به گزارش همشهری آنلاین، لی سانگ سو، جوان ۲۸ ساله اهل سئول، قربانی خاموش اعتیاد به دنیای دیجیتال بود. او ساعتهای متمادی را در کافههای اینترنتی سپری میکرد، غرق در بازیهای آنلاین، گویی که واقعیت برای او رنگ باخته بود. سرنوشت غمانگیز او پس از یک ماراتن ۵۰ ساعته بازی بیوقفه رقم خورد. خستگی مفرط و کمبود شدید خواب، او را بیهوش بر روی صندلی کافه رها کرد. تغذیه او در آن مدت محدود به نودل فوری و نوشابه بود. دوستانش در ابتدا تصور میکردند که او به خواب رفته است، اما سکون طولانیمدتش آنها را نگران کرد. تلاشها برای احیا بینتیجه ماند و پزشکان علت مرگ را نارسایی قلبی ناشی از کمخوابی، کمآبی و خستگی شدید تشخیص دادند. این حادثه در رسانههای کره جنوبی و جهان به عنوان یکی از نخستین موارد مرگ مرتبط با اعتیاد به بازیهای آنلاین ثبت شد.
دکتر سیدحمیدرضا هدایتی، متخصص پزشکی اجتماعی در یادداشتی درباره این مساله برای همشهری آنلاین نوشت: در عصر حاضر، با محو شدن تدریجی مرزهای بین دنیای واقعی و فضای مجازی، پدیدههای نوظهور اما خطرناک سلامت روان ما را تهدید میکنند. «اختلالات تجزیهای» و «اعتیاد به اینترنت» دو نمونه از این پدیدهها هستند که اغلب به صورت مجزا مورد بررسی قرار میگیرند. اما این سوالات را باید مطرح کرد که آیا ارتباطی پنهان میان این دو وجود دارد؟ آیا گریزگاه ذهن از واقعیتهای دردناک میتواند در پناهگاه دیجیتال جستجو شود؟ و اگر چنین است، این پناهگاه مجازی تا چه میزان میتواند آسیبزا باشد؟
فرار از رنجهای درونی به دنیای مجازی
اختلالات تجزیهای دستهای از اختلالات روانی هستند که با گسست در عملکردهای یکپارچه هشیاری، حافظه، هویت یا ادراک مشخص میشوند. این گسست میتواند به شکلهای مختلفی ظاهر شود، از احساس جدا شدن از بدن (مسخ شخصیت و مسخ واقعیت) و گم کردن دورههای زمانی گرفته تا ناتوانی در یادآوری اطلاعات شخصی مهم و حتی تجربه هویتهای مجزا (اختلال هویت تجزیهای). این اختلالات عموماً در پاسخ به تجربیات استرسزا یا آسیبزا، به عنوان یک مکانیسم دفاعی ناخودآگاه برای مقابله با رنج روانی شکل میگیرند.
در مقابل، اعتیاد به اینترنت به عنوان پناهگاهی به ظاهر امن و الگویی مشکلساز از استفاده غیرمتعارف اینترنت، تعریف میشود که منجر به اختلال یا پریشانی قابل توجه بالینی است. این پدیده با استفاده مفرط و اجباری از فضای آنلاین، ناتوانی در کنترل استفاده و ادامه استفاده با وجود پیامدهای منفی مشخص میشود. اینترنت با ارائه فضایی برای تعاملات اجتماعی غیرمستقیم، ساخت هویتهای مجازی و دسترسی به سرگرمیهای متنوع، به ظاهر پناهگاهی امن برای فرار از مشکلات و فشارهای زندگی روزمره به نظر میرسد. اما پژوهشها نشان میدهند که افراد مبتلا به اختلالات تجزیهای، به ویژه کسانی که سابقه تروما دارند، به طور قابل توجهی بیشتر از سایرین از این پل ارتباطی برای فرار از رنجهای درونی به دنیای مجازی استفاده میکنند و در معرض خطر استفاده افراطی از اینترنت قرار دارند. فضای آنلاین با امکان ناشناس ماندن، ساخت هویتهای خیالی و غرق شدن در فعالیتهای جذاب، فرصتی برای فرار از اضطراب، درد عاطفی و احساسات ناخوشایند ناشی از تجربیات آسیبزا فراهم میکند. در واقع، در حالی که فرد در دنیای واقعی دچار گسست روانی است، دنیای مجازی میتواند این گسست را تسهیل و حتی تقویت کند. برای مثال، بازیهای آنلاین به افراد اجازه میدهند تا هویتهای جدیدی را تجربه کنند و از احساس بیهویتی یا سردرگمی هویتی ناشی از اختلال تجزیهای دور شوند.
یک چرخه معیوب
جالب توجه این که، ارتباط بین اختلال تجزیهای و اعتیاد به اینترنت یک رابطه دوسویه و خودتقویتکننده است. از یک سو، فرد ممکن است به دلیل احساس گسست از خود و واقعیت، برای یافتن حس کنترل یا فرار از این احساسات به اینترنت پناه ببرد و از سوی دیگر، استفاده مداوم و افراطی از اینترنت میتواند منجر به تشدید علائمی همچون ازخودبیگانگی، گم کردن زمان و اختلال در حس هویت شود، علائمی که هسته اصلی اختلالات تجزیهای را تشکیل میدهند. این چرخه معیوب میتواند به مرور زمان فرد را بیشتر در دنیای مجازی غرق کرده و ارتباط او را با واقعیت و سلامت روانش تضعیف کند. در نوجوانان، این چرخه میتواند با سرعت و شدت بیشتری عمل کند. در این دوره حساس با شکلگیری هویت و تجربه احساسات ناپایدار، فضای مجازی به یک گریزگاه جذاب تبدیل میشود و استفاده ناسالم از آن میتواند به سردرگمی هویتی و مشکلات تجزیهای دامن بزند.
عوامل موثر بر بروز ۲ پدیده
عوامل مختلفی هم میتوانند فرد را هم در معرض اختلالات تجزیهای و هم اعتیاد به اینترنت قرار دهند. سبکهای دلبستگی ناایمن در دوران کودکی، محیط خانوادگی پرتنش و سابقه سوءاستفاده یا غفلت میتوانند آسیبپذیری فرد را در برابر هر دو پدیده افزایش دهند. در مقابل، حمایت اجتماعی قوی، مهارتهای مقابلهای سالم و روابط بین فردی مثبت میتوانند به عنوان عوامل محافظتکننده عمل کرده و از بروز این مشکلات پیشگیری کنند یا شدت آنها را کاهش دهند.
شرایط تشخیص
تشخیص دقیق ارتباط بین اختلال تجزیهای و اعتیاد به اینترنت نیازمند توجه به تشخیص افتراقی از سایر اختلالات است. علائمی مانند کنارهگیری اجتماعی، تغییرات خلقی و مشکلات تمرکز ممکن است در اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال نقص توجه و بیشفعالی نیز دیده شوند. بنابراین، ارزیابی جامع توسط متخصصان سلامت روان برای تشخیص صحیح و ارائه درمان مناسب ضروری است. به همین دلیل درمانگران باید در ارزیابیهای بالینی، الگوهای استفاده از اینترنت و تأثیر آن بر علائم تجزیهای را به دقت بررسی کنند و در درمان اعتیاد به اینترنت نیز به نشانههای تجزیهای توجه جدی داشته باشند.
راهکار درمانی
رویکرد درمانی هم باید جامع و چندوجهی باشد که شامل رواندرمانی (به ویژه درمانهای متمرکز بر تروما مانند حساسیتزدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد و درمان شناختی-رفتاری)، آموزش والدین و مربیان، ایجاد الگوهای سالم استفاده از اینترنت و ارتقاء سواد سلامت روان در جامعه است. در برخی موارد، ممکن است مداخلات دارویی برای مدیریت علائم همزمان مانند اضطراب یا افسردگی نیز در نظر گرفته شود و در این راستا؛ همکاری بین روانپزشکان، روانشناسان و مددکاران اجتماعی در ارائه یک برنامه درمانی یکپارچه و مؤثر بسیار حائز اهمیت است.
بنابراین، در جهانی که سرعت پیشرفت فناوری از ظرفیتهای سازگاری روانی ما پیشی گرفته است، توجه به اثرات متقابل پدیدههای روانشناختی از اهمیت فزایندهای برخوردار است. اختلال تجزیهای و اعتیاد به اینترنت، اگرچه در ظاهر دو پدیده مجزا به نظر میرسند، اما در عمق روان انسان میتوانند ریشههای مشترکی داشته باشند و به طور پیچیدهای بر یکدیگر تأثیر بگذارند و بدون شناخت دقیق این ارتباط و ارائه مداخلات آگاهانه و جامع، خطر بروز بحرانهای روانی عمیق و پیامدهای ناگوار فردی و اجتماعی همچنان وجود خواهد داشت.