در حالی که انتصاب «احمد مسجدجامعی» به ریاست شورای فرهنگی و فرهنگ سازمانی شستا و شرکتهای تابعه خبرساز شده، این پرسش مطرح است که آیا این بازگشت، بر پایه شایستگی یا ادامهای بر سنت دیرینه کرسینشینی مدیران سالخورده در ساختار مدیریت کشور است؟
به گزارش خبرنگار سیاسی تابناک، در حالی که انتصاب «احمد مسجدجامعی» بهعنوان رئیس شورای فرهنگی شستا واکنشهایی را در فضای رسانهای و کارشناسی کشور به دنبال داشته، بررسی سوابق او نشان میدهد که پیشتر نیز در دولت «حسن روحانی» برای تصدی مسئولیتهایی مطرح بوده اما با مخالفت برخی نهادهای عالی تصمیمگیر در کشور مواجه شده است؛ نکتهای که اهمیت بررسی دوباره این بازگشت بیسروصدا را دوچندان میکند.
از طرف دیگر، مسجد جامعی پیشتر با حکم «مصطفی سالاری» رئیس سازمان تأمین اجتماعی به عنوان هیئتمدیره انتشارات علمی و فرهنگی این سازمان نیز منصوب شده که ترکیب آن حدیثی مفصل از مجمل دورهمیهای مدیریتی است. از نماینده سابق مجلس گرفته تا مدیرمسئولی یک روزنامه محلی در جنوب کشور!
یک انتصاب قدیمی در لباس جدید؟
احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ دولت اصلاحات و عضو سابق شورای شهر تهران، حالا در سن بازنشستگی بهعنوان رئیس شورای فرهنگی و فرهنگ سازمانی شستا و شرکت های تابعه آن نیز منصوب شده است؛ نهادی اقتصادی که از اهمیت بالایی در حوزه درآمدزایی و تصمیمسازی برای بخش کارگری و بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی برخوردار است.
نکته قابلتأمل اینجاست که مسجدجامعی پیشتر نیز در دولت روحانی گزینه تصدی برخی پستهای فرهنگی و حتی مشاورهای بود، اما طبق برخی گزارشها، این انتصابها با مخالفت هایی مواجه شد؛ دلیلی که باعث شد او از ترکیب اصلی دولت کنار گذاشته شود. این سابقه نشان میدهد حساسیت نسبت به ایفای نقش او در سطح ملی، مسبوق به سابقه است.
شستا؛ چرا این نهاد مهم است؟
شستا بهعنوان یکی از بازوهای اقتصادی سازمان تأمین اجتماعی، نه تنها یک شرکت سرمایهگذاری که یک نهاد تأثیرگذار بر زندگی میلیونها کارگر، مستمریبگیر و بازنشسته سازمان تامین اجتماعی است. فرهنگ سازمانی این مجموعه باید مبتنی بر تحول، بهرهوری، شفافیت و چابکی باشد؛ اموری که با حضور چهرههای بازنشسته و غیرهمراستا با الزامات نوین سازمانی، در تناقض قرار میگیرد. مضاف بر اینکه بکارگیری یک چهره ای که صرفا سابقه فرهنگی دارد در یک نهاد اقتصادی با عنوان مشاور فرهنگی طبیعتا از آن دسته اقداماتی است که حتما جای تامل و بررسی دارد.
مسجدجامعی، دارای پیشینه ای در حوزه فرهنگ است، اما نه تنها سابقه اجرایی در حوزه اقتصادی ندارد، بلکه از لحاظ سنی و رویکرد مدیریتی نیز به نسل مدیریتیای تعلق دارد که کشور در دهههای اخیر تلاش داشته بهتدریج از آن عبور کند. عملا با این تمایل وافر این دست از مدیران به قبول مسئولیت، نباید انتظار تحول مدیریتی یا گردش نخبگان در جهت رسیدن مسئولیت ها به مدیران جوان تر را داشت!
چرخهی بسته مدیریت؛ مانع تحول
انتصاب مجدد چهرههایی نظیر «احمد مسجدجامعی» به مسئولیتهای رسمی، در امتداد یک روند آشنا قرار میگیرد: بازنشستگان همیشه در صحنه. پدیدهای که مانع جدی در برابر چرخش نخبگان و تزریق نیروهای تازهنفس به سطوح مدیریتی کشور است.
در حالی که بسیاری از نخبگان جوان کشور حتی فرصت گفتوگو با نهادهای تصمیمگیر را ندارند، باز هم همان چهرههایی که سالها در قدرت بودهاند، با عنوانهای جدید به صحنه بازمیگردند. این روند نه تنها با شعارهای تحولخواهانه نظام سازگار نیست، بلکه موجب بیاعتمادی به سازوکارهای مدیریتی در کشور به خصوص بین نخبگان و جوانان میشود.
در نهایت اینکه بازگشت احمد مسجدجامعی به مسئولیت رسمی در شستا، آن هم پس از آنکه در دولت «حسن روحانی» امکان حضورش در پستهای ملی منتفی شده بود، بار دیگر پرسشهایی را درباره معیارهای انتصاب، جایگاه تجربه در برابر تحول، و نقش رابطه در مقابل شایستگی مطرح میکند.
اینکه فردی با این ویژگی ها امروز در یک نهاد حساس اقتصادی مسئولیت بگیرد، تنها یک انتصاب ساده نیست؛ بلکه نمادی از استمرار یک الگوی مدیریتی است که مانع گردش قدرت و نو شدن ساختارها شده است. جالب اینجاست ایشان 2 اردیبهشت ماه به عضویت هیات مدیره انتشارات علمی و فرهنگی درآمده و 20 روز بعد اشتیاقش به خدمت را با پذیرش حکمی دیگر تحت عنوان رئیس شورای فرهنگی و فرهنگ سازمانی شستا و شرکتهای تابعه نشان داده است!
لازم به یادآوری است که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز 25 آذر ماه 1403 و در جریان معرفی اعضای هیات امنای خانه کتاب و ادبیات ایران، مسجدجامعی را به عنوان عضو هیات امنای خانه کتاب و ادبیات ایران منصوب کرده بود.