نجات اروپا از تله چین و روسیه؛ چرا قاره سبز روی دالان میانی قمار می‌کند؟

اقتصادنیوز پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404 - 06:33
اقتصادنیوز: به باور ناظران با افزایش تنش های ژئوپلتیکیف اروپا که اقتصادش در معرض آسیب ژذیری های جدی قرار دارد تلاش دارد تا با توسل به کریدورهای جایگزین مسیرهای امنی را برای واردات کالاهای مورد نیاز خود بیابد؛ یکی از این مسیرها، کریدور میانی است که از اسیای مرکزی به دریای سیاه متصل می شود، هرچند بهره برداری از آن به واسطه چالش زیر ساخت ها و سایر مشکلات با موانعی روبرو است.

به گزارش اقتصادنیوز، ژئوپلتیکال المانیتور با انتشار یادداشتی مدعی شد، در قاب چشم‌انداز پرآشوب ژئوپلیتیکی معاصر، مسیرهای تجاری تثبیت‌شده با اختلالاتی بی‌سابقه تعریف شده اند؛ شرایطی که اقتصادهای بزرگی همچون آلمان را وادار کرده تا آسیب‌پذیری‌های زنجیره تأمین خود را بازنگری کرده و به دنبال گزینه‌های جایگزین باشند. در این بستر متغیر، «مسیر حمل‌ونقل بین‌المللی ترانس‌کاسپین» (TITR) یا «دالان میانی»، به‌عنوان شبکه‌ای با اهمیت راهبردی سر برآورده است. این دالان چندوجهی که شامل پیوندهای ریلی، جاده‌ای و دریایی است، از چین آغاز می‌شود، از آسیای مرکزی (عمدتاً قزاقستان) عبور کرده، از دریای خزر گذشته و به آذربایجان می‌رسد، سپس از طریق قفقاز جنوبی (گرجستان) به اروپا متصل می‌شود؛ یا از مسیر ترکیه یا بنادر دریای سیاه. این مسیر، شبکه‌ای پیچیده را نمایندگی می‌کند که گزینه‌های جایگزینی را برای شاهراه‌های سنتی تجاری اوراسیا ارائه می‌دهد.

چرایی اهمیت دالان میانی

این موسسه مطالعاتی در ادامه خاطر نشان کرد، افزایش توجهات به این مسیر، ریشه در تحولات ژئوپلیتیکی اخیر دارد. جنگ اوکراین و تحریم‌های غرب علیه روسیه، مسیر شمالی که از طریق خاک روسیه می‌گذشت را از نظر سیاسی و اقتصادی به گزینه‌ای پرمخاطره بدل کرده‌اند. بی‌ثباتی در گلوگاه‌های راهبردی دیگر مانند بحران دریای سرخ نیز شکنندگی مسیرهای دریایی جهانی را بیشتر نمایان ساخته است. در نتیجه، دالان میانی اکنون به‌عنوان پیوندی حیاتی و ابزاری برای مدیریت ریسک ژئوپلیتیکی مطرح شده است.در این میان از منظر آلمان به‌عنوان یک قدرت اقتصادی که شدیداً به تجارت بین‌المللی وابسته است، ظهور گزینه‌ای عملیاتی مانند دالان میانی پیامدهای ژرفی دارد. در حالی که برلین به دنبال تقویت امنیت اقتصادی، تنوع‌بخشی به تجارت و تضمین دسترسی به منابع حیاتی است، مسیر ترانس کاسپین فرصت‌هایی را به همراه دارد، اما چالش‌هایی نیز پیش‌روی آن قرار می‌دهد. توسعه این مسیر، بازتابی از دگرگونی ژئوپلیتیک اوراسیا است و می‌تواند زمینه‌ای برای کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز فراهم آورد تا وابستگی خود به روسیه را کاهش دهند و در عین حال نفوذ فزاینده چین را مدیریت کنند. در نتیجه، مشارکت آلمان در این روند ماهیتی کاملاً راهبردی دارد.

سال‌ها، «کریدور شمالی» که از طریق خطوط ریلی روسیه و بلاروس چین را به اروپا متصل می‌کرد، مسیر زمینی اصلی میان این دو قطب اقتصادی بود و به‌دلیل پیش‌بینی‌پذیری و مقرون‌به‌صرفه بودن نسبی، مورد استقبال قرار داشت.اما با آغاز جنگ اوکراین، همه‌چیز دگرگون شد. تحریم‌های غرب، نگرانی‌های امنیتی و ضرورت سیاسی فاصله گرفتن از روسیه، این مسیر را به یک نقطه ضعف بدل کرد. حجم حمل‌ونقل به‌طور چشمگیری کاهش یافت و شرکت‌ها به دنبال مسیرهای جایگزینی شدند که از خاک روسیه عبور نکند.هرچند حمل‌ونقل دریایی همچنان غالب است، اما بسیار کندتر است (۴۵ تا ۶۰ روز برای مسیر چین–اروپا در مقابل ۱۰ تا ۱۸ روز بالقوه برای دالان میانی) و نسبت به اختلالاتی همچون بحران دریای سرخ آسیب‌پذیر است.در این شرایط، دالان میانی به‌عنوان جایگزین زمینی اصلی که روسیه تحریم‌شده را دور می‌زند، مطرح شد. این تغییر، نتیجه اجبار ژئوپلیتیکی برای تنوع‌بخشی مسیرهاست که با وجود کاستی‌های فعلی، شتاب سیاسی قابل‌توجهی یافته است. اما بهره‌گیری از ترانس کاسپین مستلزم پذیرش تبعاتی نیز هست: کاهش ریسک روسی در برابر پیچیدگی‌های عملیاتی مسیر چندوجهی (مانند تأخیرهای انتقال، ازدحام بندری، و کاستی‌های زیرساختی).

098765

سهم آلمان: آسیب‌پذیری اقتصادی و ضرورت تنوع‌بخشی

اقتصاد صادرات‌محور آلمان (با سهم حدود ۸۳ درصدی تجارت از تولید ناخالص داخلی) به شدت به پایداری مسیرهای تجاری وابسته است. بخش‌هایی کلیدی مانند خودرو، ماشین‌آلات و صنایع شیمیایی، به زنجیره‌های تأمین جهانی پیچیده وابسته‌اند. از شرکای اصلی تجاری آلمان می‌توان به ایالات متحده، چین و کشورهای عضو اتحادیه اروپا اشاره کرد. شوک‌های ژئوپلیتیکی اخیر، آسیب‌پذیری‌ها را آشکار کرده و باعث تغییر رویکرد به‌سوی امنیت اقتصادی، تنوع‌بخشی و «کاهش ریسک» شده‌اند. یکی از دغدغه‌های اصلی، وابستگی به واردات مواد خام حیاتی (CRMها) است که برای صنایع استراتژیک و گذار انرژی ضروری هستند. چین در بسیاری از این مواد، از جمله عناصر نادر خاکی، تأمین‌کننده مسلط است. دالان میانی می‌تواند ابزار مهمی برای مقابله با این وابستگی باشد. این مسیر، راهی جایگزین برای دور زدن روسیه است و همچنین امکان دسترسی به منابع طبیعی فراوان کشورهای آسیای مرکزی همچون قزاقستان و ازبکستان را فراهم می‌سازد. این کشورها، مواد اولیه حیاتی برای صنایع آلمان را در اختیار دارند (بریلیم، تانتالم، تیتانیوم، فسفر، لیتیوم، کبالت، نیکل، عناصر نادر خاکی، مس، روی، نفت، گاز). دولت آلمان از طریق دیپلماسی سطح بالا به‌طور فعال در پی ایجاد شراکت‌های منابع‌محور بوده است.دستیابی مطمئن به خام حیاتی از طریق دالان میانی، مستقیماً با اهداف گذار سبز آلمان گره خورده است. این مسیر، سیاست خارجی اقتصادی را با استراتژی‌های صنعتی و زیست‌محیطی داخلی پیوند می‌دهد. البته باید توجه داشت که چین نیز در این بستر سرمایه گذاری کرده و بهره‌برداری گسترده‌ای از این مسیر دارد و آلمان باید این هم‌وابستگی را مدیریت کند.

مشارکت آلمان در قالب طرح کلان «دروازه جهانی» اتحادیه اروپا تقویت می‌شود—استراتژی‌ای که با هدف تقویت اتصال جهانی پایدار تدوین شده و اغلب به‌عنوان پاسخی به طرح «یک کمربند، یک جاده» چین تلقی می‌شود. دالان حمل‌ونقل ترانس‌کاسپین یکی از پروژه‌های شاخص این ابتکار است. در قالب این طرح، سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی تخصیص یافته است، از جمله ۱۰ میلیارد یورو از منابع اتحادیه اروپا. نهادهای مالی بین‌المللی مانند بانک اروپایی بازسازی و توسعه (با تعهد سرمایه‌گذاری ۱.۵ میلیارد یورویی) و بانک جهانی، بازیگران کلیدی هستند و پروژه‌هایی نظیر نوسازی بنادر، ارتقای خطوط ریلی، دیجیتالی‌سازی و بهبود کارایی مرزی را هدف قرار داده‌اند. همکاری در چارچوب اتحادیه اروپا، مزایای متعددی برای آلمان دارد: نفوذ بیشتر، توان مالی بالاتر، ارتقای استانداردها (مانند پایداری و حکمرانی) و تقسیم هزینه‌ها. با این خال مسیر دالان میانی با چالش‌هایی جدی مواجه است: 1- کمبود زیرساخت: بسیاری از بنادر دریای خزر و دریای سیاه نیازمند نوسازی هستند. کمبود شناورها در خزر، خطوط ریلی تک‌خطی، فقدان برق‌رسانی، کمبود ناوگان، و اتصال ضعیف به بنادر از جمله مشکلات هستند. زیرساخت جاده‌ای نیز ناکافی است. 2- مشکلات عملیاتی: نبود اپراتور یکپارچه، پیچیدگی‌های ناشی از انتقال بین‌وجهی، دیجیتال‌سازی ناقص، ناهماهنگی در گمرکات و تعرفه‌ها، و هزینه‌های بالا و زمان‌های متغیر حمل‌ونقل از چالش‌های جدی‌اند.3 - محدودیت ظرفیت: ظرفیت فعلی مسیر تنها بین ۳ تا ۱۰ درصد ظرفیت مسیرهای سنتی تخمین زده می‌شود. حتی با رشد پیش‌بینی‌شده تا ۱۱ میلیون تن تا سال ۲۰۳۰، این مقدار در مقایسه با مسیر شمالی یا مسیرهای دریایی همچنان ناچیز است.4 -ریسک‌های ژئوپلیتیکی: بی‌ثباتی منطقه‌ای (مانند قفقاز جنوبی)، خطر دور زدن تحریم‌ها علیه روسیه، رقابت چین و روسیه و نیاز به همکاری منسجم میان کشورهای مسیر، لایه‌ای از پیچیدگی‌های سیاسی را ایجاد کرده‌اند.

از منظر آلمان، مسیر ترانس کاسپین مزایای راهبردی قابل‌توجهی دارد: تنوع‌بخشی به مسیرهای تجاری، دسترسی به مواد خام حیاتی آسیای مرکزی برای صنعت و گذار سبز، و گشودن مسیرهای جدید بازار و سرمایه‌گذاری.تحقق این ظرفیت مستلزم عبور از چالش‌های زیرساختی، ناکارآمدی‌های عملیاتی، موانع هماهنگی، محدودیت‌های ظرفیت و ریسک‌های ژئوپلیتیکی است. غلبه بر این چالش‌ها، نیازمند تعهد و سرمایه‌گذاری مستمر است. با وجود این موانع، منطق راهبردی برای مشارکت آلمان و اروپا بسیار قوی است. سرمایه‌گذاری در این مسیر می‌تواند به ثبات و اتصال در آسیای مرکزی و قفقاز کمک کند و در برابر سلطه روسیه یا چین، گزینه‌های غرب‌گرایانه ایجاد کند. هزینه عدم اقدام ممکن است بالا باشد: آسیب‌پذیری آلمان در برابر اختلالات، واگذاری نفوذ به رقبا، و از دست رفتن فرصت‌های کلیدی منابع و بازارها. حفظ تمرکز سیاسی، تداوم سرمایه‌گذاری از طریق «دروازه جهانی» و دیپلماسی فعال، الزامی است. دالان میانی درمان کامل نیست، اما پروژه‌ای ضروری برای تاب‌آوری اقتصادی آینده آلمان به شمار می‌رود.

 

 

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.