فیلم / مادر فاطمه سلطانی : قرار بود شوهرم مرا هم بکشد ! / من و دخترم در آرایشگاه کار می کردیم در زمان قتل من ...!

رکنا چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404 - 12:18
حوادث رکنا: مادر فاطمه سلطانی مدعی شد که در تمامی سالهای زندگی با همسرش مورد خشونت قرار می گرفته است.
فیلم / مادر فاطمه سلطانی : قرار بود شوهرم مرا هم بکشد ! / من و دخترم در آرایشگاه کار می کردیم در زمان قتل من ...!

به گزارش اختصاصی رکنا، در یکی از تلخ‌ ترین جنایت‌ های خانوادگی هفته اخیر، دختر نوجوانی به نام فاطمه سلطانی ، متولد 1386 و ساکن اسلامشهر تهران، صبح روز 28 فروردین توسط پدرش به قتل رسید. فاطمه که در کنار تحصیل، به عنوان کارآموز در یک سالن زیبایی مشغول به کار بود، قربانی نقشه‌ای خونین شد که پدرش با انگیزه‌ای شوم طراحی کرده بود.

بر اساس اطلاعات به‌دست آمده، پدر فاطمه از طریق شماره تماس درج‌ شده در صفحه اینستاگرام دخترش که برای نوبت‌دهی خدمات زیبایی بود، با او تماس گرفته و با معرفی خود به‌عنوان مشتری، محل دقیق فعالیت دخترش را شناسایی می‌کند.

صبح روز حادثه، حدود ساعت 9، این مرد مقابل محل کار فاطمه در یکی از محله‌های تهران حاضر شد و در اقدامی شوکه‌کننده، با وارد آوردن چندین ضربه چاقو، دختر 18 ساله‌اش را به قتل رساند. شاهدان بلافاصله با پلیس تماس گرفتند و امدادگران نیز در محل حضور یافتند، اما فاطمه بر اثر شدت جراحات وارده در راه بیمارستان جان باخته بود.

پدر قاتل پس از ارتکاب جنایت در محل باقی ماند و بدون مقاومت، خود را به مأموران پلیس معرفی کرد.

در جریان بازجویی‌های اولیه، متهم انگیزه قتل را اختلافات شدید خانوادگی با همسرش و درگیری‌های ناشی از اعتیاد شخصی خود عنوان کرد. او مدعی شد که این قتل را از روی انتقام‌ جویی و احساس شکست در زندگی خانوادگی‌ اش انجام داده است.

گفت و گو با مادر فاطمه سلطانی

از اوایل زندگی مشترکتون بگید. از چه زمانی و چقدر بعد از شروع زندگی، خشونت‌ های لفظی و کلامی همسرتون شروع شد؟

راستش، من در 27 سال زندگی مشترکم، .ضعیت نرمالی نداشتم. حتی توی دوران نامزدی، هر کاری می‌کردم، تهدیدم می‌کرد و بددهنی می‌کرد. از همون اول رفتارهای آزار دهنده شروع شده بود. هروقت دعوامون میشد به من میگفت که اگر بروی بچه ها برادرت را اذیت میکنم و حتی تهدید به مرگ میکرد.

چرا اون زمان اقدام به طلاق نکردید؟

چند بار به پزشک قانونی مراجعه کردم، نامه هم دارم. اما اون موقع همسرم می آمد زار می‌زد، گریه می‌کرد، می‌گفت اشتباه کردم، تکرار نمی‌کنم. می‌گفت دوتا بچه داریم، تعهد می‌داد، قول می‌داد که دیگه تکرار نمی‌کنه. منم به خاطر بچه‌ها بخشیدم.

پسرتون بیان کردند که هم شما و هم خودش مورد ضرب و شتم قرار می گرفت. شما با دیدن این صحنه ها چرا همچنان به زندگی ادامه می دادید؟

همیشه خانواده های ما می گفتند بسوز و بساز. همیشه میگفتم فرزندانم بزرگ شدند و به پدر نیاز دارند. من فکر می کردم با ازدواج فرزندانم از همسرم جدا می شوم.

چه اتفاقی افتاد که دیگه تصمیم گرفتید از خونه برید و برنگردید؟

دیگه آخرین روزها بود. به من تهمت می زد، بچه‌ها رو تهدید می‌کرد. پسرم بخاطر تهمت های پدرش نسبت به من، با او درگیر شد. به همین علت همسرم پسرم را از خانه بیرون انداخت. حتی همسرم بعد از بیرون کردن پسرم باز هم با من دعوا می کرد. دو روز که از رفتن پسرم می گذشت به خاطر اصرار های دخترم و ترسش از پدرش خانه را ترک کردیم.

از روز اتفاق تلخی که برای فاطمه افتاد برای ما بگید.

شب  از قبل حادثه یک نفر به فاطمه پیام داده بود و از او درخواست کرده بود که صبح زود برای انجام دادن خدمات زیبایی زودتر به سالن بیاید. فاطمه این موضوع را به من گفت. صبح پنجشنبه به علت سردی هوا برادر من فاطمه را به سالن زیبایی رساند. هنگامی که برادرم از مقابل سالن می رود پدر فاطمه به سمت سالن میرود و با زور و گذاشتن پایش در مقابل در درخواست می کند تا فاطمه را ببیند. فاطمه با من تماس گرفت و گفت همسرم مقابل آرایشگاه قرار دارد. من به فاطمه گفتم فقط جلوی در با پدرش حرف بزند اما پدرش درخواست کرده بود در ماشین بشیند چون حرف خصوصی با او دارد. یکی از همکارهای فاطمه که با او بیرون رفته بود و شاهد صحنه بود گفت که تا فاطمه در ماشین نشست پدرش اولین ضربه را به او زده و باقی ضربات را هنگام فرار فاطمه به او وارد کرده است.

براساس صحبت های پسرتون، او در این سال ها مورد ضرب و شتم از سمت همسرتون قرار گرفته بود. آیا فاطمه هم مورد خشونت قرار می گرفت؟

بله. هروقت فرزندانم از من دفاع می کرد آنها را مورد ضرب و شتم قرار می داد.

همسرتون از فاطمه درلچرکینی داشت که تصمیم گرفت او را به قتل برساند یا بخاطر نداشتن تعادل روانی بود؟

من مدتی بود متوجه رفتار های مشکوک همسرم شده بودم. یک شب که همگی دورهم نشسته بودیم و اعضای خانواده منتظر شام بودند فاطمه پشت سر پدرش نشست و او متوجه نزدیکی فاطمه نشده بود. هنگامی که من فاطمه رو صدا زدم پدرش متوجه حضور او شد و رنگ از روی او پرید. فاطمه هم قهر کرد و به اتاقش رفت. فاطمه این موضوع را به برادرش گفت و او این موضوع را به من انتقال داد اما و موضوع را بی اهمیت جلوه دادم. فاطمه بعد از متوجه شدن موضوع خیانت پدرش، هر دو از یکدیگر زده شدند. من قصد جدایی داشتم اما همسرم به اشتباه کردن افتاد و قول داد حق طلاق را به من بدهد. من برای گرفتن حق طلاق مجبور به بازگشت شدم.

شما در خواست چه حکمی برای همسرتان دارید؟

من درخواست اشد مجازات را دارم. همسر من دخترم را در ملع عام کشت و بقیه شاهد این ماجرا بودند. هنگامی که عدالتی اجرا نشود و مجازات سنگینی برای فرزند کشی اجرا نشود باز هم این اتفاق تکرار می شود.

خانواده همسر شما هم درخواست اشد مجازات را دارند؟

بله. خواسته آنها با من یکی است. آنها هم می دانند اگر او آزاد شود بازهم خشونت خود را علیه من شروع می کند.

اخبار تاپ حوادث

وبگردی

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.