۲ کارت بازنده در دست ترامپ؛ کارت‌ها چگونه رو شدند؟ | وقتی غول ارتش آمریکا در یمن تنظیم باد شد!

همشهری آنلاین دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 - 07:51
آمریکا روند مذاکرات با ایران را پرغرور و پرگاز شروع کرد؛ اما خیلی‌زود بادش خالی شد. غولی که ترامپ از ارتش آمریکا تصویر می‌کرد در یمن تنظیم باد شد.

به گزارش همشهری آنلاین، فرهیختگان نوشت: یمن روز گذشته (یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ و ۴ می ‌۲۰۲۵) با حمله دقیق و ویرانگر به فرودگاه بین‌المللی دیوید بن گورین در حومه تل‌آویو، چشمان بسیاری را به واقعیت جاری در منطقه باز کرد.

پیش از این، واقعه سقوط یک اف-۱۸ از ناوهواپیمابر ترومن در حین فرار از حملات یمنی‌ها، دیگر چشم‌ها را باز کرده بود. آمریکا تا یک ماه قبل قصد داشت تأسیسات حیاتی ایران را ویران کند؛ اما حالا تنها دربرابر یمن، چرخ ارتشش پنچر شده است.

«بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی به‌عنوان تشویق‌کننده اصلی حمله آمریکا به ایران نیز با کشته‌های جدید در غزه، نافرمانی نظامیان، درگیری با نهادهای اطلاعاتی و آتش‌سوزی‌هایی که همچنان ادامه دارند، فعلاً در همان محدوده ۲۲هزار کیلومتری فلسطین اشغالی بدون آنکه سوریه‌ای وجود داشته باشد یا فعالیتی از جانب لبنان دیده شود، درمانده شده است. درحالی‌که کارت‌های آمریکا در منطقه محدودتر شده‌اند، واشنگتن با تشدید تحریم‌های اقتصادی و درخواست مجدد برای توقف صنعت غنی‌سازی اورانیوم در ایران درحال ایجاد کارت بازی برای خود است. کارت‌های اصلی و دست‌اول واشنگتن از دستش خارج شده‌اند؛ اما آمریکا با چند کارت ضعیف شده و دست‌چندم قصد جبران دارد. فشاری که این تحولات ایجاد کرده‌اند، فعلاً واشنگتن را درنوردیده و به تنزل رتبه، تغییر مأموریت و اخراج برخی از مهم‌ترین مقامات دولتی در سطوح مختلف کابینه انجامیده است.

کارت‌های بازندهٔ آمریکا چگونه رو می‌شوند؟

آمریکا روند مذاکرات با ایران را پرغرور و پرگاز شروع کرد؛ اما خیلی‌زود بادش خالی شد. غولی که ترامپ از ارتش آمریکا تصویر می‌کرد در یمن تنظیم باد شد. در سمتی دیگر، صنعا و گروه‌های مقاومت در غزه حیثیت نتانیاهو را که ادعای پیروزی و آماده بودن شرایط برای حمله نهایی به ایران را داشت، بر باد دادند تا او به‌جای تلاش برای جلب حمایت برای تهاجم علیه تهران، به‌دنبال اثبات مجدد خود به نهادها و جامعه صهیونیستی در کوچه پس‌کوچه‌های تل‌آویو باشد.

در این بخش به بررسی دو موضوع کلیدی یعنی وضعیت منطقه و نقش یمن و همچنین تحولات داخلی در دولت ترامپ پرداخته شده است.

۱. اوضاع منطقه و کلیدی به نام یمن

آمریکا با القائات لابی صهیونیستی و مشورت‌های ارائه‌شده توسط مقامات و نهادهای رژیم‌صهیونیستی به این ایده رسیده بود که ایران در منطقه ضعیف شده است. مبنای این استدلال نیز متمرکز بر سه منطقه و البته تجاوز هوایی ۵ آبان به خاک ایران بود. ویرانی غزه و خاموش شدن شلیک پیاپی راکتی از آن، تضعیف مقاومت لبنان و سقوط سوریه که علاوه‌بر ایجاد آزادی عمل برای رژیم در خاک این کشور، پشتیبانی از لبنان و فلسطین را دشوارتر کرد، موضوعات اساسی این استدلال بودند.

بااین‌حال آنچه در واقعیت جریان داشت، ضربه خوردن تمام بازیگران در درگیری‌ها بود. اگر محور مقاومت تضعیف شد در طرف مقابل از رژیم صهیونیستی گرفته تا حتی آمریکا نیز آسیب دیدند. هزاران کشته و زخمی در ارتش و جامعه رژیم، بی‌اعتمادی به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، ناکامی ارتش، ناامیدی بخشی از جامعه از دولت و تحمل فشار بی‌سابقه توسط طبقه سیاسی بخشی از زیان‌هایی است که صهیونیست‌ها دیده‌اند.

آمریکا نیز از ضربات بی‌نصیب نمانده است. آمریکایی‌ها درحالی ۱۹ ماه است که گرفتار جنگ در غرب آسیا شده‌اند که اولویت‌شان تمرکز بر شرق آسیاست و هنوز از جنگی ویرانگر با روسیه به‌عنوان دومین قدرت نظامی جهان در اوکراین فارغ نشده‌اند. علاوه‌بر گرفتاری و کاهش تمرکز آمریکا بر اولویت‌هایش، این کشور وجهه اخلاقی خود را در جنگ غزه از دست داد؛ این اتفاق درحالی رخ داد که واشنگتن مدت‌ها برای ایجاد چنین وجهه‌ای تلاش و سرمایه‌گذاری کرده بود. واشنگتن طی دوسال قبل از وقوع جنگ غزه، به طور پیوسته روسیه را به‌دلیل حمله به اوکراین و ایجاد رنج برای غیرنظامیان شماتت می‌کرد. با جنگ غزه اما این مسئله معکوس شد تا همگان واشنگتن را شماتت کنند.

ضربه دیگر به واشنگتن هزینه‌زایی متحد اصلی‌اش در منطقه بود. ارسال ده‌ها میلیارد دلار کمک برای صهیونیست‌ها که بخشی از آن مربوط به اختصاص ۲۳ میلیارد دلار سلاح برای تل‌آویو است، نمونه‌ای از آسیب‌های مالی آمریکا به شمار می‌رود. علی‌رغم تمام این مسائل اما عمیق‌ترین زیانی که واشنگتن از درگیری‌های غزه و موضوعات پیرامونی آن خورده، مربوط به یمن است.

یمنی‌ها در چند حوزه ضرباتی اساسی به آمریکا زده‌اند. ازدست‌رفتن انحصار آمریکا و غرب در کنترل دریاها از همان ابتدای ورود یمن به جنگ طوفان الاقصی برای این مجموعه پرونده‌ای جدا از قضایای فلسطین اشغالی بود. یمنی‌ها به کشتی‌های بین‌المللی حمله نمی‌کردند، بلکه از ابتدای جنگ اعلام کردند کشتی‌های متعلق به رژیم‌صهیونیستی یا کشتی‌هایی را که عازم بنادر فلسطین اشغالی‌اند، هدف قرار می‌دهند. بااین‌حال آمریکا نه فقط برای حمایت از رژیم‌صهیونیستی، بلکه بیشتر برای جلوگیری از فرسایش انحصار کنترل خود بر دریاها وارد زدوخورد نظامی مستقیم با یمن شد.

این اتفاق درحالی رخ داد که سهم قابل‌توجهی از تجارت اروپا از مسیر باب المندب و دریای سرخ می‌گذرد؛ اما دولت‌های اروپایی به‌جز انگلیس از مقابله با یمنی‌ها عقب‌نشینی کردند. کناره‌گیری اروپا و تضعیف توانمندی و پایه‌های قدرت آمریکا و رژیم‌صهیونیستی در منطقه قسمت مهمی از واقعیت رخ داده در منطقه است. بااین‌حال نتانیاهو و لابی‌های صهیونیستی تلاش کردند با نادیده گرفتن زیان‌هایی که دیده بودند و با برجسته‌سازی آسیب‌های محور مقاومت از این مسئله دستاویزی برای سوق دادن آمریکا به اقدام نظامی علیه ایران بسازند.

بخش دیگر واقعیت منطقه، آسیب ندیدن ایران است. اضلاع مختلف محور مقاومت با یکدیگر تفاوت دارند. این تفاوت از منظرهای مختلفی وجود دارد، به‌عنوان نمونه ایران به‌شکل دولتی در مقاومت حضور دارد و مورد پذیرش جهانی است. یمن در شکل دولتی در محور مقاومت حضور دارد اما مورد پذیرش بین‌المللی قرار نگرفته و بر تمام جغرافیای این کشور تسلط ندارد. در سوریه نیز علی‌رغم شکل دولتی مقاومت اما نظام سیاسی این کشور به معنای خاص مقاومت قائل نبود. در لبنان و عراق هم با وجود نفوذ قوی مقاومت در حکومت اما به‌دلیل سیطره عمیق آمریکا بر این دو کشور، مقاومت خارج از دولت جریان یافته است.

از این رو میان توانمندی‌های این کشورها تفاوت وجود دارد. ایران از نظر جمعیتی، ابعاد و اقتصاد با دیگر اضلاع مقاومت غیرقابل‌مقایسه است، همچنین با وجود قرار داشتن میادین نفتی عراق زیر گام‌های گروه‌های مقاومت و مجاورتشان با منابع نفتی خلیج‌فارس اما این یمن است که به‌طور مؤثری از موقعیت جغرافیایی مسلط خود بر باب المندب بهره گرفته است.
در محور مقاومت از حماس که حاکم منطقه محاصره شده و کوچک غزه است حضور دارد تا عراق که صادرکننده میلیون‌ها بشکه نفت است و یمن که بر شاهراه‌های آبی جهان سیطره یافته است. قدرتمندترین اضلاع محور مقاومت از نظر وسعت، قدرت مالی و دسترسی به سلاح به ترتیب ایران، عراق، یمن، سوریه، لبنان و غزه‌اند. در این میان سوریه سقوط کرده اما باید توجه داشت علی‌رغم این مسئله، هنوز زمینه‌های مقاومتی در این کشور از بین نرفته است. آنچه از محور مقاومت تضعیف شده، اضلاعی‌اند که در شام حضور داشته‌اند. دیگر اضلاع با وجود زدوخوردها و حتی دخالت آمریکا قدرتمندتر شده است.

یمنی‌ها از دوره بایدن و از اوایل سال ۲۰۲۴ وارد زد و خورد نظامی با آمریکا شدند. این زدوخوردها از اوایل ۲۰۲۵ و روی کارآمدن ترامپ با سروصدای بیشتری مواجه شد؛ اما آنچه رخ داده، تقویت نسبی یمن و تضعیف راهبردی آمریکاست.

آمریکا در حملات به یمن از ناوهای هواپیمابر و بمب‌افکن‌های بی-۲ استفاده کرد اما هردو ناکارآمد بودند تا این سؤال در آمریکا مطرح شود که اگر با بهترین سلاح‌های خود در برابر یمن ناکام ماندند، آنگاه وضعیتشان در جریان درگیری با ایران و چین که توانمندی‌شان با یمن قابل مقایسه نیست چگونه خواهد بود!

سقوط چندین پهپاد، ازدست‌رفتن دست‌کم دو اف-۱۸، ناکامی بمب‌افکن بی-۲ در تخریب یک شهر زیرزمینی موشکی در یمن که چندان عمیق نبوده و پدافندی نداشت و همچنین تداوم حملات موشکی از مبدأ این کشور علیه فلسطین اشغالی جلوه‌هایی از شکست آمریکا هستند.

روز گذشته یمنی‌ها با یک تک شلیک، موفق شدند با نوع جدیدی از موشک‌های خود با عبور از چهارلایه پدافندی تاد و پیکان ۳، پاتریوت ۲ و ۳ به همراه پیکان۲، فلاخن داوود و همچنین گنبد آهنین عبور کرده و ترمینال شماره ۳ فرودگاه بین‌المللی دیوید بن گورین را هدف قرار دهند. گفته می‌شود انفجار این موشک که ضمن عبور از لایه‌های پدافندی به دقت به هدف خود اصابت داشته، باعث ایجاد حفره‌ای در ابعاد ۲۵ متر در محل برخورد شده است. گریز از سامانه‌ها، دقت و شدت انفجار سه مؤلفه رعب‌انگیز برای دشمن است. این حمله سؤالی را درباره حملات ترامپ و بایدن مطرح کرد؛ اگر این حملات آن‌گونه که ادعا می‌شوند مؤثر بوده‌اند پس حملات یمن چگونه ادامه یافته و سلاح‌های مورد استفاده آن‌ها درحال ارتقاست؟

در شرایطی که ضعیف‌ترین حلقه‌های محور مقاومت تضعیف شده اما در مقابل بزرگ‌ترین اضلاع آن تقویت شده‌اند، صحبت از ضعف کلی محور مقاومت نادرست است. در یک برآیند کلی با قوی‌تر شدن ایران و یمن، محور مقاومت قدرتمندتر شده و تضعیف غزه و لبنان در این مقیاس کلی به چشم نمی‌آیند. طی روزهای اخیر عقب‌نشینی ناوهواپیمابر ترومن از سواحل یمن و حمله موشکی ویژه یمنی‌ها به فرودگاه بن گورین نشان می‌دهد یمن به‌عنوان سومین ضلع قدرتمند یک‌تنه و در کمتر از یک هفته آمریکا و رژیم‌صهیونیستی را تضعیف کرده است. این تضعیف‌شدن برای رژیم دوچندان بوده، زیرا علاوه بر اقدامات یمن، آتش‌سوزی‌ها نیز ضرباتی به آن وارد کرده‌اند.

۲. اختلاف در دولت آمریکا و تضعیف جنگ‌طلبان

اختلافات در هیئت حاکمه آمریکا باعث شد این کشور نتواند تیم خود را برای برگزاری دور چهارم گفت‌وگوها با ایران اعزام کند. بااین‌حال فراتر از اتفاقی که درخصوص توافق با تهران رخ می‌دهد، تحولات در واشنگتن نشانه‌ای از ریزش و دگرگونی طیف‌های مختلف حاضر در دولت است. روزنامه واشنگتن‌پست گزارش کرده «مایکل والتز» مشاور امنیت ملی دولت آمریکا به این دلیل از سمت خود اخراج شد که تلاش کرده بود در هماهنگی با رژیم‌صهیونیستی و شخص نتانیاهو، رئیس‌جمهور آمریکا را برای حمله به ایران تحت‌فشار قرار دهد. این گزارش و ابعاد آن چنان اهمیتی داشت که نتانیاهو به‌سرعت نسبت به آن واکنش نشان داده و در بیانیه‌ای آن را تکذیب کرد.

پیش از این نیز از درون آمریکا هشدارهایی نسبت به فعال شدن لابی اسرائیلی در این کشور علیه دولت ترامپ شنیده شده بود. آن‌ها به رژیم‌صهیونیستی هشدار می‌دادند نباید آمریکا را از اولویت‌هایش منحرف کند و در صورت تلاش برای این کار آسیبی جدی خواهد دید. پس از وزارت دفاع که بر سر رسوایی سیگنال گیت و جناح‌بندی‌های موجود در آن مانند موافقت یا مخالفت با حمله علیه ایران دچار ریزش نیروها شد، تیم امنیت ملی و آرایش سیاست خارجی کابینه نیز دچار این بحران شد.

در این بحران‌ها، نیروهایی از هر دو سو کنار گذاشته شده‌اند. در وزارت دفاع علاوه‌بر رئیس‌دفتر وزیر، سه مشاوری که در مقابل وی جبهه‌بندی کرده بودند نیز اخراج شدند. در دولت نیز والتز از سمت مشاور امنیت ملی برکنار و به‌عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل انتخاب شد تا همچنان در کابینه بماند و در سوی دیگر مسئولیت مذاکرات از «استفان ویتکاف» نماینده آمریکا در امور خاورمیانه به «مارک روبیو» وزیر خارجه سپرده شد. والتز موافق افزایش فشار و ویتکاف به‌نوعی متمایل به گفت‌وگو و توافق با ایران بود. به نظر می‌رسد روبیو هم وفاداری خود را به ترامپ ثابت کرده و هم در دسته‌بندی‌های شکل گرفته، دخالتی نداشته و در مرکز نظرات و مجاورت شخص ترامپ ایستاده است.

بااین‌حال روبیو در آغاز کار درخواست‌های زیاده‌خواهانه‌ای درباره برنامه موشکی و غنی‌سازی ایران مطرح کرده که به‌نظر نمی‌رسد چندان جدی باشند. این اظهارات پیش از این از سوی ویتکاف نیز مطرح شده بودند. وی احتمالاً برای آنکه نشان دهد موضع دولت در مذاکرات دچار فروپاشی نشده و آمریکا قدرتمندانه اوضاع را رصد می‌کند، مواضعی حداکثری اتخاذ کرده است.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.