همشهری آنلاین- سحر جعفریانعصر: تنگش، آقای داماد دو زانو نشسته واز شرم یا رسم ادب، چشم دوخته به بتهجقههای شاهعباسی ترمهسجاده که بالایش، آینه و شمعدان و گل و گلدان و مُشتی شکلات جای دادهاند. هر دو، خوشحالند و مضطرب؛ گاهی عرق از پیشانی میگیرند و گاهی نیز نفسهای طولانی میکشند. با این همه، گل از گلشان شکفته که پیوند و پیمان خود را بهسنت اهالی خراسان «بالا سر حضرت» برپا میکنند. دوباره صدای عاقدِ جاافتاده میپیچد: «عروسخانم برای بار سوم میپرسم آیا بنده وکیلم شما را به نکاحِ...». و عروسخانم بالاخره لب باز میکند: «با توکل به خدای مهربون، با اجازه بزرگترها و با ضمانتِ ضامن آهو؛ بله». جیغ و سوت و هورا ممنوعست و از اینرو برخی همراهان با صلواتهای پیاپی و آرزوی عاقبت به خیری و پیر شدن به پای هم، عقد این نوگلان نوشکفته را فرخنده و مبارک میدارند و برخی دیگر به شیرین کردن دهان مشغولند. کمی بعد از برداشتن چند عکس یادگاری، نوبت عروس و دامادهای دیگر است که عقدشان را اینجا در حرم سلطان خراسان با شرایط خاص از رزرو قبلی، ظرفیت محدود همراه و مهمان تا قمر در عقرب نبودن وقت و البته، مهریه را کی داده و گرفته، برگزار کنند.
عقد بالا سر حضرت با غذای حضرتی
مادرعروس است که گوشه چادر رنگی از کربلا سوغات آمده را به دندان گرفته و زیر گوش دخترش میگوید: «آنجا را ببین؛ پنجره فولاد است. همانجا که همیشه برایت تعریف میکردم. من و آقات آنجا محرم شدیم». جملهاش تمام نشده که چشمش از اشک تَر میشود. دامادش، کمسن و سال است ولی تَر و فِرز. مدارک لازم از اصل و کپی شناسنامهها تا برگه آزمایشگاه را یک پوشه کرده و تندتند سوی رواق شیخطوسی (دفتر پذیرش ویژه عقد در حرم) قدم برمیدارد. مادر و خواهران داماد حالا دور عروس خجالتی را گرفتهاند: «خوش به حالتان که اولین کادوی عروسیتان را از امامرضا میگیرید؛ دعوتنامه برای غذای مهمانسرای حضرت».داماد، مقابل متصدی پذیرش ایستاده و منتظر تا مدارکشان به تایید او برسد: «رزرو اینترنتی داشتید یا حضوری؟ عاقد دارید یا از حرم، عاقد میخواهید؟» هم مدارکشان کامل است و هم به موقع رسیدهاند ام متصدی اجازه ورود به آنها نمیدهد: «حداکثر جمعیت همراه ۱۵ نفره، نه ۳۰ نفر...به لحاظ فضا محدودیت داریم بهویژه این روزها که دهه کرامت هست و کلی عروس و داماد از ساعت۶ تا ۲۳ میآیند برای عقد بالا سر حضرتی».
روزهای پُر عقد و ازدواج
حق با متصدی دفتر پذیرش عقد در حرم رضویست؛ این روزها که به قرار تقویم ولادت علیابنموسیالرضا (ع) و اُختالرضا، حضرت معصومه (س) و دهه کرامت است بیش از دیگر روزهای سال در گوشه و کنار هرصحن و سرا و هر ایوان و رواقِ بارگاه امام رئوف، عروس و داماد دیده میشود. ضلع شرقی حرم از پس یکی از همین دامادها که حسابی سر و مویش را آب و جارو کرده، عروسخانمی با چادر گلدار سفید و کفشهای پاشنه بلند و آن هم سفید بهزحمت روان است. عثمان و جوانه نام دارند و از اتباعند. پیشان نیز کسی و کسانی همراه نیست. داماد با لهجهای غلیظ سراغ رواق دارالحجه را از نزدیکترین زائر به خود میگیرد: «پس دنبالرواقِ عقد هستی که بله بگی و بله بشنوی...حیاط را برو سمت راست.» پیش از قدم برداشتن سوی سمت راست و رواقِ خانوادگی دارالحجه، زائر دوباره به حرف میآید: «اگر وقت، قمر در عقرب باشد عقدتان نمیکنند...اصلا مجوز اقامت در ایران دارید؟» داماد از آنجا که هنگام نوبتگیری اینترنتی عقد در حرم، حواسش به لیست روزهای قمر در عقرب و ثبت شده در سامانه بوده و از طرفی پشتش به اجازهنامهای که از اداره امور اتباع گرفته، گرم است، در پاسخ به زائر دلواپس، فقط لبخند میزند.
با اجازه امامرضا؛ بله
ورودی رواق دارالحجه از صف شلوغ است. آنها که به سر صف نزدیکترند گاه صدای بله گفتن عروسها را میشنوند. اغلبشان این طور بله میگویند: «با اجازه امام رضا؛ بله». گاهی هم صدای عاقد و ناظر عقد راگوش میگیرند: «عقد کودکهمسر نداریم، عقد تبرکی نداریم، عقد مجازی و از راه دور نداریم، عقد موقت نداریم، هزینه عاقد نداریم، سفره بالای سر و قندسابی و نُقلپاشی نداریم، عقد با مهریه سنگین نداریم...فقط عقد شرعی، دائمی، قانونی، ساده و با عشق داریم؛ والسلام.» همچنیناز این در صف منتظر ماندن آموختهاند: «عقد که جاری شد، پدر عروسخانم دست عروسخانم را به دست آقای داماد بگذارند. عروس و داماد هم از پدرومادرهاشان دستبوسی کنند. ۲ رکعت نماز شکر هم بخوانید.» و آنها که انتهای این صف انتظار میکشند یا چشم به ارتفاع پرواز کبوترهای حرم تا گنبد و گلدستههای طلایی آن دارند و یا از شنیدن نوای نقارهها، دعاخوان میشوند: «الهی که جوانهامان از خیرِعقد بالای سر حضرت بهرهمند شوند و ما هم از رزق دفن زیر پای ایشان سهم داشتهباشیم...» این را زنی میانسال میگوید که دختری چادر سفید به سر چنین پاسخش میدهد: «انشالله که ۱۲۰ سال سایهتون رو سرمون باشه مادرجون». صف به کُندی پیش میرود و کسی از این کُندی گله و شکایت نمیکند چون معتقدند «ختم به خیر و خوشیست».افراد خادم و ماموران انتظامات، گِردِ صف و میان رواق میگردند تااز نظم نیفتد.