خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: تیمور آقامحمدی داستان نویس، شاعر و پژوهشگر ایرانی است که پیش از این رمان نوجوان «رونی یک پیانو قورت داده»، مجموعه شعر «هرگز به جنگ سیگار تعارف نکن»، رمان نوجوان «تو خواب میکائیل هستی»، رمان بزرگسال «همه» و چند اثر دیگر از او منتشر شده است. رمان «اینجا» جدیدترین کتاب آقامحمدی است که به تازگی توسط نشر سوره مهر به بازار نشر عرضه شده است.
به بهانه انتشار این رمان سراغ تیمور آقامحمدی رفتیم تا درباره آنجا با او گفتگو کنیم.
مشروح این گفتگو در ادامه میآید؛
* چه شد که «آنجا» نوشته شد و با چه دغدغهای نوشتن آن را شروع کردید؟
عهدنامههای گلستان و ترکمنچای علاوه بر اینکه بخشهای زیادی از سرزمین مادری را با خود برد، حفرهای بزرگ هم در قلب هر ایرانی عاشق وطنی ایجاد کرد؛ یک جدایی بزرگ. غالباً نگاه ما به سمت تکههای جداافتاده بوده و فرزندانی را دیدهایم که از مادر دور افتادهاند. آیا این تمام ماجراست؟ طفلِ بهزور جداافتاده چه احساسی دارد؟ دلتنگیاش را چطور باید بیان کند؟ آیا او راضی به این امر بوده؟ منی که اینسو و اویی که آنسو زندگی میکند، کجای این مسئلهایم؟ آیا کسی نوای جدایی یا به قول آن قطعه مشهور آذربایجانی، صدای «آیریلیق» ها را بهدرستی میشنود؟ زمان جدایی چه کاری از ما برمیآید؟ اینها مسائلی بوده که همیشه به آن اندیشیدهام، تا اینکه سال ۱۳۹۷ ایده رمان «آنجا» را نوشتم: آیا در روزگار ما میتوان به ایرانشهر فکر کرد؟
* خیالپردازی درباره آینده ایران و ایرانی یکی از گمشدههای ادبیات ماست و کمتر نویسندهای بدان پرداخته؛ اگر هم کسی به آینده ایران فکر کرده، معمولاً آن را سیاه و ناامید دیده. آینده ایران شما چه شکلی است؟
ایران امروز ما، درگیر مسائل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است؛ مسائلی جدی، مهم و پیچیده. انسان ایرانی نمیتواند در آنها متوقف بماند؛ میکوشد تا راهحلی پیدا کند، یا موفق میشود یا نه. کسانی که آینده را تلخ و ناامید میبینند، به سمت ناکام این سرزمین نور میاندازند و آن را پیش چشم میآورند. انذار میدهند که اگر کشور رها و مسائلش به کلافی سردرگم بدل شود، سرنوشت تاریکی پیش رو خواهیم داشت. من بهعنوان یک نویسنده میگویم که حل مسائل و گذار از موانع ما را به نقطهای روشن میرساند و میتوانیم در طرف کامیاب بایستیم. نویسنده میتواند هم انذاردهنده باشد و هم نویددهنده.
* داستان شما چه نسبتی با امروز ما دارد؟ سیری که داستان شما را به ۱۴۲۰ میرساند، چقدر به ایران امروز متصل است؟ به خصوص که نه خیلی از ما دور است و نه آنقدر نزدیک است که بتوان سیر حوادث را به راحتی در این منطقه پرآشوب پیشبینی کرد. این ۱۶ سال میتواند به اندازه یک قرن بر ما بگذرد. «آنجا» رمان امروز است یا رمان فردا؟
چیزی که من در داستانم -که در ۱۴۲۰ اتفاق میافتد- میبینم، هم میتواند محقق شود هم نه. کوشیدهام یک رؤیا بسازم. آنچه ملّتها را سرپا نگه میدارد، رؤیایی است که آنها دارند. ملّتها با رؤیاهای خود زندهاند. رؤیا، خیالبافی نیست؛ که اگر بود، انگیزهای در کسی ایجاد نمیکرد. رؤیا، چشماندازی است که ما را برای رسیدن به آن به حرکت وا میدارد، ما میرویم تا به آن برسیم. ماهیت رؤیا فراروی از واقعیتهای موجود است و همین آن را لذتبخش و خواستنی میکند. یکی از رؤیاهایی که من بدان مؤمنم، ایده ایرانشهری است؛ ایران به معنای درستش. جهان اتفاقات عجیبوغریبی پشت سر گذاشته که گاهی تا یک ماه یا حتی یک هفته پیش از آن، دور از واقعیت بوده؛ اما هستی گوش به این حرفها نداده و کار خودش را کرده. من در این رمان به ایرانشهر اندیشیدهام و رؤیایش را دیدهام. اگر جهان هنوز آمادگی تحقق آن را ندارد، آیا میتواند جلوی رؤیاسازی من را بگیرد؟
* از روند نوشتن «آنجا» بگویید؟ چقدر طول کشید و چه فرآیندی برای آن طی کردید؟
جغرافیای داستانی من در روسیه است. قهرمان آن یک ایرانی ۳۵ ساله است که سر از این کشور درمیآورد. بعد از وقفهای چند ساله و تکمیل مطالعات و پژوهش، بالاخره اردیبهشت ۱۴۰۲ نوشتن را شروع کردم و دی ۱۴۰۳ به اتمام رساندم. ایدهای جاهطلبانه و پرچالش پیش رویم بود و جهانی که باید بیشتر میشناختم.
وقتی بعد از چهل ماه کار روی اوّلین رمانم، مجبور شدم در یک روز هجدهساعت رانندگی کنم تا زادگاه پدریام را دوباره ببینم، فکر میکردم دست به کار عجیبی زدهام؛ اما زمانی که بهخاطر رمان «آنجا»، تکوتنها و در دل سرما از روسیه سر درآوردم، نظرم بهکلّی تغییر کرد. سال گذشته ناچار شدم تا روسیه سرد و برفی بروم، برای اینکه بتوانم با چشمانی باز و اطلاعاتی درست، ایده بلندپروازانهام را به سرانجام برسانم.
رمان «آنجا» نوشته تیمور آقامحمدی با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه در ۲۶۷ صفحه و با قیمت ۳۰۰ هزار تومان از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.