در شرایطی که از نخستین لحظات انتشار خبر انفجار در بندر شهید رجایی بندرعباس ، فضایمجازی و شبکههای اجتماعی مملو از محتوای همدلانه با جانباختگان و حادثهدیدگان و خانوادههای آنان شده بود، براندازان بار دیگر مشغول به کار شدند تا بلکه بتوانند با انواع خبرسازیها و فضاسازیها، از این نمد برای خویش کلاهی بسازند.
ذوقزدگی سیاسی از بروز این حادثه، سوءاستفاده از احساسات انساندوستانه حاکم بر افکارعمومی، سناریوسازی برای ایجاد رعب و وحشت در اذهان عمومی، بزرگنمایی تهدیدهای رژیمصهیونیستی علیه ایران، تلاش برای پیوند زدن انفجار در بندر شهیدرجایی به موضوع مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا و... از اصلیترین رویکردهای ضدانقلاب در روزهای اخیر بودهاست؛ موضوعی که ماهیت واقعی این جریان را بیش از پیش برای مردم ایران نمایان کردهاست و در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
زمانی برای ذوقزدگی سیاسی
«ذوقزدگی سیاسی» از حادثه انفجار در بندر شهید رجایی بندرعباس، یکی از مهمترین واکنشهای رسانهها و فعالان ضدانقلاب در روزهای اخیر بودهاست؛ چراکه براندازان بهجای همدلی با آسیبدیدگان و خانوادههای جانباختگان، ترجیح دادند از نخستین لحظات بروز حادثه، از این موضوع به عنوان فرصتی برای فضاسازی علیه جمهوریاسلامی بهرهبرداری کنند؛ رویکردی که بهصورتهای مختلف ظهور و بروز یافت.
- باز هم فرصت طلبی: رضا پهلوی از جمله چهرههای ضدانقلاب بود که به دنبال بروز حادثه در بندرعباس کوشید فرصت به دست آمده را برای حمله به جمهوری اسلامی غنیمت شمرده و با سوءاستفاده از احساسات جریجهدار شده افکارعمومی، جمهوریاسلامی را در حفاظت از مردم ایران ناکارآمد جلوه دهد؛ رویکردی که طی سالهای اخیر بارها شاهد آن بودهایم.
- دلسوز عدالت؟ : حامد اسماعیلیون نیز از دیگر براندازانی بود که در نخستین لحظات بروز حادثه در بندرعباس در لباس «دلسوزی برای عدالت» به میدان آمد تا او نیز مانند رضا پهلوی، ضمن نشانه رفتن انگشت اتهام بهسوی جمهوریاسلامی، این حادثه دردناک را به دستمایهای برای کاسبی سیاسی خود در جریان ضدانقلاب تبدیل کند.
- کارنامه سیاه موجسواری: شبکه تلویزیونی ایراناینترنشنال نیز، که کارنامه سیاهی در موجسواری سیاسی روی حوادث اینچنینی دارد، از نخستین لحظات بروز حادثه در بندرعباس به میدان آمد و ضمن متهم کردن جمهوریاسلامی در بروز این حادثه، به انواع و اقسام سناریوسازیها در این زمینه پرداخت؛ راهبردی کاسبکارانه که بیشاز هر چیز از «ذوقزدگی سیاسی» دستاندرکاران این رسانه ضدمردمی حکایت داشت.
- روایتسازی: حسین رونقی از دیگر فعالان سیاسی ضدانقلاب بود که در چارچوب خط تخریبی و کاسبکارانه براندازان، کوشید با وارونهنمایی حقیقت، جمهوری اسلامی را «متهم» این حادثه جلوه داده و از این حادثه به عنوان فرصتی برای پیشبرد مقاصد ضدمردمی خود سود جوید.
- همنوا با تلآویو: به دنبال حادثه در بندرعباس، در شرایطی که اکانتهای مربوط به رژیمصهیونیستی با انتشار تصاویری از خسارتهای وارد آمده به بندر شهید رجایی، مشغول ماهیگیری از آب گلآلود بودند، رسانههای صدانقلاب نیز ضمن همنوایی با تلآویو در همان نخستین لحظات حادثه، پروژه ضدایرانی تازهای را کلید زدند.
شایعهسازان مشغول به کارند
از نخستین لحظات بروز انفجار در بندر شهید رجایی و در شرایطی که جزئیات دقیقی درباره این حادثه در دست نبود، رسانههای آمریکایی و صهیونیستی با پوشش رسانههای ضد انقلاب با حربه «منابع مطلع» به میدان آمدند و شایعهسازی درباره علل این انفجار را در دستورکار قرار دادند. این در حالی بود که مقامهای مربوط در ایران ضمن تاکید بر اطلاعرسانی دقیق درباره این حادثه، بر بررسی موشکافانه زوایای مختلف آن و خبررسانی به مردم تاکید کردهاند.
چه کسی پنهانکاری میکند؟
ادعا: یکی از مهمترین گزارههای مطرح ازسوی رسانههای ضدانقلاب در روزهای اخیر، متهم کردن جمهوری اسلامی به پنهانکاری درباره حادثه و محدود کردن رسانهها بوده است؛ تا جایی که در یکی از بخشهای خبری ایراناینترنشنال، مجری مدعی شد حکومت اقدام به سرکوب رسانهها کرده و حتی اجازه عزاداری به خانوادههای جانباختگان نداده است.
واقعیت ماجرا: این دست دروغپراکنیها در حالی بود که جریان خبررسانی درباره حادثه ازسوی رسانههای ایران با استقبال بسیاری از کارشناسان مواجه شد و تاکید کردند در جریان انفجار بندر شهید رجایی، با اطلاعرسانی سریع و بهموقع، به رسانههای غربی و معاند اجازه روایتسازی ندادند. این موضوع از یک سو با اذعان برخی کارشناسان شبکههای ضدانقلاب مواجه شد و ازسوی دیگر خشم تعداد دیگری از آنان را به دنبال داشت؛ تا جایی که علیاصغر رمضانپور، سردبیر اجرایی ایراناینترنشنال در گفتوگویی نتوانست عصبانیت خود را از پوشش خبری این حادثه پنهان کند و دراین باره گفت: «ایران تماموقت روایتی زنده از انفجار بندرعباس را ارائه داد تا دهان رسانههای بیرونی را ببندد».