کنایه‌های شمخانی به احمدی‌نژاد و جلیلی/ اظهارات عجیب فائزه هاشمی درباره حجاب/ زنگ خطر برای امنیت‌ ملی

الف شنبه 17 آذر 1403 - 20:36
هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

دروغ سرقت کمک‌های مردمی ایران از کجا آمد؟

روزنامه جوان نوشت:

از روز‌های اولی که مردم ایران تصمیم گرفتند کمک‌های مالی خود را برای مردم جنگ‌زده لبنان بفرستند، شبهه‌افکنی رسانه‌های غربی فارسی زبان آغاز شد، چون چنین کمکی، کمک به محور مقاومت بود و در واقع جبهه مقابل غرب را تقویت می‌کرد. رسانه‌های غربی به میدان آمدند تا به زعم خود مانع سرازیر شدن کمک‌های مردم ایران شوند یا حداقل بذر دوقطبی‌سازی را بکارند و تفرقه درو کنند. کار به جایی رسید که بی‌بی‌سی فارسی که از اساس با اسلام و دین مخالف است، نگران شده بود که چرا مراجع معظم تقلید و از جمله رهبر انقلاب اجازه داده‌اند که مردم بخشی از خمس خود را به لبنان و غزه بدهند؛ یعنی حتی از خمسی که طبیعتاً مردم متدین و اسلام‌مدار می‌دهند هم نمی‌گذرند!

به نظر می‌رسد این شبهه‌افکنی‌ها به نتیجه دلخواه آنها نرسیده، لذا حالا کانالی مجازی که با عنوان «خبررسان شبکه یک» و با سوءاستفاده از اسم شبکه اول سیما از سوی منافقین راه‌اندازی شده، اقدام به انتشار خبری کرده که بگوید کمک‌های مردم به دست آوارگان جنگ نرسیده و در مسیر دزدیده شده است. اهالی دروغ و ترور، ادعای خود را به نقل از حجت‌الاسلام ملکی، قائم مقام حوزه علمیه منتشر کرده‌اند تا باورپذیر باشد و در کنار عنوان جعلی «شبکه یک» روی مخاطب تأثیر بگذارد. در این خبر جعلی آنها مدعی شدند که حجت‌الاسلام ملکی گفته که «کمک‌های مردم ایران بالغ بر ۳۴میلیارد و ۷۶۰میلیون تومان شامل ارز خارجی، طلا و سایر جواهرات، در مسیر اعزام به رابطین حزب‌الله در لبنان، به حلب رسیده بود که مصادف شد با حمله غافلگیرانه تروریست‌ها و تسخیر حلب، که چمدان‌های حامل این محموله‌ها به دست تروریست‌ها ضبط گردید».

این سخنان در هیچ رسانه رسمی غیر از همان کانال کذایی که ذکر کردیم، منتشر نشده است؛ لذا لازم است توجه کنیم که منبع خبر کجاست. این خبر هیچ منبعی ندارد و از سویی پس از انتشار آن، با تکذیب حجت‌الاسلام ملکی، قائم مقام حوزه علمیه مواجه شد. 

نکته جالب توجه دیگر اینکه کمک‌های مردم گرچه طلا و ارز و مسکوکات باشد، اما به این شکل برای مردم لبنان ارسال نمی‌شود و طبعاً خانواده‌ای که مجبور به ترک خانه و زندگی خود شده، امکان استفاده از طلا را ندارد؛ لذا کمک‌های مردم تبدیل به کالا‌های اساسی و کاربردی برای مردم جنگ زده شده و سپس ارسال می‌شود. همزمان با حملات وحشیانه صهیونیست‌ها علیه مردم غزه و لبنان، رسانه‌های همسو با صهیونیست‌ها توپخانه خود را علیه هر نوع کمکی به مردم لبنان و فلسطین روشن کردند و حتی به توجیه تروریسم دولتی اسرائیل پرداختند. اکنون هم همزمان با حملات تروریستی مسلحین احرارالشام و تکفیری‌های دیگر در سوریه، رسانه‌های تروریستی هم توپخانه خود را روشن کرده‌اند و پیوست رسانه‌ای تروریسم را پیش می‌برند. 

پویش «ایران همدل» که کارزار حمایت مردم ایران از آوارگان حملات اسرائیل است، از ابتدا با شبهه‌افکنی‌های رسانه‌های غربی شروع شد و هنوز هم این جریان نفاق و ترور تلاش می‌کند مانع این همدلی مؤمنانه در ایران و در کل محور مقاومت شود.

******

زنگ خطر برای امنیت‌ ملی

روزنامه فرهیختگان نوشت:

در هفته گذشته، اقداماتی از سوی مقامات ارشد دولت صورت گرفت که از مجموعه آن‌ها می‌توان عبارت «پرده‌برداری رسمی از سیاست منطقه‌ای دولت چهاردهم» را برداشت کرد؛ اقداماتی در راستای اعلام و اعمال دستورالعمل‌های ویژه‌ای در حوزه سیاست خارجی که راهبرد دولت مسعود پزشکیان در ماه‌های گذشته را تبیین و در ماه‌های آینده را ریل‌گذاری می‌کند. انتشار یادداشت محمدجواد ظریف در نشریه فارن‌افرز، مصاحبه تلویزیونی مسعود پزشکیان و جلسه کاظم غریب‌آبادی با جمعی از اهالی رسانه در وزارت امور خارجه، مثلث رفتاری‌ای بودند که حالا «تابلوی سیاست خارجی دولت» را شفاف‌تر از همیشه به نمایش گذاشته‌اند و زمینه‌های شکل‌گیری اقدامات دولت در ماه‌های گذشته را نیز مشخص کرده‌اند. 

ظریف در یادداشت خود صراحتاً به نیابت از حاکمیت- و نه دولت-به ارسال پالس‌های ضعف دربرابر دولت جدید ایالات‌متحده اقدام کرده و مسائلی نظیر نسل‌کشی اسرائیل در غزه را زمینه همکاری و شراکت تهران- واشنگتن معرفی کرده است. او همچنین ناباورانه و بدون درنظر گرفتن واقعیت‌های نظام بین‌الملل و راهبرد‌های اعلامی از سوی دونالد ترامپ و تیمش، خواستار «شروع جدید» میان دو کشور شده که می‌تواند منجر به صلح شود، یعنی ایران و ایالات‌متحده می‌توانند با «مذاکره دوجانبه»، جنگ در منطقه غرب آسیا را به‌پایان برسانند.  مکمل و مؤید مطالب مطرح‌شده در این یادداشت، سخنان صادقانه پزشکیان در مصاحبه تلویزیونی اخیر بود؛ جایی که رئیس‌جمهور صراحتاً از باور خود به «امکان رفع تحریم از طریق گفت‌وگو با اروپایی‌ها» سخن گفت و «سیاست‌های منطقه‌ای ایران» را مزاحم و برهم‌زننده این مسیر عنوان کرد.

اگرچه این نقد فنی به نگاه مسعود پزشکیان وارد است که اساساً نگاه مبتنی‌بر واقعیت بر نگاه او به راهبرد کشور‌های اروپایی وجود ندارد و در شرایطی که فرانسه و آلمان با سخت‌ترین شرایط سیاسی و اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و دولت جدید آمریکا هم تمایلی به همکاری فراآتلانتیکی ندارد، امکان‌پذیر بودن «رفع تحریم‌ها» از طریق مذاکره با اروپا بیشتر به شوخی شبیه است تا باور سیاسی، اما حتی با پیش‌فرض گرفتن این باور به‌عنوان یک واقعیت میدانی هم گره زدن مسئله هسته‌ای و مذاکرات مرتبط با آن به راهبرد‌های منطقه‌ای ایران، عجیب و غیرقابل‌باور به‌نظر می‌رسد. 

این مسئله زمانی رنگ‌وبوی جدی‌تری به‌خود می‌گیرد که به صحبت‌های غریب‌آبادی در وزارت خارجه مراجعه و روایت او از «لزوم تعیین‌تکلیف با دولت جدید آمریکا» را مرور کنیم؛ جایی که وی با اشاره به حضور معاون سیاسی وزیر امور خارجه در اسلو و ژنو، اروپا را همراه با ایران در احساس نگرانی نسبت به سیاست‌های دونالد ترامپ در ماه‌های آینده معرفی می‌کند.  این سه‌گانه، یک معنای مشخص در حوزه سیاست خارجی دارد؛ دولت چهاردهم، راهبرد‌های منطقه‌ای کشورمان را «برگه»ای برای استفاده در حوزه‌های دیگر می‌داند، یعنی حمایت ایران از تأسیس و تثبیت شبکه مقاومت می‌تواند یکی از موضوعات مورد مذاکره با طرف‌های غربی برای پیشبرد اهداف در حوزه‌هایی مانند هسته‌ای باشد.

شاید بتوان شفاف این‌گونه نتیجه گرفت که با توجه به قطعی بودن فعال کردن مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی در مهر سال آینده – اکتبر 2025 میلادی – ساکنان پاستور، امتیاز‌های هسته‌ای را در مسیر تعامل با طرف غربی کافی نمی‌دانند و با خاتمه‌یافته دانستن پروژه برجام 1، سراغ اجرای پروژه برجام 2 رفته‌اند. این موضوع که ناشی از عدم‌فهم صحیح تحولات بین‌المللی در دوران‌گذار است، دقیقاً همان‌جایی است که نگرانی جدی برای امنیت ملی ایران به‌دنبال دارد. 

******

کلید قبلی که هم اقتصاد را قفل کرد و هم برنامه هسته‌ای را !

روزنامه کیهان نوشت:

«هوای تازه در اقتصاد با کلید دیپلماسی»؛ این عنوان، تیتر برجسته روزنامه دولت است که ذهن مخاطب را به «وعده‌های پر طمطراق دولت روحانی با نشان دادن کلید کذایی» می‌برد.

 روزنامه ایران ذیل تیتر بالا می‌نویسد: «سرمایه‌گذاری خارجی، به عنوان شاهرگ حیات اقتصادی، همواره محرک اصلی تولید و سپر دفاعی در برابر شوک‌هایی نظیر جهش تورم و کسری بودجه بوده است. این شاهرگ در بیش از یک دهه اخیر به شدت آسیب دیده و به انسداد رسیده است. عواملی همچون تحریم‌ها، بحران کرونا و سیاستگذاری‌های نادرست نه تنها موجب سیر نزولی این منبع مالی شده، بلکه هزینه‌های تولید را نیز افزایش داده و به رکود تورمی و ناترازی بانک‌ها دامن زده است. سال‌های اخیر به وضوح نشان داده که سرمایه‌گذاری خارجی همانند نور آفتاب است که در سایه تحریم‌ها کمرنگ و در زمان کاهش تنش‌ها درخشان می‌شود. به عنوان نمونه، پس از رونمایی برجام در سال 1394، سهم سرمایه‌گذاری خارجی از 1.1 درصد به 3.5 درصد جهش کرد و تا پایان سال 1397 به اوج خود یعنی 6.5 درصد رسید. با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌ها، این شمع روشن دوباره خاموش شد.»

درباره گزارش روزنامه دولت گفتنی است: 1) در موضوع جذب سرمایه‌گذاری خارجی، ماحصل عملکرد هشت سال دولت آقای روحانی، کمتر از 10 میلیارد دلار بود. اما آنچه دولت شهید رئیسی در کمتر از 3 سال تحویل دولت آقای پزشکیان دادند، حدود 12 میلیارد دلار بود؛ به علاوه کمترین سطح تاریخی بدهی خارجی. در شاخص‌های دیگر هم، صادرات کمتر از 600 هزار بشکه نفت در روز در پایان دولت روحانی به بیش از 1.5 میلیون بشکه نفت در روز افزایش یافت. همچنین معدل رشد اقتصادی در دولت روحانی به شش دهم درصد رسید و در سال‌های پایانی غالباً منفی بود اما در دولت رئیسی نرخ‌های 5 درصد به بالا ثبت شد.

2) حواله دادن رونق اقتصاد به «کلید دیپلماسی» یادآور رویکرد عقیم دولت روحانی است که ادعا می‌کرد همه تحریم‌ها با برجام یک‌جا لغو می‌شود و چنان رونقی به اقتصاد داده خواهد شد که مردم از پول ناچیز یارانه بی‌نیاز شوند و همه مشکلات حتی آب خوردن مردم و آلودگی هوا و مشکلات کارخانه‌های صنعتی و تولیدی حل خواهد شد. همچنین ادعا می‌شد با واگذاری و تعلیق برنامه هسته‌ای در مذاکرات 150 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب می‌شود یا 200 فروند هواپیما خریداری می‌گردد.

اما خروجی این روند به موازات تعطیلی یا تعلیق 95 درصد برنامه هسته‌ای چه بود؟ 9 برابر شدن قیمت ارز خارجی و سقوط ارزش پول ملی، خالی شدن خزانه ارزی و ناتوانی در فروش نفت، ثبت بالاترین نرخ تورم، تعطیلی هشت هزار کارخانه، توقف برنامه‌های مربوط به ساخت نیروگاه‌های تأمین برق هسته‌ای و فسیلی و تحمیل ناترازی شدید برق به کشور، کثافتکاری خواندن ساخت پالایشگاه و تخطئه ساخت نیروگاه و گسترش ناترازی به بنزین و گاز، جذب کمترین میزان سرمایه خارجی، رودست خوردن از شرکت فرانسوی توتال برای دومین بار و سرقت اطلاعات محرمانه پارس جنوبی و عهدشکنی بی‌هزینه شرکت فرانسوی، و دروغ از آب درآمدن وعده خرید 200 هواپییما و زمینگیر شدن چند هواپیمای خریداری شده در پسا برجام! و این در حالی است که در همان دولت، با وجود اجرای همه تعهدات یکطرفه برجام (به علاوه تعهد سپاری به توافق پاریس برای کاهش استفاده از سوخت فسیلی در نیروگاه‌ها، و اجرای 39 بند از 41 بند برنامه اقدام FATF، شمار تحریم‌ها از 850 تحریم به بیش از 1700 تحریم رسید! با وجود همه این واقعیت، روزنامه دولت از کدام کلید دیپلماسی آن هم درباره آمریکا و اروپای عهدشکن حرف می‌زند؟!

******

همه مقصرند به جز دولت!

روزنامه سیاست‌روز نوشت:

این روزها در حالی بازار ارز دورانی پر نوسان را سپری می‌کند که سخنان وزیر اقتصاد نشان می‌دهد متولیان اول اقتصاد کشور این وضعت را نه نتیجه سیاست‌های خود بلکه نتیجه مسائل حاشیه‌ای همچون تحولات منطقه و جهان می‌نامند در حالی که همچنان اصرار دارند افزایش نرخ ارز نیمایی و توافقی هیچ تاثیری در این فرایند و تورم‌های حاصل از آن ندارد. اقتصاد ایران به رغم هشدارهای کارشناسان و مقام معظم رهبری مبنی بر دلار زدایی همچنان با تصورات و خیالات مسئولان اقتصادی کشور بر پایه دلار می چرخد چنانکه از یک سو سوداگران اقتصاد کشور با ادعای واقعی سازی قیمت‌ها همه کالاها حتی محصولات داخل کشور را به دلار حساب و سپس روانه بازر می‌کنند که نتیجه آن را در افزایش قیمت‌هایی همچون گوشت، آجیل گرفته تا مواد اولیه تولید همچون فولاد و سیمان و محصولات عرضه شده در بورس کالا می‌توان مشاهده کرد و از سوی دیگر دولت نیز برنامه‌های اقتصادی خود را به ارز آوری و واقعی‌سازی قیمت‌ها بر اساس نرخ دلار و فوب خلیج فارس قرار داده‌اند چنانکه امروز سخن از واردات بنزین سوپر به همین نرخ است و در سخنان مسئولین نیز گفته می شود که عقلانی نیست بنزین با قیمت سی  و چهل هزار تومان وارد و هزار پانصد تومان عرضه شود.

در این میان در  حالی سیاست‌های ارزی دولت برای خوشایند سرمایه داران اتاق بازرگانی مبنی بر افزایش نرخ ارز نیمایی و توافق در حالی زمینه ساز تورم و نابسامانی‌ها اقتصادی و حتی کمبودهایی در کالاهایی اساسی همچون کره، گوشت و... شده است که سخنان آقای وزیر اقتصاد نشان می‌دهد که دولتمردان اقتصادی همچنان همه را مقصر می‌دانند جز سیاست‌های ارزی خود را. وزیر اقتصاد از همان ابتدای ورود به دولت بحث فاصله زیاد نرخ ارز نیما و ارز آزاد را مطرح کرد و گفت که این اختلاف هیچ توجیهی ندارد و باید نرخ ارز نیما به آزاد برسد. مدتی نیز اختلاف نظر او با رئیس کل بانک مرکزی تیتر رسانه‌ها بود؛ چرا که محمدرضا فرزین رئیس کل بانک مرکزی معتقد بود بیش از این میزان نمی‌توان نرخ ارز آزاد را افزایش داد چون باعث تورم می‌شود. نمودار قیمت ارز نیما در طی چند وقت اخیر نشان می‌دهد که افزایش نرخ نیما سرعت بسیار زیادتری نسبت به گذشته پیدا کرده است و وزیر اقتصاد نیز گفته است «اگر دست من بود نرخ نیما را به یکباره افزایش می‌دادم.»استناد وزیر اقتصاد به قانون و تمایل او برای افزایش یکباره نرخ ارز نیما در شرایطی است که بیش از ۷ سال است که عنوان «نظام ارزی شناور مدیریت شده» در قانون آمده است و تاکنون نیز اجرایی نشده است اما یک سوال مهم مطرح است و آن اینکه بسیاری از قوانین برای دوران خود بوده است و عملا اکنون کاربردی ندارد.

به عنوان تک نرخی کردن ارز و یا واقعی سازی قیمت‌ها برای دورانی بود که قیمت دلار نهایتا سه هزار تومان بوده است حال آنکه امروز در خوش بینانه ترین حالت بیش از 40 هزار تومان در ارز نیمایی بالای 60 هزار تومان در بازار توافقی و 70 هزار تومان در بازار آزاد است. در این شرایط عملا این قوانین به معنای تورمی سنگین و نابودسازی بخش عمده‌ای از جامعه است در حالی که ثروت سرمایه داران و صاحبان ثروت هزاران برابر می‌شود. در این شرایط و با روند ارزی کشور این سوال مطرح است که چه کسی مقصر وضع موجود است؟ و سرنوشت دیدگاه‌های نئولیبرالیستی مسئولان اقتصادی دولت که واژگانی همچون آزادسازی قیمت‌ها، پایان تصدی گری دولت و واقعی سازی قیمت‌ها را مطرح می‌سازند و عملا اقتصاد کشور را نه با ریال که با دلار سنجیده و حسابرسی و قیمت گذاری می‌کنند چه خواهد بود؟

******

تله‌های اصلاح‌طلبان زیر پای دولت چهاردهم

روزنامه جوان نوشت:

رفتار سیاسی اصلاح‌طلبان تندرو در ۲۵ سال گذشته تقریباً از الگوی واحدی تبعیت کرده، چه آن زمان که دولت حداکثری خود را داشته‌اند، چه زمانی که مقیم رحم اجاره‌ای بوده‌اند و چه زمان‌هایی که اپوزیسیون دولت مستقر بوده‌اند.  برای آنها دغدغه‌های معیشتی مردم موضوعیتی نداشته و فقط زمانی که منتقد کابینه بوده‌اند عنداللزوم شعار‌هایی در این زمینه داده‌اند. مطالبات آنها عموماً چیزی جدا از مسائل عموم مردم و ممحض در مسائل خودشان و اطرافیانشان است.  رسیدن و ماندن خود در قدرت را به فرایندی گره زده‌اند که آنها را به کنش سیاسی معارضه‌جویانه مهیا می‌کند. بقای خود را در دوقطبی‌های سیاسی می‌دانند و دوام این دوقطبی‌ها را شیشه عمر سیاسی خویش تلقی می‌کنند. آن زمان که در قدرت نیستند با دامن زدن به این دوقطبی‌ها می‌کوشند رقیب را به چالش بکشند، حتی اگر به قیمت بر هم خوردن ثبات و آرامش جامعه باشد. هنگامی‌که خود دستی در آتش قدرت دارند هم باز می‌کوشند با ایجاد دوگانگی با نهاد و ساختاری سفره خود را جدا کنند تا هم مسئولیت قصور‌ها و ضعف‌ها را نپذیرند و هم به ماهیت سلبی خود پشت پا نزنند. هیچ طرح ایجابی خاصی ندارند و برنامه‌شان چیزی جز ایراد گرفتن نیست. حتی زمانی که قدرت اجرایی را در دست می‌گیرند هم باز مشغول ایراد گرفتن به کلیت ساختارند، بی‌آنکه از همان قدرت خود برای حل مشکل مردم استفاده کنند. 

وفاق که در شعار و گفتمان رئیس‌جمهور پررنگ شده، اگر به‌معنای واقعی کلمه منظور باشد هیچ نسبتی با این رفتار‌هایی که ذکر شد ندارد. اصلاح‌طلبان تندرو نه‌تنها ماهیتاً وفاق را برنمی‌تابند، بلکه در ۲۵ سال گذشته هم رد پایی از وفاق در کنشگری کلیت جریانشان مشاهده نمی‌شود (البته رفتار طیف‌های اقلیتی از اصلاح‌طلبان معقول گاه متفاوت است). اگر وفاق پزشکیان برای اصلاح‌طلبان تندرو بی‌معنا و چه‌بسا خطا است، اما برایشان «نان» دارد! بنابراین، می‌کوشند آن را مطابق سلیقه خود معنادهی کنند. وفاقی که در برخی روزنامه‌های اصلاح‌طلب از آن دم زده می‌شود، کاری به مردم عادی و مسائلشان ندارد، صرفاً فشاری است یک‌سویه برای حل مشکلات خود سیاسیون اصلاح‌طلب! آن که مشکل قانونی برای رسیدن به قدرت دارد، برایش لایحه بنویسند یا با فشار رسانه‌ای انتصابش عادی‌سازی شود. با تابلو وفاق هر که همفکر اصلاح‌طلبان نیست از دولت اخراج شود!

خطرناک‌تر آنکه اصلاح‌طلبان تندرو برای هموار کردن مسیر خود تله‌هایی هم زیر پای پزشکیان و دولتش می‌گذارند تا مبادا توجه دولت به مسائل مردم جلب شود. تلاش می‌کنند رئیس‌جمهور در حال و هوای انتخابات بماند و کابینه دولت خود را در برابر رقبای سیاسی ببیند. مسائل و چالش‌های کشور چنان بزرگ‌نمایی شود و در مقابلش راه‌حلی ارائه نشود تا تصور شود به بن‌بست رسیده‌ایم. با برجسته‌سازی مطالبات و مسائل قشر اقلیت قدرتمند و مرفه توجه دولت را به حوزه‌های خاصی معطوف می‌کنند تا هم خوراک رسانه‌ای برای دوقطبی‌سازی‌ها فراهم آید و هم زیست تقابلی‌شان ادامه یابد.  رئیس‌جمهور در مواجهه با این تله‌های کار گذاشته‌شده این به‌ظاهر دوستان باید هوشیار باشد. چیزی که پزشکیان سیره علوی و نهج‌البلاغه و روحیه انقلابی می‌خواند با مبانی و رفتار اصلاح‌طلبان سکولار هیچ نسبتی ندارد. آنها صرفاً زمانه را فرصت‌طلبانه سنجیده‌اند و به دنبال بهره خویش‌اند. کامیابی یا ناکامی دولت برای آنها اهمیت چندانی ندارد، پیشبرد برنامه‌های آنان هیچ نسبتی با کارآمدی دولت ندارد و اتفاقاً بقای خود را در مسیری کاملاً ضدوفاق تعریف کرده‌اند. 

******

برای اجلاس بی‌خاصیت آستانه چه توجیهی داریم؟

روزنامه جمهوری‌اسلامی نوشت:

به چهار گوشه جهان نگاه کنید، غیر از جنگ و خون‌ریزی و منازعات کثیف بر سر قدرت، چیز دیگری در عرصه حکمرانی‌ها دیده نمی‌شود. اوکراین، سالهاست میدان نبرد روسیه و غرب است و صدها هزار انسان قربانی این جنگ قدرت شده‌اند. در آمریکا رئیس ‌جمهوری مستقر است که شخصاً هوش و حواس مستقری ندارد ولی با ارسال بمب‌های سنگرشکن و 2000 پوندی برای صهیونیست‌ها مردم غزه و لبنان را پودر می‌کند. و حالا به جای او یکی از شرورترین عناصری آمده که در دوره اول ریاست ‌جمهوریش بر آمریکا بی‌مبالات بودن خود را به اثبات رساند. در فلسطین اشغالی باند جنایتکاری بر سر کار است که فقط در 14 ماه 45 هزار انسان بی‌گناه را به قتل می‌رساند، یکصد هزار نفر را مجروح و معلول می‌کند، ده‌ها هزار خانه و صدها مسجد و بیمارستان و مدرسه و دانشگاه و کلیسا را ویران می‌کند و در لبنان بیش از 4 هزار نفر را به خاک و خون می‌کشد و نزدیک 20 هزار نفر را مجروح و ده‌ها هزار خانواده را آواره می‌کند و برای ارتکاب انواع جنایات هیچ خط قرمزی نمی‌شناسد.

در کره شمالی انسان از نظر حکومت اصولاً هیچ حقی ندارد و به رسمیت شناخته نمی‌شود. در کره جنوبی رئیس‌ جمهور برخلاف موازین قانونی حکومت نظامی اعلام می‌کند. در چین، مسلمانان سین‌کیانگ سرکوب می‌شوند، در میانمار صدها هزار خانواده از حق زندگی محروم و به خارج مرزها رانده می‌شوند، در افغانستان حکومت خودخوانده طالبان مقررات عصر حجری برای انسان‌های قرن ارتباطات وضع می‌کند و سازمان ملل برای اینهمه جنایت و پایمال شدن حقوق بشر فقط ابراز تاسف می‌کند و دبیرکل آن برای همین ابراز تاسف ماهانه 30 هزار دلار حقوق می‌گیرد! در سوریه، تروریست‌های تکفیری با حمایت آمریکا، مجری‌گری دولت ترکیه و دلارهای نفتی بعضی شیوخ عرب انسان‌ها را به نام خدا سر می‌برند و برای اظهار خرسندی از وحشی‌گریهای خود «الله‌اکبر» می‌گویند و دنیای متمدن! امروز تماشاچی اینهمه جنایت و ضایع شدن حقوق انسان‌ها و وارونه جلوه داده شدن اصول و آرمان‌ها و ارزش‌هاست و سکوت و بی‌عملی را بر احساس مسئولیت ترجیح می‌دهد. آیا واقعیت تلخ زمامداری امروز جهان دقیقاً محتوای همان پیشنهادی نیست که به خروشچف داده شد؟!

درباره سر بر آوردن دوباره تروریست‌های تکفیری در سوریه بعد از 6 سال خواب‌آلودگی ما و کشورهای منطقه، اگر سوال شود که در این سال‌ها چرا استان ادلب را از چنگ آنان درنیاوردید تا به مرکزی برای به آتش کشیدن مجدد منطقه نشوند چه جوابی داریم؟ برای دیپلماسی غافل ما و تعارفات اجلاس‌های بی‌خاصیت آستانه که زمینه را برای بیدار شدن مجدد تمایل اردوغان به احیاء امپراطوری عثمانی فراهم کرد چه توجیهی داریم؟ در این 6 سال آمریکا و روسیه به بازی در صفحه شطرنج قدرت ادامه دادند و ما سرگرم منازعات پوچ داخلی بودیم. آیا قرار است همچنان به این منازعات ادامه بدهیم؟

******

کنایه‌های شمخانی به احمدی‌نژاد و جلیلی

علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبر معظم انقلاب و دبیر پیشین شورای‌عالی امنیت‌ملی به مناسبت روز دانشجو در گفت و گویی تصویری با سایت نورنیوز به سوالات صریح دانشجویان در حوزه‌های گوناگون پاسخ داد. اهم اظهارات شمخانی براساس فیلم منتشر شده، به شرح زیر است:

* من هنوز هم مسئول پرونده هسته‌ای هستم.

* مردم در طول این ۴ دهه به گزینه نظامی رای نداده و هرگز به گزینه نظامی رای نمی‌دهند.

* پایه‌گذار روابط ایران و عربستان در دوره جدید بودم.

* من با هرگونه تجاوز به هر سفارتی مخالفم.

* من اصلاح طلب نیستم.

* هرآنچه را که در وضعیت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی در کنار مسائل دفاعی و امنیتی می‌گذرد، ما مسئولیم.

* آن کسی که اختلاف را در کشور تولید کرد، آن کسی که منابع مالی را هدر داد، احمدی نژاد بود.

* قطع اینترنت در اختیار دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی نبود. آقای روحانی این اختیار را به وزیر کشور داد.

* با امریکایی‌ها در عمان مذاکره غیرمستقیم می‌شد. ما سه گام را ترسیم کردیم. گام سوم مذاکره مستقیم بود.

* ما به دنبال رفع تحریم‌ها هستیم.

* من در دبیرخانه که بودم همه جریانات سیاسی را دعوت می‌کردم و در مورد حوادث کشور با هم بحث می‌کردیم.

* در مقابله با قطعنامه‌ای که علیه ایران صادر کرده‌اند، داریم کار خود را می‌کنیم.

* در بحث هسته‌ای ما قول به توقف هیچ چیزی نداده‌ایم اما عدم انباشت داریم.

* من هیچ نسبت کاری با سعید جلیلی ندارم و هیچ رابطه فکری هم با او ندارم.

******

نمایش دوباره اشیاء نورانی در آسمان چه پیامی دارد؟

سایت مشرق‌نیوز نوشت:

در فاصله یک ماه برای بار دوم چشم‌ها به یک شی‌ نورانی در آسمان روشن‌شده است، پیش‌ازاین در میانه آبان ماه خبر آمد که تصاویر یک شیء نورانی در کویر مرکزی ایران هویدا شده است. در آن زمان معاریو رسانه صهیونیستی در گزارشی نوشت که آنچه در آسمان مشاهده‌شده است موشکی قاره‌پیما است که تست آن دارای پیام‌هایی خاص است. خبر آزمایش یک موشک قاره‌پیمای جدید هیچ‌گاه از زبان مراجع رسمی نظامی تائید یا تکذیب نشد تا ابهامات درون آن سر مگویی را فاش نکرده باشد؛ اما همه‌کسانی دستی بر آتش اخبار منطقه داشتند به‌خوبی می‌دانستند که دکترین بازدارندگی ایران در حال تغییر است. شاهد آن سخنان کمال خرازی مشاور رهبر انقلاب بود که در یک مصاحبه با رسانه‌ای لبنانی اعلام کرد که توسعه طرح‌های موشکی و بالا بردن برد آن‌ها فراتر از ۲۰۰۰ کیلومتر در دستور کار قرارگرفته است و سیاستی دگر آمده است!

تغییر دکترین بازدارندگی در تهران موردتوجه آمریکایی‌ها نیز قرارگرفته است تا جایی که ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا نوشت که چیز که شاهدش هستیم، نشانه‌هایی است مبنی بر توسعه فناوری‌های جدید در ایران دارد که باعث شگفتی شده است. از نگاه آمریکایی‌ها، ایران ازنظر توسعه فناوری‌های موشکی در مرحله بدون بازگشت به نقطه صفر قرار دارد و قدرت موشکی محدودیت پذیر نیست. البته برخی تحولات در حاشیه باعث شده است که سرعت تغییر در دکترین بازدارندگی ایران افزایش پیدا کند ازجمله آن تصویب قطعنامه شورای حکام است که آغازگر یک دوئل سخت گردیده که زمان آن شاید تا یک سال نیز طول بکشد، در این بازه زمانی ماهیت بسیاری از تغییرها تغییر خواهد کرد.

یک نکته قابل‌تأمل در تغییر سیاست‌های بازدارندگی آن است که ایستایی آن در برابر تحولات واکنشی نیست، اشیای نورانی رؤیت شده در یک ماه به این گزاره صحه گذاشته‌اند. عملیات‌های واکنشی سطح بستگی به ضربه رقیب دارد اما در عملیات‌های کنشی سطح بسته به کشش طرفین تعریف می‌شود، آنچه در آسمان شاهرود، سمنان و محیط پیرامونی تهران مشاهده می‌شود کنشی برای تعیین وزن جدید در منطقه و فراتر از آن در آستانه جابه‌جایی قدرت در کاخ سفید است. تا پیش از این سیاست گروهک تروریستی سنتکام روی اصل «مشت در برابر مشت» بناشده بود، تبیین سیاست‌های بازدارندگی جدید از سوی جمهوری اسلامی ایران و تفسیرهای فرا تاکتیکی واشنگتن را با یک صورت‌مسئله جدید بدون دفترچه راه‌حل برای آن در منطقه روبه‌رو کرده است. برای آمریکا امروز این مسئله ابهامی بزرگ ساخته ازجمله آنکه موشکی که به نقب می‌رسد تا ۲۵ کیلومتر آن‌سوتر هم خواهد رسید.

******

اظهارات عجیب فائزه هاشمی درباره حجاب

سایت جهان‌نیوز نوشت:

روزنامه سازندگی شماره امروز خود را به فائزه هاشمی و مصاحبه با او پیرامون قانون عفاف و حجاب اختصاص داده است. فائزه هاشمی که قبلاً گفته بود آیه‌ مربوط به ارث تبعیض آمیز است و همچنین در اظهاراتی توهین آمیز، مدعی شده بود که پیامبر اسلام (ص) پول‌های حضرت خدیجه را حرام کرده است! حالا روی به تفسیر قرآن اورده و گفته است: «در قرآن نه برای باحجاب‌ها، وعده بهشت آمده است و نه برای بی‌حجاب‌ها، وعده جهنم یا هرگونه مجازات دیگری. یعنی پاداش یا مجازاتی برای افرادی که حجاب را رعایت کنند یا نکنند، وجود ندارد.»

دختر هاشمی رفسنجانی با استناد سوره نور مدعی شده: «طبق آیه ۴۰ سوره نور، قرآن، زنان میانسال و بالاتر از آن که حدود ۳۰ درصد جامعه هستند، می‌توانند حجاب نداشته باشند.»

این زندانی سابق امنیتی که سابقه حمایت از دین استعمار ساخته بهائیت را نیز در کارنامه دارد، حکم فقهی هم صادر کرده و گفته است: «توصیه قرآن برای حجاب مربوط به زنان مومن، همسران و دختران پیامبر است و به نظر می‌رسد برای زنان عادی یا افرادی که ایمانی ندارند یا مسلمان نیستند یا به اصول آن عمل نمی‌کنند چنین توصیه‌ای وجود ندارد.»

فائزه هاشمی با جدیت به تفسیر قرآن ادامه داده و می‌گوید: «حدود ۳۰ آیه در قرآن وجود دارد که وظیفه پیامبر را «ابلاغ و ارشاد» بیان کرده است نه «اجرا». آیا احکام اسلامی باید از پیامبر هم جلوتر حرکت کند؟»

او سپس نگران دین زدایی از جامعه شده و دلنگرانی‌های خود چنین بیان می‌کند: «آیات بسیاری وجود دارد که ایمان اجباری را غیرمفید دانستند. این را در جامعه خودمان هم شاهد بودیم که متاسفانه در سال‌های بعد از انقلاب، سیاست‌هایی که مردم را اجبار به احکام دینی می‌کرد و با تنگ نظری به این موضوع می‌پرداخت، سبب شد که دین‌زدایی، جای دین‌زایی را بگیرد.»

* دختر هاشمی از یک طرف برای حجاب‌زدایی و دین‌زدایی از جامعه فعالیت می‌کند و ارکان دین اسلام را زیر سوال می‌برد، از طرف دیگر هم مزورانه برای جایگاه دین در جامعه  اظهار نگرانی می‌کند. البته پر واضح است که این دست نگرانی‌های دختر هاشمی نه از بابت تضعیف دین نزد مردم، بلکه از جهت بسته شدن مسیرهای منتهی به سکولاریسم سیاسی و اجتماعی است! این محکوم امنیتی که امروز تصویر او کل صفحه روزنامه سازندگی را اشغال کرده، در دیدار با رئیس جمهور هم حضور داشته و با وجود سوابق ضد اسلامی و ضد انقلابی، شاهد عرض ارادت رئیس جمهور به او بودیم؛ رئیس جمهوری که در طول تبلیغات انتخاباتی خود، کمتر جمله‌ای می‌توان از او پیدا کرد که حاوی حدیث و روایت نباشد.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.