فضاحت فلاحتی به روایت خودش
روزنامه جوان نوشت:
مهدی فلاحتی مجری سابق صدای امریکا که با دستور اجرایی ترامپ مبنی بر قطع بودجه این شبکه از کار بیکار شده است، در اظهارنظری متناقض ضمن اعتراف به وابستگی این رسانه به دولت امریکا کوشیده است خود را مستقل معرفی کند. فلاحتی که با آن فیگورهای خاصش و آن نگاه عاقل اندر سفیهش به مخاطب، در پرداختن روایتهای دروغین از جمهوری اسلامی ایران و مقامات کشورمان، به گونهای القا میکرد که گویی کشف بزرگی کرده است، در ویدئویی که از خود منتشر کرده، ضمن افشای ماهیت وابسته رسانهای که سالها به نام آزادی، روایتهای سیاست زده، دروغین و به دور از واقعیت ایران، از واشینگتن را ترویج و تبلیغ میکرد، نشان داد سرنوشت کسانی که برای مشتی دلار استقلال کشورشان را به حراج میگذارند، چه تلخ و عبرتآموز است.
«دیگر نمیخواهم برای ارباب کار کنم!» جملهای است که مهدی فلاحتی مجری سابق صدای امریکا در این ویدیو عنوان کرده است، بیآنکه متوجه شود با این اظهار نظر چه فضاحتی به بار آورده است. او میگوید: «بیست و پنجم اسفند ۱۴۰۳، یک روز بعد از صدور فرمان اجرایی دونالد ترامپ، کاخ سفید بیانیهای منتشر کرد تحت عنوان "صدای امریکای رادیکال". در این بیانیه آمده که صدای امریکا بودجه را به طور نادرست تخصیص داده و افراطگرایانه عمل کرده است. نتیجه؟ ما کارکنان به مرخصی اجباری فرستاده شدیم. هشتم فروردین ۱۴۰۴ هم رسماً استعفا دادم، چون دیگر نمیخواهم برای رسانهای کار کنم که ارباب دارد.»
فضاحت از آن رو که تا زمانی مواجب بگیر این رسانه بود، تریبون صدای آزادی بوده، اما همین که جیره و مواجب او قطع میشود، به ناگاه کارفرمایان او میشوند «ارباب» و او نیز که تحمل ارباب و رعیتی ندارد، میشود، «مستقل!»
برای رسانههای وابسته و قلم به مزدها، تعطیلی صدای امریکا عبرتآموز است. مزدور و وطنفروش در هیچ قاموسی ارزش نیست، حتی برای اربابانشان. مرگ و زندگی آنها تنها در تاریخ انقضای آنها نهفته است. امروز صدای امریکاست و فردا ممکن است بیبی سی فارسی، اینترنشنال و دیگر نارسانههای ضد ایرانی باشد. برای آنهایی که به امید نام و نان، استقلال خود را معامله کردند، این تازه آغاز دوران طرد شدن و تنهایی است. اکنون نه صدایی دارند و نه مخاطبی. نه آیندهای رسانهای و نه هویتی روشن. تنها عبرتی شدند برای دیگران که بدانند خدمت به بیگانه، هرگز افتخار نمیآورد. برخی هنرپیشههایی هم که تمام هنر آنها در پشت کردن به ملت ایران است، سرنوشتی بهتر از فلاحتیها ندارند. کافی است به ویدئوها و پیامهای آنها در فضای مجاز سری بزنید، خواهید دید که وطنفروشی چه سرنوشت فضاحت باری برای آنها رقم زده است. کسانی که روزی با پول و سرمایه این کشور به اوج شهرت و مکنت رسیدند و اکنون نه راه پیش دارند و نه راه پس.
******
آیا جامعه ایران کمحافظه است؟
روزنامه وطنامروز نوشت:
پس از آغاز دور جدید مذکرات هستهای با آمریکا و عکسالعملهای بازار به این گفتوگوها، این تلقی بر برخی زبانها جاری شد که «چقدر ملت ایران کمحافظه است؟!» هنوز یک دهه هم از تجربه عبرتآموزش در برجام نگذشته که با پیگیری لحظه به لحظه اخبار عمان، عمده فعالیتهای سرمایهگذارانه خود را در بازارهای تولیدی و زیرساختی متوقف کرده و ضمن نوسانگیریهای روزانه، با هیجان در انتظار گشایشهای بزرگ اقتصادی ایران توسط تیم ترامپ است. معامله با طرفی که مشغول جدال بیرحمانه با نزدیکترین دوستان و همسایگان دیرین خود است، چگونه میتواند امیدآفرین باشد؟! فردی که از راه نرسیده، برنامه جامع اقدام مشترک را زیر پایش انداخت، چطور میتواند راهگشای معیشت و زندگی ما باشد؟!
هفته گذشته 2 پیمایش ملی توسط 2 مرکز معتبر افکارسنجی با موضوع مذاکرات هستهای انجام شد. در نتایج هر دو، یک شبهتناقض در ذهن مردم ایران احساس میشود. بیش از ۵۰درصد پاسخدهندگان در برابر این پرسشها که «آیا با ادامه یافتن مذاکرات فعلی موافقید؟» یا «برای پیشرفت اقتصادی کشور باید با آمریکا به توافق برسیم؟» اعلام موافقت کردهاند ولی در عین حال همین جامعه آماری در پاسخ به این مضمون که «در صورت حصول یک توافق، تا چه میزان آمریکا به تعهداتش پایبند خواهد بود؟» حدود ۶۰ درصد امیدی به پایبندی آمریکا به مفاد توافق و در نتیجه اثر اقتصادی آن ندارند. جامعه به صورت توأمان هم به مذاکرات امیدوار و هم نسبت به نتیجه آن ناامید است.
حالا مجدد این سوال را مطرح میکنیم: «آیا تجربه ناموفق و بینتیجه مذاکره با آمریکا در دهه 90 شمسی، مایه عبرت تاریخی مردم ایران نشده است؟» در پاسخ به این پرسش مهم میتوان گفت هم آری و هم خیر! از یک سو مردم ایران در تجربه دهه 90 به این نتیجه رسیدهاند آمریکا قابل اعتماد نیست و دیگر آن دلخوشی ابتدای دهه نود را به آمریکا ندارند؛ حتی کارگزاران و فعالان سیاسی علاقهمند به مذاکره با آمریکا، آن امیدواریها و دلخوشیهای سابق را به مذاکره با آمریکا ندارند، تا چه رسد به مردم. تجربه تحولات جهانی طی یک دهه اخیر و برخوردی که آمریکا با کشورهای همسو مانند اوکراین، کانادا و اروپا اتخاذ کرده، برای مردم روشن کرده است با دلگرمی و امیدواری نمیتوان به استقبال مذاکره با آمریکا رفت.
اما چرا با وجود شکلگیری چنین عبرت تاریخی، هنوز مذاکره با آمریکا در جامعه ایران جذاب است؟ علت را باید در تبیین نشدن یا تبیین نارسا و نادرست گفتمان و ادبیات مقاومت جستوجو کرد. مردم به مذاکره با آمریکا امیدی ندارند اما هنوز اطمینان ندارند آن راه دیگر یعنی مقاومت، بتواند حل مسائل مالی و تولیدی کشور را در پی داشته باشد و در نتیجه به منادیان ایده مقاومت هم برای تحول اقتصادی کشور اعتماد ندارند. جریان انتقادی اگر بتواند روایتی از مقاومت ارائه دهد که هم دستاوردهای ایران در راه طی شده را و هم پیشرفت ایران در راه پیش رو را در افق مقاومت معنادار کند، گره ذهنی و روانی که مانع عبور کامل از گفتمان مذاکره است، مرتفع خواهد شد.
جامعه ایران به لحاظ هویت تاریخی و ملی، پذیرای تسلیم در برابر قدرتهای جهانی نیست و احساس عمومی جامعه ایران نسبت به مقاومت مثبت است اما در عین حال مبهم است که آیا میتوان با تکیه بر نظریه مقاومت، افزون بر صیانت از امنیت و استقلال کشور، مسیر پیشرفت و توسعه را هم دنبال کرد یا خیر.
******
آمار مهاجرت، از منابع معتبر
روزنامه کیهان نوشت:
آقای مسعود پزشکیان روز گذشته در آیین تجلیل معلمان نمونه کشور یکی از ادعاهای همیشگی خود را تکرار کرده و گفته است: «ما الان بچههایی تربیت میکنیم که فکرشان به خارج است. هنر این نیست که نخبه تربیت کنیم و به آمریکا بفرستیم.»
اظهارات آقای رئیسجمهور چندان واقعی به نظر نمیرسد و اگر آن را بیاطلاعی ایشان از آمار مهاجرت ندانیم دستکم باید بگوییم آقای پزشکیان بیش از حد اغراق کرده است.
براساس دادههای جمعآوری شده در سال ۲۰۲۰ که در تارنمایworld population review منتشره شده است؛ ایران حتی در میان ۵۰ کشور اول مهاجرفرست دنیا نیست. طبق این آمار تنها حدود یک و نیم درصد از تمام ایرانیان (معادل یک میلیون و سیصد هزار نفر) اعم از نخبه و غیر نخبه از کشور مهاجرت میکنند.
این در حالی است که کشوری مانند انگلستان که قبلهگاه برخی غربپرستان مستقر در دولت نیز تلقی میشود با آمار مهاجرفرستی حدود ۷ درصدی (معادل چهار میلیون و هفتصد هزار نفر) رتبه سیزدهم جهان را دارد. همچنین طبق آمار سالنامه مهاجرتی ایران در سال ۱۳۹۹ از سال ۲۰۱۱ روند مهاجرت دانشجویان ایرانی کاهشی شده و از رتبه ۱۲ در سال ۲۰۱۲ به رتبه ۲۰ در سال ۲۰۱۷ رسیده است. طبق آمار سالنامه مهاجرتی ایران در سال ۱۴۰۱ نیز روند بازگشت دانشجویان ایرانی به کشور از سال ۹۳ تسریع شده است.
بر این اساس معلوم نیست اظهارات آقای پزشکیان به استناد کدام آمار است؟! شاید بهتر باشد ایشان تغییراتی در اطرافیان خود دهد تا اینچنین با آمار مجعول و سیاه از وضعیت کشور ذهن رئیسجمهور را مخدوش نکنند.
******
عجله آخوندی برای امضای توافق ایران و آمریکا
عباس آخوندی، وزیر دولتهای سازندگی، اصلاحات و اعتدال در گفت و گو با روزنامه اعتماد، درباره مذاکرات ایران و آمریکا صحبت کرده. بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
* ترامپ یك فرصت است اگر منطقش را بفهمید و در زمان مقتضی عمل كنید. اینطور افراد چون تا حد زیادی كیش شخصیت دارند و شخص خودشان برایشان خیلی خیلی مهم است، بنابراین شناخت این كیش شخصیت مهم است. آقای ویتكاف مصاحبه طولانیای با آقای كارلسون دارد و میگوید به ترامپ گزارش كه میدهی، آن را داخل سطل آشغال میاندازد. (ویتكاف معتقد است) تو باید بفهمی، ترامپ چه میگوید. ترامپ تجربه سیساله خودش را به عنوان كارگزار اقتصادی به كار میگیرد و به طرف مقابل میگوید: «تو چه میخواهی، چقدر حاضری بپردازی، تا كجا كوتاه میآیی، در چه منطقهای و با چه شرایطی میخواهی و در چه شرایطی معامله را بههم میزنی.»
* این نگاه خیلی فرق دارد با یك نگاه صددرصد سیاسی امنیتی اوباما یا بایدن كه در نظامهای امنیتی رشد كردهاند. خط قرمزها را هم كه پرسیده ترامپ گفته «از ایران میخواهم كه سلاح هستهای نداشته باشد» بنابراین تكلیف من روشن است. به نظر من یكی از دلایل مثبت بودن این موقعیت، این است كه شما دور میزی بنشینید كه طرفین بدانند چه میخواهند و قرار نیست برای مدت بینهایت مذاكره كنند. البته ترامپ فردی نیست كه بخواهد تا ابد مذاكره كند.
* این فرد منتظربمان نیست، بنابراین به نظرمن زمان به ضرر ماست. اگر در دوره قبلی زمان به نفع ما بود، قطعا این دوره به ضرر ماست. اگر امروز توافق كنیم بهتر از فرداست چون فضای نامعینی كه نهادها كمتر درگیر هستند و اشخاص به جای نهادها تصمیمگیری میكنند نظر اشخاص میتواند خیلی سریع تغییر كند، بنابراین باید بتوانیم در زمان كوتاه مذاكره را ببندیم.
******
حملات اصغرزاده به دولت شهید رئیسی
ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفت و گو با سایت خبرآنلاین، حملات تند و تیزی علیه دولت شهید رئیسی انجام داده و در موضعی عجیب، آن را ناکارآمدترین دولت نامید! این در حالی است که در دولت چهاردهم که مطلوب اصلاحطلبان است، کشور با بحرانهای بیسابقهای از جمله قطعی برق و خاموشیهای گسترده و همچنین افزایش بیسابقه قیمت ارز و دلار ۱۰۸ هزار تومانی مواجه شده. بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
* حکومت متوجه شد که دولت سیزدهم به کشور آسیب میرساند. یکی دو نمونه هم دیدیم؛ مثلا اینکه رهبری گفتند برخی گزارشها مهمل بود. ناکارآمدی دولت آقای رئیسی فوقالعاده به کشور آسیب رساند. تمام شاخصهای کلان اقتصادی منفی شد. بیاعتمادی عمومی گسترش پیدا کرد. شکاف طبقاتی گسترش پیدا کرد. وضعیت ما در دنیا، انزوای کشور و تحریم بود.
* در آن دوران شرایط وخیمی در حوزههای مختلف اقتصادی و اجتماعی رخ داد. تا جنبش مهسا ( اغتشاشات ۱۴۰۱) که یک زلزله ۱۰ ریشتری بود و نشان داد بخش بزرگی از جامعه ایران، این رفتار را نمیپذیرند. همه اینها در دولت سیزدهم رخ داد. فرمول آن دولت این بود که سیاست داخلی را به سیاست خارجی پیوند بزند. یعنی سیاست خارجی ما که بر پایه مقاومت در منطقه و رسیدن به مرزهای اسرائیل و شعار نابودی اسرائیل بود، باعث میشد که در داخل هم دست به تسویه بزند و کسانی که مخالف این نوع نگاه بودند، از مناصب کنار گذاشته شوند.
* گزینشها و محدودیتها باعث شد که جامعه بسیار نحیف و ضعیف شود، افکار ناکارآمد رشد کند و به آن دولت عمیق و یا هسته سخت نزدیکتر شود. این باعث شد که حکمرانی در طول دوره آقای رئیسی، ضعیف و غیرشفاف شد. این دولت از بسیاری موانع قانونی عبور کرد و مورد اعتماد بخشی از مردم نبود. اتفاقی که در کشور رخ داد بسیار سنگین بود.
* هسته اصلی قدرت به موقع تصمیم گرفت که باید یک تغییر نرم و تغییر منطقی در رفتار حکومت و دولت رخ دهد. مراحل بعدی برای تایید آقای پزشکیان و کابینه او و سپس همکاری نیروهای نظامی امنیتی با دولت در مساله قانون عفاف و حجاب و یا شبیه آن نشان میدهد که حکومت تصمیم گرفته است که ولو با گامهای اندک اما مسیر گذشته خود را اصلاح کند.
******
آیا یمن از ایران فرمان می گیرد؟
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی و رسانهای اصلاحطلب در روزنامه هممیهن نوشت:
اصابت موشک بالستیک حوثیهای یمن به اطراف فرودگاه بن گوریون در نزدیکی تلآویو فضای خاورمیانه را بیش از پیش ملتهب کرده است. بهرغم بمباران بیوقفۀ منافع نظامی و تأسیسات زیربنایی و انرژی و خدماتی حوثیهای یمن توسط بمبافکنهای آمریکایی، حوثیها همچنان شلیک موشک به اهداف اسرائیلی و ناوهای آمریکایی در منطقه را ادامه میدهند. در چند روز گذشته، منابع اسرائیلی از هدف قرار دادن چند موشک بالستیک حوثیها بر فراز اسرائیل با استفاده از دو سامانۀ ضدموشکی پیکان و تاد خبر داده بودند، اما این دو سامانه که یکی اسرائیلی و دیگری آمریکایی است، از شکار موشک روز یکشنبۀ حوثیها عاجز ماندند؛ بهطوریکه موشک در نزدیکی فرودگاه فرود آمد و ضمن زخمی کردن سطحی پنج نفر، پروازهای عادی فرودگاه را مختل کرد.
چند روز پیش شبکۀ خبررسانی سیانان گزارش داد که ناو هواپیمابر ترومن در دریای سرخ برای فرار از موشک حوثیها مجبور به انجام عملیات «زیگزاگ» شده است؛ بهطوریکه یک فروند جنگندۀ اف 18 به قیمت 60 میلیون دلار از عرشۀ ناو به دریا سقوط کرده و غرق شده است. متعاقب این گزارش، پیتر برایان هگست وزیر دفاع آمریکا با انتشار متنی در شبکۀ ایکس با عنوان «پیام به ایران» نوشت: «ما شاهد حمایت مرگبار شما از حوثیها هستیم و دقیقاً میدانیم چه میکنید. شما به خوبی از توانایی ارتش ایالات متحده آگاهید و به شما هشدار داده شده بود. تاوان این حمایت را در زمان و مکانی که ما تعیین میکنیم، خواهید پرداخت.»
در همین حال، بنیگانتز از رهبران اپوزیسیون دولت اسرائیل، مسئولیت شلیک و اصابت موشک حوثیهای یمن به نزدیکی فرودگاه بنگوریون را متوجه ایران کرده است. او نوشته است: «این یمن نیست. این ایران است. این ایران است که به سمت اسرائیل موشک شلیک کرده است و باید جوابگوی آن باشد.» بنیگانتز از دولت اسرائیل خواسته است که «از خواب برخیزد و یک پاسخ شدید به ایران را رهبری کند.» ایزرائیل کاتز وزیر دفاع کابینۀ نتانیاهو هم تهدید به انتقامگیری از عاملان شلیک موشک کرده است.
آنچه ماجرای اصابت موشک به نزدیکی فرودگاه بن گوریون را حساس میکند، تأثیر آن بر مذاکرات هستهای بین ایران و آمریکاست. این مذاکرات بعد از دو یا سه دور «پیشرفت» دچار وقفه شده و ظاهراً در مسیری دشوار قرار گرفته است. محافل اسرائیلی میکوشند تا از هر بهانهای برای ایجاد مشکل در روند مذاکرات تهران – واشنگین سود جویند و اینک اصابت موشک حوثیها به محوطۀ فرودگاه بنگوریون را به صورت فرصت تازهای در برابر خود میبینند.
جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده است که هیچکدام از «اعضای محور مقاومت» از جمله حوثیها گوش به فرمان تهران نیستند و هر کدام به طور مستقل برنامهها و سیاستهای خود را دنبال میکنند. دولتهای ترامپ و نتانیاهو به چنین استقلالی از سوی حوثیها و دیگر گروههای همسوی ایران در خاورمیانه باور ندارند و به همین جهت نیز شخص ترامپ چندی پیش با لحنی تند تهدید کرد که ایران را مسئول عملکرد حوثیها میداند.
از نگاه کارشناسان حوزۀ خاورمیانه، بین جمهوری اسلامی و گروههای متحد آن از جمله حوثیها پیوندهای همهجانبۀ نزدیکی وجود دارد، اما دربارۀ ماهیت این پیوندها اتفاق نظری وجود ندارد.
حوثیهای یمن که از فرقۀ شیعیان زیدی محسوب میشوند و با انتخاب نام «انصارالله» برای خود بر بخش بزرگی از خاک یمن فرمان میرانند، چارچوب اعتقادی مخصوص به خود را دارند. از نگاه آنان، «امام» باید «قائم بالسیف» و به عبارتی اهل قیام مسلحانه باشد. امام کنونی زیدیهای یمن سیدعبدالملک بدرالدین الحوثی حسنی طباطبایی است که در برابر رسانهها ظاهر نمیشود. او شأن خود را دستور گرفتن از دیگران نمیداند و به همین دلیل بسیاری از کارشناسان پیروی او از مقامهای ایرانی را افسانه میدانند. به این ترتیب، نسبت دادن مسئولیت تمام اقدامات حوثیهای یمن به ایران، دور از واقعیت است؛ هرچند که اسرائیل و برخی از محافل آمریکایی برای پیشبرد برنامههای خود چندان کاری به واقعیت ندارند!
******
لایحه جدیدی درباره حجاب نوشته میشود
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت مصاحبهای را با خبرگزاری ایلنا انجام داده و در آن پیرامون مسائل مختلفی از جمله معرفی وزیر پیشنهادی اقتصاد و لایحه عفاف و حجاب صحبت کرده بخشهایی از این گفت و گو به شرح زیر است:
* در مورد اینکه آیا آقای دکتر طیبنیا برای قبول وزارت اقتصاد شرط گذاشتهاند یا خیر، من واقعاً در جریان نیستم. زیرا اگر هم کسی بخواهد شرطی بگذارد در حضور بقیه که این کار را انجام نمیدهد در یک فضایی کاملاً محرمانه این کار را انجام خواهد داد. لذا من در جریان نیستم اطلاعات دقیقی در این زمینه ندارم و اگر هم قرار است به این سوال پاسخ داده شود، باید مراجع دیگری این موضوع را روشن کنند. بازهم تکرار میکنم من نمیدانم ایشان شرطی گذاشتهاند خیر.
* افراد متعددی برای وزارت اقتصاد مطرح شدهاند، اما طبیعتاً دولت با توجه به زمان قانونی که دارد، سعی میکند گزینهای را انتخاب کند که با شرایط فعلی بتواند بهترین عملکرد را داشته باشد. همچنین از زحمات آقای دکتر همتی تشکر میکنیم. میدانستیم که استیضاح ایشان تأثیری بر وضعیت اقتصاد نخواهد داشت، زیرا ناشی از عملکرد آقای همتی نبود.
* در خصوص قصد دولت برای تغییر نرخ بنزین در امسال، باید تاکید کنم که بدون کار کارشناسی و بدون آمادگی مردم، کاری انجام نخواهیم داد.
* در خصوص رفع حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد این سوال را باید از قوه قضائیه بپرسید، اما در این که دولت وفاق به شدت به دنبال حل مسائل انباشته کشور است، تردید نکنید. در مورد نقش آقای دکتر پزشکیان هم باید بگویم که ایشان به دنبال حل مسائل انباشته کشور هستند.
* دولت در حال تدوین لایحهای جدید پیرامون عفاف و حجاب است. لایحه جدید نوشته خواهد شد و فرآیند آن در حال انجام است.
******
وعده موشکی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس
اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با برنا با اشاره به رونمایی از موشک بالستیک سوخت جامد قاسم بصیر با برد ۱۲۰۰ کلیومتر، گفت: «اراده جوانان و تلاشهای سردار رشید اسلام حاج حسن تهرانی مقدم، ایده تولید موشک در کشور شکل گرفت. سپاه پاسداران به دلیل روحیه انقلابی خود، متوجه شد که دشمنان هرگز ایران را رها نخواهند کرد و این امر باعث جلب اعتماد جوانان برای پیشرفت در این حوزه شد».
وی با اشاره به تولید انواع موشکها و انجام تحقیقات در این زمینه،اظهار کرد: «تستهای پی در پی در میدان ادامه دارد. آخرین دستاورد، موشک قاسم بصیر با برد 1200 کیلومتر است که ویژگیهای رادارگریزی و سرعت بالا را داراست. این موشک تنها آغاز کار است و در آینده موشکهایی با بردهای بلندتر و دقت بسیار بالا نیز تولید خواهد شد».
نماینده مردم تهران در مجلس تصریح کرد: «جوانان ایرانی با استعدادهای خود، هر روز بهترینها را انتخاب کرده و نسبت به تولید نسل جدید موشکها اقدام میکنند».
وی همچنین به توانمندیهای کشور در زمینههای هستهای و نانوتکنولوژی اشاره کرد و خاطرنشان ساخت که ایران توانسته است فناوریهای پیشرفته را با قیمتهای پایینتر نسبت به کشورهای غربی تولید کند.
کوثری تصریح کرد: «امیدواریم مردم عزیز کشور شاهد پیشرفتهای بیشتری در آینده باشند و جوانان ایرانی با روحیه انقلابی خود، توانمندیهای دفاعی کشور را به نمایش خواهند گذاشت».