خبرگزاری مهر، گروه استانها - صمیم ارزانی*: خلیج فارس، دریایی با پیشینهای چند هزارساله که نامش در متون تاریخی یونانی، فارسی و عربی ثبت شده، امروز هدف تلاشهای سازمانیافته برای تغییر هویت قرار گرفته است. این تحریفها که از دهه ۱۹۶۰ میلادی و با تبلیغات ملیگرایان عرب آغاز شد، اکنون با ادعاهای ارضی امارات متحده عربی درباره جزایر سهگانه ایرانی، یعنی بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، پیوند خورده است. ریشههای این مناقشه نهتنها در تاریخ بلکه در سیاستهای ژئوپلیتیک مدرن و رقابتهای منطقهای و بینالمللی قابل ردگیری است.
نام خلیج فارس در بیش از ۳۰۰ منبع معتبر تاریخی، اسلامی و جغرافیایی، از جمله آثار ابنحوقل، ابوریحان بیرونی، مسعودی، طبری و بسیاری دیگر، به وضوح ذکر شده است. حتی نقشههای دوران استعمار، مانند نقشههای عثمانی، پرتغالی و انگلیسی، همگی این منطقه آبی را با عنوان Persian Gulf یا معادل عربی آن الخلیج الفارسی نامگذاری کردهاند. با این حال، از میانه قرن بیستم و همزمان با شکلگیری موج پانعربیسم در خاورمیانه، جریانهایی شکل گرفت که تلاش کردند این نام تاریخی را با عنوان جعلی خلیج عربی جایگزین کنند. جمال عبدالناصر، رهبر مصر، یکی از پیشگامان این حرکت بود و با هدف تقویت وحدت عربی، این تغییر نام را به عنوان یک نماد سیاسی در رسانهها و نهادهای عربی ترویج داد.
نقش رسانهها و فناوری نیز در نهادینهسازی این تحریف غیرقابل انکار است. شبکههایی چون الجزیره، العربیه، و حتی برخی رسانههای غربی با کاربرد مکرر این اصطلاح نادرست، عملاً به بازتولید یک خطای تاریخی دامن زدهاند. ورود شرکتهایی مانند گوگل به این فضا، با گنجاندن نام جعلی در نقشههای دیجیتال، این روند را به فضای عمومی جهانی نیز کشانده است.
در کنار این تحریف، مناقشه جزایر سهگانه به حلقه مفقودهای در معادله قدرت منطقهای تبدیل شده است. اسناد تاریخی و حقوقی متعدد، از دوران هخامنشیان تا دوره قاجار و حتی در زمان حضور بریتانیا در خلیج فارس، مالکیت ایران بر این جزایر را تأیید میکنند. با خروج نیروهای بریتانیایی در سال ۱۹۷۱ و بازگشت ایران به حاکمیت کامل بر جزایر، امارات متحده عربی که آن زمان تازه تأسیس شده بود، اعتراض خود را مطرح کرد. ادعای این کشور عمدتاً بر مبنای تفاهمنامهای میان ایران و امیر شارجه است، حال آنکه این توافق، بهصورت مشروط و با حفظ حاکمیت ایران بر بوموسی تدوین شده بود. ایران نیز همواره تأکید کرده اقداماتش در این جزایر، از جمله ساخت تأسیسات عمرانی و زیربنایی، در راستای توسعه ملی و حفظ امنیت دریایی بوده است.
با این حال، امارات با بهرهگیری از حمایتهای سیاسی برخی قدرتهای جهانی و منطقهای، از جمله عربستان، ایالات متحده، چین، روسیه و اخیراً اتحادیه اروپا، تلاش کرده موضوع را به نهادهایی مانند شورای امنیت سازمان ملل بکشاند. بیانیه اخیر اتحادیه اروپا که در آن خواستار حل و فصل مسالمتآمیز این مناقشه و احترام به «موضع طرف اماراتی» شده، نشان از روندی دارد که میکوشد اجماع بینالمللی را علیه موقعیت ژئوپلیتیک ایران در خلیج فارس شکل دهد.
پیوند میان تحریف نام خلیج فارس و مناقشه جزایر، فراتر از یک اختلاف واژگانی یا ارضی است؛ این دو استراتژی مکمل، در واقع تلاشی هدفمند برای تضعیف جایگاه ایران بهعنوان قدرت اصلی خلیج فارس به شمار میروند. تغییر نام این پهنه آبی، میتواند مبنای هویتی و تاریخی ایران را زیر سوال ببرد و ادعای مالکیت بر جزایر، میتواند حضور راهبردی ایران در تنگه هرمز را تهدید کند؛ تنگهای که بیش از ۲۰ درصد نفت جهان از آن عبور میکند و هر گونه بیثباتی در آن، تأثیرات مستقیم و جهانی خواهد داشت.
از دست رفتن جزایر سهگانه برای ایران، نهتنها یک شکست سیاسی، بلکه ضربهای سنگین به امنیت ملی، اقتصاد انرژی و جایگاه منطقهای آن خواهد بود. از سوی دیگر، تقویت امارات در این مسیر میتواند به شکلگیری جبههای تازه در خلیج فارس بینجامد که با حمایت بازیگران فرامنطقهای، نقشه ژئوپلیتیک منطقه را بازنویسی کند.
در نهایت، این نبرد نهفقط بر سر واژگان یا خاک، بلکه بر سر هویت تاریخی، مشروعیت حقوقی و توازن قدرت در یکی از استراتژیکیترین مناطق جهان است. حفظ نام خلیج فارس و جزایر ایرانی، بهمثابه دفاع از حاکمیت ملی، یک وظیفه تاریخی و دیپلماتیک برای ایران است که نیازمند اجماع ملی، دیپلماسی فعال و هوشیاری راهبردی در برابر موج تبلیغات و فشارهای بینالمللی است.
* فعال رسانهای و اجتماعی هرمزگان