عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در جریان حملۀ هوایی هند به پاکستان در منطقه مظفرآباد این کشور همسایه، یک کودک 6 ساله کشته شده است از یک خانواده طبعا مسلمان و البته شیعه.
نام او عباس توری بود و پدرش از فرماندهان ارتش پاکستان است و از این حیث که شیعه هستند مورد توجه رسانههای پاکستان قرار گرفته و البته به یاد داریم که بینظیر بوتو نخست وزیر فقیداکستان هم اگرچه خود اعلام نمیکرد شیعه است ولی در سفر به ایران در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به زیارت امام رضا علیه السلام در مشهد رفت و از علاقه خود و همسرش و حتی پدرش به تشیع گفته بود.
در تصاویر هم ملاحظه میکنید که نخست وزیر و فرمانده کل قوا و مقامات ارشد پاکستان برای تسلیت به مظفرآباد رفتهاند و روحانی بالای تابوت هم لباس معممین شیعه بر تن دارد.
این اشارات به خاطر این واقعیت است که ایران نمیخواهد و نمیتواند در جدال هند و پاکستان از منظر ایدیولوژیک و مذهبی موضع بگیرد در حالی که یک سو هندِ نامسلمان قرار دارد که نه تنها مسلمان نیستند که پیرو ادیان ایراهیمی دیگر هم نیستند و باورهاشان را برخی از حیث فقهی مصداقی ازشرک و مشرک میدانند و جانب دیگر پاکستان مسلمان و همسایه است اما وزیر خارجه ایران برای پایان مخاصمه و خاموش کردن آتش به هر دو کشور سفر کرده است و دیشب از هند بازگشت و به مشهد رفت.
شاید برخی تصور کنند ایران به خاطر شایبه حمایتهای ارتش پاکستان از گروه ریگی و آن حمله بیسابقه به خاک ما و پارهای اختلافات دیگر دل خوشی از آنها ندارد اما فراموش نکنیم به لحاظ سیاسی هم هر دو کشور درگیر دارای بمب اتم هستند هر چند عملا به کارشان نمیآید و امکان استفاده ندارند و ایران مایل به تشدید تنش در این منطقه نیست. چون دود آن شاید به چشم ما هم برود و سیاست اصولی ایران چه در دوران پهلوی و چه جمهوری اسلامی تلاش برای ثبات در منظقه و خاموش کردن جنگهاست.
موضع ایران در قبال رویارویی هند نامسلمان و مشرک با پاکستان مسلمان و مردمان بعصا شیعه نشان میدهد در سیاست خارجی نمیتوان بر اساس ایدیولوژی و هممسلکی موضع گرفت و اگرچه همه جا باید بر جنبههای انسانی تأکید داشت چندان که تصویر این کودک بیگناه مثل دهها هزار که بی دلیل در غزه قربانی شدند دلها را به درد آورد.
جدای اینها عجالتا هند عضو مهم و ارشد بریکس است و همین کلمه بریکس سرواژه نام کشور (به ترتیب: برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) است و ایران با تکاپوی بسیار به عضویت این نهاد درآمده است که امیدوارند با اتکا به جمعیت چین و هند و قدرت نظامی روسیه و اقصاد نوظهور هند و برزیل جایگاهی در جهان بیابند.
(تاکید بر تقابل هند نامسلمان با پاکستان مسلمان شاید برای برخی از این حیث شگفت آور باشد که اگر چنین است چرا در ادبیات ما هند نماد معنی است در مقابل چین که نماد صورت است؟ باید در نظر داشت آن هند شامل پاکستان امروزی هم بود و تفکیک هندو/ مسلمان هنوز در آن شکل نگرفته بود.)
به لحاظ سیاسی مشخص نیست تا کی میتوان هند و پاکستان را به خویشتن داری توصیه کرد چون دیشب هندی ها به قطع برق مناطقی روی آوردند و چنانچه درون خود هند بخواهند مساجد را تخریب و مسلمانان را اذیت کنند بعید نیست در موضع ایران وجه ایدیولوژیک بچربد کما این که در جنگ ارمنستان و آذربایجان بر سر قرهباغ ایران در آغاز نه تنها از آذربایجان حمایت نمیشد که گاه به ارمنستان بیشتر توجه داشتیم ولی از مقطعی در سطوح مختلف از تعلق قرباغ به جمهوری آذربایجان حمایت شد.
توجیه اصلی هندیها در حملات اخیر البته اقدامات تروریستی در کشمیر و کشتن هندوهاست و به همین خاطر جا دارد به پیشینه قضیه اشاره شود و جالب است بدانیم جوامع هند و پاکستان حتی قبل از این که هندوستان مستقل و بعد به دو کشور هند و پاکستان تقسیم شود در ستیز بودند و «مهاتما گاندی» بود که کوشید مانع تقابل خونین هندوها و مسلمانان شود ولی تندروها در دو طرف دست بردار نبودند. حتی «لردمونت باتن» نایبالسلطنه بریتانیا در هندوستان، «محمدعلی جناح» رهبر مسلمانان و «جواهر لعل نهرو» رهبر هندوها هم تلاش کردند و به نتیجه نرسیدند.
بین هند و پاکستان دو مسأله مهم وجود داشته که یکی در سال 1970 با جنگ حل شد و دیگری همچنان استخوان لای زخم باقی ماندو هر از گاهی مثل حالا سرباز میکند. از همان ابتدا دو مشکل بین این دو وجود داشت که اولی در سال 1970 با جنگ حل و فصل شد ولی دومی هنوز هم ادامه دارد.
اولی این بود که پاکستان اولیه دو بخش شرقی و غربی داشت و طبعا ارتبط زمینی نداشتند و فاصله پاکستان شرقی و غربی - 1600 کیلومتر- را از دورن هند باید می گذشتند. این در حالی بود که هندی ها به این خاطر زیر بار جدایی رفته بودند که اختلاط قبلی پایان یابد و مسلمانان زندگی خود را داشته باشند و هندوها هم. اینجا هم سیاست انگلیسی به کار افتاد و هند از پاکستان غربی حمایت کرد تا به خاطر زبان بنگالی که رسمی نشده بود مستقل شود و پاکستان متولد شده از هند خود دو پاره شد و پاکستان غربی به بنگلادش تبدیل و بحث عبور پاکستانیها از درون خاک هندوستان منتفی شد و در شرق و غرب این سرزمین دو کشور قرار گرفتند: پاکستان و بنگلادش.
مشکل دوم منطقه کشمیر در مرز بین هند و پاکستان بااکثریت مسلمان همچنان حل نشده است. ریشه اختلاف بر سر این است که وقتی تقسیم میکردند مهاراجه حاکم بر کشمیر اظهار تمایل کرد متعلق به هند باشند اما مردم مسلمان دوست داشتند به سرزمین مسلمانان تعلق داشته باشند و از زمان استقلال تا کنون 4 بار بر سر کشمیر جنگیدهاند و اگر درگیریهای کنونی هم بر کلیت داعیه کشمیر متمرکز شود و به مهار تروریسم ادعایی متوقف نکنند به عدد 5 میرسد.
چون این مطلب به بهانه کشته شدن کودک 6 ساله در مظفرآباد نوشته و در آغاز اشاره شد این یادآوری مناسبت دارد که اولین جنگ بر سر کشمیر در سال 1947 رخ داد و در جریان آن بخشی از کشمیر با مرکزیت همین مظفرآباد -که امروزه کشمیر آزاد نامیده میشود و تحت کنترل پاکستان است - به تصرف نیروهای پاکستانی و متحدانشان درآمد. در همان سال البته سازمان ملل در قطعنامه شماره 47 خواستار همهپرسی بر سر کشمیر شد اما به آن اعتنا نشده است. بعد از آن در سال های 1965،1971و 1991 نیز با هم جنگیده اند و اگر این درگیری بالا بگیرد 2025 هم باید اضافه شود.
کشمیر بسیار زیبا و بهشتآساست و دریغ است که بر سر آن دوزخ به پا شود. بخش عمده آن در اختیار هند است (دو ایالت کشمیر و جامو) و کشمیر آزاد با مرکزیت مظفرآباد در تصرف پاکستان.
هندی ها معتقدند تروریستهایی که برای آزادی کشمیر دست به عملیات میزنند از جانب پاکستان تسلیح و حمایت میشوند و با توجه به سابقه حمایت از طالبان در افغانستان این ادعا در دنیا خریدار هم دارد.
پاکستان نیز مدعی است کشمیر با مردمان مسلمان به پاکستان تعلق دارد و هر آینه همه پرسی شود انتخاب آنان مشخص است و انگ تروریست قبح اشغال را نمی زداید.
نکته جالب اما گرایشی است که در نسل جدید کشمیریها شکل گرفته و با علم به امکان کسب درآمد از توریسم علاقه دارند نه زیر سلطه هند باشند نه پاکستان و به خاطر همین در سال های اخیر پاکستانی ها مثل قبل بر رفراندوم اصرار ندارند!
چون صحبت از مرگ کودک 5 ساله شد باید اشاره شود در حمله تروریستی کشمیر 26 هندی و نپالی کشته شدند و دهلی نو از این اتفاق به خشم آمد.
محل درگیری منطقه ای به نام پهلهگار است و شهباز شریف نخستوزیر پاکستان گفته این که کشمیر را از آن پاکستان میدانیم به معنی حمایت از عملیات تروریستی در آن نیست کما این که درجاهای دیگر پاکستان هم عملیات تروریستی انجام میشود و طبعا نمیتوان دولت را متهم کرد و از تحقیق در این زمینه حمایت کرده و گفته: تراژدی پهلگار نمونه دیگری از بازی بیپایان سرزنش است که باید به پایان برسد.
مسؤولیت عملیات تروریستی را گروه تازه تأسیس جبهه مقاومت کشمیر بر عهده گرفته که قربانیان را با دقت از میان هندوها انتخاب کردند و بعد کشتند.
«ناندرا مودی» نخستوزیر هند که تا چندی پیش به یک هندوی متعصب شهرت داشت با خشم فراوان گفته عاملان حمله را تا آخر دنیا تعقیب خواهد کرد و پاکستان را مسوول اصلی میداند. پاکستان آسمان خود را به روی هواپیماهای هند بسته و هند معاهده آب رود سند را به حال تعلیق در آورده و مرز زمینی با پاکستان را بسته است.
پاکستان و گروه مقاومت کشمیر هند را متهم میکنند برای غیر کشمیریها تحت عنوان گردشگر مدرک و مجوز صادر کرده تا بافت جمعیتی را تغییر دهد و مسلمانان اکثریت مطلق کنونی را زا دست بدهند و به همین خاطر این گروه میخواهد کشمیر را برای میهمانان ناخوانده که با برنامه به منطقه میآیند و گردشگر واقعی نیستند ناامن کنند. آنان میگویند گردشگران نهایتا دو یا سه هفته میماندند و میرفتند ولی این افراد شناسایی شده مدت ها ست اطراق کرده بودند. برخی ناظران صحبت از صدور 90 هزار مدرک و مجوز برای غیرکشمیریها هم به میان آوردهاند.
حسن فتحی تحلیلگر و روزنامهنگار پرسابقه که به منطقه کشمیر سفر کرده و درباره هند و طی 40 سال گذشته درباره پاکستان و هند مقالات و گزارشهای متعددی نوشته در هفته نامۀ "امیدجوان" نوشته است:
"سازمانهای امنیتی هند بر این باورند که جبهه مقاومت کشمیر شاخه نیابتی و بازسازیشده لشکر طیبه است که با حمایت لجستیکی و اطلاعاتی سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (آیاسآی) ایجاد شده است. آنان لشکر طیبه را پشت اقدامات تروریستی در کشمیر میدانند که هرچند در سالهای اخیر دولت پاکستان آنها را مهار کرده بود ولی بار دیگر دست آنها را باز گذاشته است."
از منظری دیگر میتوان گفت هر چند هر دو کشور بمب اتمی دارند ولی موقعیت سیاسی بینالمللی پاکستان به شدت تضعیف شده و مانند دوران ژنرال ضیاءالحق دیگر تحت حمایت بیقید و شرط آمریکا نیست و بعد از پایان اشغال افغانستان به دست شوروی اهمیت سابق را برای آمریکا ندارد و از مشکلات متعدد رنج میبرد در حالی که هند مسیر چین را طی میکند چندان که به یکی از اقتصادهای بزرگ نوظهور بدل شده و احتمالا دست بالا را دارد.
هر چند این احتمال هم وجود دارد که بعید نیست دستی از بیرون آتشی برافروخته تا هند درگیر پاکستان شود و در کنار چین و روسیه قطب جدید اقتصادی تشکیل ندهد اگرچه شاهد حمایت صریح این دو نبودهایم و مانند ایران با احتیاط برخورد کردهاند.