عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در مرحلۀ دوم انتخابات ریاست جمهوری در 15 تیر 1403 که به پبروزی و انتخاب دکتر مسعود پزشکیان انجامید شاهد افزایش قابل توجه آرای او به نسبت مرحلۀ اول بودیم و اگر این اتفاق رخ نداده بود قطعا پایان دیگری رقم میخورد حال آن که آن اتفاق نیفتاده و اکنون فضا متفاوت است تا جایی که باید یاداور شد محرم فرا رسیده و خبری از مداحان سیاسی و عمدتا حامی آقای جلیلی با ادبیات رادیکال و گاه آلوده به خرافه نیست و به بیان دیگر فضای مذهبی هم به شکل بسیار محسوسی پیراسته شده است. در فضای مجازی هم از ابراز پشیمانی سلبریتیها خبری نیست چون ممکن بود بعد از 72 ساعت اظهار ندامت کنند!
صریح و روشن این که این نوشته به احترام آن جمعیتی است که موجب رقم خوردن اتفاقی شد که قبل از سانحۀ ورزقان مطلقا باورپذیر نبود و بعد از آن هم مسیری بسیار پرسنگلاخ به نظر میرسید.
اشتباه نشود. طبعا به خاطر آن نیست که نویسندۀ این سطور به پزشکیان رأی داده یا برای انتخاب او نوشته و کوشیده چون گفتمان جلیلی را خطرناک و واپس گرا میدانسته یا خدای ناکرده برای پایگاه رأی قابل توجه او خاصه آنها که از سر باور به عقاید و برنامههای او رأی دادند احترامی قایل نباشد یا درک نکند چرا کثیری از مردم در مرحلۀ دوم هم حاضر نشدند در انتخابات شرکت کنند. ( در اطراف از فقره جلیلیون شاید زیاد نباشند ولی تحریمی ها زیادند). بلکه دلایل دیگری در کار است و در 6 فقره که اهمیت افزایش آرا را بیشتر نشان میدهد:
1. رأیدهندگان در حالی در مرحلۀ دوم اضافه شدند که تلویزیون ایران اینترنشنال و برخی رسانههای ماهوارهای فارسی زبان یک لحظه هم از دعوت به تحریم و رأیندادن فروگذار نکردند و به بیان دیگر کاملا به سود آقای جلیلی عمل کردند و بعید نبود به او رأی داده باشند تا به قول خودشان کار یک سره شود! البته توضیح ندادند که اگر مثلا به جای 50 درصد 35 درصد شرکت میکردند چگونه کار یک سره میشد و جمهوری اسلامی فرومیریخت یا آیا در این حالت آقای جلیلی رییس جمهور نمیشد و ما حالا ما فقط دربارۀ درصدها حرف میزدیم؟
2. درست است که در مرحلۀ دوم یکی از کاندیداها شکست خورده و دو نامزدی که وعدههای پوچ و پوک میدادند کنار رفته بودند اما با حمایت علنی یا عملی از نامزد رقیب مردم را به سوی او ترغیب میکردند. تصور کنید یکی وعدۀ 200 متر مربع زمین داده بود و دیگری سالی 20 میلیون تومان طلا و سومی یک میلیارد تومان وام ازدواج و هر هم سه از رقیب حمایت کرده بودند و برای مردمی که شاید تا آخر عمر مالک 200 متر زمین در این مملکت نشوند بسیار وسوسه انگیز است. اما فریب نخوردند. در حالی که تاریخ ایران و جهان پر است از این فریب خوردن ها. یک بار دیگر وعده های سه نفر را مرور کنید.
3. قطعا در اطرافشان کسانی بودند که آنها را سرزنش میکردند. مثلا شاید می گفتند انگشت کردن در خون مهساست! حال آن که جلوگیری از تکرار آن فاجعه بود. تحمل سرزنش آنان و منصرف نشدن مهم بود.
4. همه ما درگیر انواع مشکلات اقتصادی و معیشتی هستیم. این که راه اعتراض به این وضعیت را رأی ندادن ندانیم قابل توجه بود.
5. شماری از روشن فکران محبوب که اتفاقا در همین مملکت زندگی می کنند و دست شان هم زیر ساطور است و دست بر قضا مدام توصیه می کنند سینه ها را از کینه ها بشوییم یا با ادعای ایرانشهری انگ جدایی طلبی می زدند کم برای منصرف کردن زحمت نکشیدند اگرچه خودشان توضیح دادند آب به کدام آسیا می ریزند. برخی چهره های بسیار محترمی هستند ولی کثیری ترجیح دادند در این فقره به آنها اعتنا نکنند.
ششم و سرانجام این که صدا و سیما هم چنان تبلیغ می کرد که مانند تیتر امروز کیهان انگار از دولت سه ساله اسب زین شده برجای مانده و کسی باید بر آن سوار باشد که از همان طایفه تلقی شود و به خاطر همین اسم خودشان را جبهه انقلاب گذاشته بودند. یعنی دیگران بیرون از انقلاب هستند و اگر از راه مرحوم رییسی منحرف شویم چه ها که خواهد شد.
تصور کنید همین قطع برق گسترده که از امروز شروع شده از مرداد و بعد از استقرار پزشکیان اتفاق می افتاد چه بسا در همین صدا وسیما می گفتند فلان و بهمان.
القصه، آنان که موجب پیروزی پزشکیان شدند کاری کردند کارستان. چون هم به سرزنش برخی در اطراف توجه نکردند، هم وعده های مادی اغواگر را به هیچ انگاشتند، هم اسیر تبلیغات ایران اینترنشنال نشدند که ناخواسته و شاید به عمد می خواستند رقیب پیروز شود، هم از تبلیغات زیر پوستی صدا وسیما تأثیر نپذیرفتند و هم راهکار حل مشکلات را در بدتر کردن اوضاع ندیدند و هم در این فقره از برخی اندیشه ورزان پیوری نکردند.
تاب آوردن در مقابل این 6 نیرو که هر کدام می تواند کسی یا کسانی را منصرف کند کاری بود کارستان و انجام شد چون هم به ندای دل خود گوش کردند و هم بر اساس خِرَد تصمیم گرفتند.
بر اساس قاعدۀ «اثبات شیء نفی ما اداء نمیکند» این گفتار به معنی آن نیست که رأی دهندگان به رقیب یا کسانی که همچنان قهر بودند قابل احترام نیستند. این گفتار جنبه اثباتی و ایجابی داشت.