش نگرانه، نگران یک عمل سنگین، نگران هزینهها و این که نکنه بعد از عمل نتونه برای مدتها سرکار بره و خرج روی خرج و قرض روی قرض جمع بشه. شاید باید ماشینش رو بفروشه، یا وام بگیره. ته دلش هم، دروغ که نیست، از خود عمل می ترسه و فکر میکنه نکنه وقتی با اره قفسه سینه رو باز میکنن تا رگ قلب رو پیوند بزنن، دوام نیارم؟ همه اینها مدام دور سرش میچرن و افسردهاش کردن. همه متوجه حال پریشانش شدن.
در همین احوال یکی از همکاراش تماس میگیره و میگه: من یک راهی پیدا کردم که نخوای عمل کنی. آرش هیجان زده میگه: چی؟ همکارش میگه: توی یوتیوب یک دکتری گفته که با خوردن یک ویتامین میشه رگها رو پاک کرد؟
آقا آرش هاج و واج می مونه، یعنی چیزی به این سادگی و ارزونی بوده اما دکترش نگفته؟ یک لحظه فکر می کنه، نکنه اصلا همه اینها برای این بوده که دکتر و بیمارستان پول دربیارن و بیخودی من رو عمل کنن؟
اما کمی بعد به خودش میاد و به دوستش میگه: آخه این جوری که نمیشه، من دکترم رو می شناسم. دوستش میگه، خوب امتحان کن، دو سه ماه از این ویتامین بخور، اگه فرقی نکرد بعد عمل کن؟
آقا آرش خودش ویدیو رو میگیره و میبینه، اما طرف صاف نمیره سر اصل مطلب، مثل معرکه گیرهای قدیم که نیم ساعتی در وصف ماری که توی جعبه داشتن حرف میزدن و گاهی سر جعبه رو دو سه میلیمتر عقب میبردن و دوباره میبستن تا هیجان جمعیت حفظ بشه و سر کیسهها شل تر، ایشون هم خیلی حرفش رو کش میده و دست آخر از ویتامینی میگه که برای گرفتگی رگهای قلبی خیلی خوبه.
آقا آرش فکر میکنه، امتحانش که ضرر نداره، اگه خوبم کنه که عالی میشه. یک دفعه توی اون فضای گرفته و پر از نگرانی، نور امیدی در دلش میتابه.
اما آقا آرش دور از جون شما، خیلی عمرش به دنیا نبود و یک ماه بعدش سکته وسیعی کرد و عمرش رو داد به شما. اون کسی هم که از پاک کردن رگها با ویتامین گفته بود حالا داشت ویدیوی دیگهای ضبط می کرد که یک وعده عجیب و غریب پزشکی دیگه بده.
داستان آقا آرش خیالی بود اما کم از واقعیت نداشت. پرداخت پول به ازای میزان بازدید از ویدیوهای یوتیوبی یا کلا هر رسانهای که حاضر به پرداخت پول باشه آفتی شده برای قلب حقایق و سودجویی و فریب مردم دردمند.
دکترهای قلابی که می دونن اگر همون حرف پزشکها رو بزنن یا اگر بگن این درمان "ممکنه" کمک کنه یا "در پیشگیری به نظر موثر میاد" و ... دیگه کسی توجهش جلب نمیشه. میان و تا اونجایی که میشه عناوین و وعدههای جنجالی و فریبنده انتخاب میکنن. باز کردن رگهای قلبی اون هم با یک ویتامین در حالی که در اون طرف آنژیوگرافی و زدن بالن تا گذاشتن فنر و بعد عمل جراحی قلب باز توصیه میشه، میتونه یک طعمه جذاب برای جلب و فریب مردم باشه یا اگر کسی دیابت داره و باید مرتب مراقب غذایی که میخوره باشه یا انسولین تزریق کنه ممکنه خیلی راحت سراغ ویدیوی کسی بره که ادعا میکنه راه درمان دیابت رو پیدا کرده. حتی ممکنه از داخل ویدیو بعد از بیست دقیقه چیزی درنیاد و هدف طرف صرفا این باشه که با گول زدن مخاطب، باعث بشه که ویدیو دیده بشه. به قول معروف برای این آب نمیشه ولی برای اون نون میشه. همین که چند ده هزار نفر بلکه حتی چند صد هزار نفر ببینن، شخص درآمدش رو کسب میکنه و بعد میره سراغ بخش دیگری از بیماران دردمند.
لازمه که مردم بدونن، کشف پزشکی ناگفتهای نیست که قرار باشه یک نفر به صرف پوشیدن لباس کادر سلامت یا انداخت یک گوشی پزشکی روی شونه، اون رو کشف کرده باشه و بخواد به شما بگه. باید به هر ادعای عجیب و غریبی حساس بود و حتی اصلا اون ویدیوها و لینکها رو باز نکرد تا تشویقی برای اقدامات این سودجویان. هر عنوان عجیب، عکسهایی با صورت متعجب و شگفت زده، عناوینی مثل این که "به شما نگفتن" یا "به شما نمیگن" و ... همه روشهای بازاریابی هستن. اگر در مورد یک جراحی یا یک روش درمان تردید دارید، بهترین کار مراجعه به یک پزشک دیگه و نظرخواهی هست.
پول درآوردن بد نیست اما وقتی که به بهای فریب دیگران و خیلی بدتر، به خطر انداختن سلامتی مردم باشه باید به شدت ازش ترسید.