ایران بر لبه پرتگاه زیرساختی/ مرکز پژوهش‌های مجلس از فاجعه‌ای قریب‌الوقوع می‌گوید

رکنا جمعه 19 اردیبهشت 1404 - 21:42
رکنا، در حالی که سکوت خیابان‌های شلوغ شهرهای ایران با صدای بوق خودروها و آجرهای در حال ساخت شکسته می‌شود، تازه‌ترین گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس از بحرانی نگران‌کننده خبر می‌دهد و آن اینکه زیرساخت‌های شهری کشور در آستانه فروپاشی قرار دارند؛ هشداری که اگر همچنان نادیده گرفته شود، می‌تواند کلانشهرها را به صحنه فاجعه‌ای انسانی و غیرقابل کنترل بدل کند.
ایران بر لبه پرتگاه زیرساختی/ مرکز پژوهش‌های مجلس از فاجعه‌ای قریب‌الوقوع می‌گوید

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در میانه ازدحام پرهیاهوی خیابان‌ها، صف‌های طولانی خودروها، و ساختمان‌هایی که یکی پس از دیگری در دل شهرهای فشرده قد می‌کشند، واقعیتی تلخ در حال رخ دادن است؛ واقعیتی که تازه‌ترین گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی آن را با صدایی بلند هشدار می‌دهد: زیرساخت‌های شهری کشور در آستانه فروپاشی قرار دارند. این گزارش نه‌تنها حاصل مشاهدات میدانی و بررسی‌های فنی کارشناسان این مرکز است، بلکه انعکاسی است از سال‌ها غفلت، تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده، و سیاست‌های ناکارآمدی که امروز پیکره شهرهای ایران را لرزان و ناپایدار کرده‌اند.

زیرساخت‌هایی که تاب نمی‌آورند

مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش خود از «آسیب‌پذیری شدید ساختمان‌ها و سامانه‌های زیربنایی در برابر مخاطرات طبیعی» سخن گفته است؛ عبارتی که پشت واژگان رسمی و فنی‌اش، خطری واقعی و ملموس برای میلیون‌ها نفر نهفته است. مخاطرات طبیعی، از جمله زلزله، سیل و فرونشست زمین، که همگی از ویژگی‌های اقلیمی و ژئوفیزیکی ایران به شمار می‌روند، هر روز شانس بیشتری برای وقوع دارند، در حالی که پایداری سازه‌های شهری رو به کاهش است.

تحلیل این بخش از گزارش نشان می‌دهد که ما با یک بحران خاموش طرف هستیم؛ بحرانی که تدریجی، اما مهلک پیش می‌رود. کافی است زلزله‌ای متوسط یا سیلی فصلی، بخشی از زیرساخت‌های شهری را از کار بیندازد، و آنگاه زنجیره‌ای از بحران‌ها رخ می‌دهد: اختلال در حمل‌ونقل، قطعی آب و برق، بسته‌شدن راه‌های امدادرسانی، و از همه مهم‌تر، به خطر افتادن جان شهروندان.

کلانشهرها؛ نماد توسعه یا هشداری از فاجعه قریب‌الوقوع؟

کلانشهرهای ایران، از تهران تا مشهد و از شیراز تا تبریز، در ظاهر نمادهای توسعه و پیشرفت شهری‌اند، اما نگاهی عمیق‌تر نشان می‌دهد که همین شهرها، در متن خود بیشترین چالش‌های زیرساختی را پنهان کرده‌اند. گزارش به وضوح بر تراکم بیش از حد جمعیت، خیابان‌های کم‌عرض و پر تردد، و ناکارآمدی دسترسی به مراکز امدادی تأکید دارد.

در اینجا باید به یک واقعیت مهم اشاره کرد و آن اینکه تراکم جمعیت به‌خودی‌خود یک مشکل نیست، اما وقتی با کمبود فضاهای عمومی، نبود مدیریت یکپارچه شهری، و فرسودگی شبکه حمل‌ونقل و تأسیسات زیرزمینی همراه شود، به عاملی برای بحران تبدیل می‌شود. خیابان‌های باریکی که در حالت عادی پاسخگوی ترافیک نیستند، در زمان بحران عملاً قفل می‌شوند و مانع از ورود خودروهای امدادی می‌شوند. محله‌هایی که دهه‌ها پیش ساخته شده‌اند، هنوز از نظر طراحی شهری در همان دوره باقی مانده‌اند و با افزایش جمعیت، صرفاً فشرده‌تر و آسیب‌پذیرتر شده‌اند.

این موضوع نه‌تنها کیفیت زندگی را پایین آورده، بلکه میزان تاب‌آوری شهری را به‌شدت کاهش داده است؛ مفهومی که امروزه در ادبیات جهانی برنامه‌ریزی شهری به عنوان شاخصی کلیدی در برابر بلایای طبیعی شناخته می‌شود.

گسست دسترسی به خدمات حیاتی؛ بحرانی انسانی در انتظار وقوع

یکی از هشدارهای صریح این گزارش، به فاصله زیاد برخی محله‌ها از مراکز خدماتی نظیر بیمارستان‌ها و ایستگاه‌های آتش‌نشانی مربوط می‌شود. این بدان معناست که در صورت وقوع یک حادثه جدی، زمان طلایی نجات جان افراد از دست می‌رود. کافی است تنها چند دقیقه تأخیر در رسیدن یک آمبولانس یا خودروی آتش‌نشانی، به فاجعه‌ای انسانی تبدیل شود؛ فاجعه‌ای که تنها با یک برنامه‌ریزی دقیق و سرمایه‌گذاری هدفمند قابل پیشگیری است.

در این‌جا، پرسش جدی از مدیران شهری و دولت‌ها مطرح می‌شود: چرا توسعه زیرساخت‌های حیاتی متناسب با رشد جمعیت پیش نرفته است؟ چرا در زمان صدور مجوز ساخت‌وساز، ملاحظات امدادی و درمانی نادیده گرفته شده‌اند؟ پاسخ به این پرسش‌ها، نه تنها مسئله‌ای فنی، بلکه نشانه‌ای از یک خلأ مدیریتی مزمن است؛ خلائی که منافع کوتاه‌مدت اقتصادی را بر پایداری بلندمدت شهری ترجیح داده است.

مرکز پژوهش‌های مجلس  گزارش خود، خواستار اصلاحات ساختاری در سیاست‌گذاری‌های شهری شده است؛ اصلاحاتی که اگر به تعویق بیفتد، ممکن است دیگر کارکردی نداشته باشد. به‌روزرسانی شبکه‌های زیربنایی، توسعه فضاهای باز امدادی، مقاوم‌سازی ساختمان‌ها، افزایش ایستگاه‌های امداد و نوسازی محلات فرسوده، بخشی از اقداماتی است که می‌تواند به ارتقای تاب‌آوری شهری کمک کند.

نکته کلیدی در اینجا آن است که مسئولیت تنها بر دوش نهادهای دولتی نیست. شهروندان، رسانه‌ها، مهندسان، فعالان اجتماعی و سرمایه‌گذاران بخش خصوصی نیز نقشی مهم در این فرآیند دارند. بدون مشارکت عمومی و مطالبه‌گری آگاهانه، هیچ سیاستی از کاغذ به عمل نخواهد رسید.

آیا از فاجعه پیش‌گیری خواهیم کرد یا همچنان در مسیر آن حرکت می‌کنیم؟

گزارش اخیر مرکز پژوهش‌های مجلس، نه تنها هشداری کارشناسانه، بلکه دعوتی به اقدام جمعی است؛ اقدامی که باید از هم‌اکنون آغاز شود. در غیر این صورت، ممکن است نخستین زلزله یا بحران طبیعی پیش‌رو، نه تنها ساختمان‌ها و پل‌ها، بلکه اعتماد عمومی به نظام مدیریت شهری را نیز فرو بریزد.

فاجعه، ناگهانی از راه نمی‌رسد؛ آرام و تدریجی می‌آید، درست مانند بی‌توجهی‌هایی که آن را ممکن می‌سازند.

هر ارگان و سازمان چه وظیفه ای دارد

و اما بهبود زیرساخت‌های شهری در ایران وظیفه‌ای میان‌بخشی است که نیازمند هماهنگی و مسئولیت‌پذیری چندین نهاد و سازمان کلیدی است. در رأس آن‌ها، وزارت راه و شهرسازی به‌عنوان متولی اصلی توسعه شهری و مسکن، و شهرداری‌ها به‌ویژه در کلانشهرها، مسئول اجرای طرح‌های عمرانی، نوسازی و مدیریت بحران هستند. سازمان مدیریت بحران کشور نیز نقش محوری در برنامه‌ریزی و افزایش تاب‌آوری شهری ایفا می‌کند. سازمان برنامه و بودجه مسئول تأمین منابع مالی و اولویت‌بندی طرح‌های زیربنایی است و نظام مهندسی ساختمان باید بر رعایت استانداردهای ایمنی و مقررات ملی ساختمان نظارت مؤثر داشته باشد. همچنین وزارت کشور در سیاست‌گذاری کلان و نظارت بر عملکرد شهرداری‌ها نقش دارد. بدون همکاری فعال این نهادها و اتخاذ رویکردی یکپارچه، اصلاح زیرساخت‌های فرسوده در برابر مخاطرات طبیعی امکان‌پذیر نخواهد بود.

 

 

اخبار تاپ حوادث

وبگردی

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.