حادثه کشتی ماوی مرمره؛ نقطه عطفی در رابطه ترکیه و اسرائیل

فراروسه شنبه 25 اردیبهشت 1403 - 00:23
درک داوداوغلو و حتی پس از کناره‌گیری او از سکانداری دستگاه سیاست خارجی ترکیه، درک سایر مقام‌های حزب عدالت و توسعه از ظرفیت‌های بالقوه ترکیه از جنبه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک به شکل توجهی متفاوت از درک اسلاف آنها بود و موجب ایجاد تغییر اساسی در تفکر استراتژیک ترکیه شد که بر روابط ترکیه و اسرائیل نیز تاثیرگذار است

فرارو- پس از قدرت گیری حزب عدالت و توسعه از نوامبر ۲۰۰۲ میلادی و به ویژه در دوران سکانداری سیاست خارجی ترکیه توسط داوداوغلو در سال ۲۰۰۹ میلادی رویکرد آن کشور تغییر کردو تاکید بر مولفه هویتی نقش مهمی در کاهش همکاری‌های ترکیه و اسرائیل داشت.

به گزارش فرارو، در بعد ژئوپولیتیکی دلیل اصلی این واگرایی عمدتا کنار گذاشتن پارادایم سیاست واقعی است که هم بر روند جنگ سرد و هم بر روند پس از جنگ سرد مسلط بود. علاوه بر این، دکترین سیاست خارجی داوداوغلو در خاورمیانه به جای وجود همسایگان متخاصم فرصتی برای یکپارچگی می‌دید.

از دید او دیگر نیازی به روابط نزدیک ترکیه با اسرائیل مانند ابزاری که آنکارا ملزم به استفاده از آن باشد، وجود نداشت.

قسمت اول این گزارش را با عنوان «از شعار‌های ضد صهیونیستی اربکان و اردوغان تا دیدار‌ها و معاملات پشت‌پرده با مقام‌های اسرائیلی» خواندیم؛ در ادامه قسمت دوم گزارش را می‌خوانیم:

روابط ترکیه و اسرائیل از دوران قدرت‌گیری حزب عدالت و توسعه به این طرف

حزب عدالت و توسعه نخستین حزب اسلام‌گرا در تاریخ معاصر ترکیه است که توانست نه‌تنها دوران زمامداری قانونی خود را به پایان برساند، بلکه بیش از دو دهه در قدرت باقی بماند و جامعه و سیاست ترکیه را با تغییر همراه کند. آن حزب در سال ۲۰۰۱ میلادی تاسیس شد و اعضای آن مستقیم و غیرمستقیم تحت‌تاثیر مجموعه‌ای از ایدئولوژی‌های جریان راست ترکیه بودند. 

ظهور احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه و پارادایم سیاست خارجی منحصر‌به‌فرد او که از آن با عنوان «دکترین داوداوغلو» یاد می‌شود، عاملی مهم در جهت‌گیری دوباره سیاست خارجی ترکیه و تاکید بر مولفه هویتی در آن رویکرد بود.

اولین مولفه آن رویکرد، تاکید بر همبستگی قوی بین هویت سیاسی ترکیه و سیاست خارجی آن کشور بود. نتیجه عملی این تفکر استقبال ناگهانی ترکیه از آرمان فلسطین است.

مولفه دوم، یک قرائت ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیک را ارائه می‌دهد که بر قرابت‌های و فرهنگی تاکید دارد. برای مثال، از زمان وزارت‌ خارجه داوواوغلو به این طرف، ترکیه مشارکت خود را در سازمان همکاری اسلامی افزایش داده است.

مولفه‌های سوم و چهارم شامل تفسیر جدیدی از ظرفیت ملی ترکیه بود و بر طرح قدرت نرم براساس قرابت‌های تاریخی - فرهنگی تاکید دارد. علاوه‌براین، دکترین مذکور، جاه‌طلبی منطقه‌ای و حتی جهانی را نیز با اشاره به نوستالژی دوران طلایی برای بازگرداندن سلطه ترکیه در سرزمین‌های تاریخی عثمانی و با هدف نفوذ در امور جهانی به همراه داشت.

داوداوغلو در ژوئن ۲۰۱۰ میلادی در مجمع اقتصادی ترکی – عربی در برابر هفده همتای عرب خود اظهار داشت: «به‌زودی در الاقصی دورهم جمع خواهیم شد. زمانی که بیت‌المقدس به پایتخت تبدیل شود».

درواقع این اظهارنظر نمونه خوبی از تغییر ادراک ترکیه از خود در حوزه هویتی تحت دکترین سیاست خارجی تازه آن کشور بود. داوداوغلو به عمد از ضمیر جمع «ما» استفاده کرد تا بر هویت مشترک ترکی – عربی تاکید کند و اسرائیل را از نظر روانشناسی سیاسی از جنبه هویتی در جایگاه «دیگری» قرار بدهد.

درک داوداوغلو و حتی پس از کناره‌گیری او از سکانداری دستگاه سیاست خارجی ترکیه، درک سایر مقام‌های حزب عدالت و توسعه از ظرفیت‌های بالقوه ترکیه از جنبه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک به شکل توجهی متفاوت از درک اسلاف آنها بود و موجب ایجاد تغییر اساسی در تفکر استراتژیک ترکیه شد که بر روابط ترکیه و اسرائیل نیز تاثیرگذار است.

رویکرد‌های ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک مختلف ترکیه در طول تاریخ معاصر

از دوران جنگ سرد، آنکارا چندین رویکرد مختلف ژئواستراتژیک را به منظور تفسیر کارکرد‌ها و ظرفیت بالقوه ژئوپولیتیک خود اتخاذ کرده بود. هریک از آن رویکرد‌ها، تاثیرات متفاوتی بر روابط اسرائیل و ترکیه داشتند، به‌ویژه آخرین رویکرد ژئواستراتژیک با تغییر جهت‌گیری سیاست خارجی ترکیه، نقش مهمی در بدترشدن رابطه دوجانبه ترکیه و اسرائیل ایفا کرده است.

در طول جنگ سرد، اهمیت ژئواستراتژیک ترکیه از طریق نظامی‌سازی و دوقطبی‌سازی روابط بین‌الملل به‌طور مستقیم با تهدید از جانب شوروی مرتبط بود. در آن چارچوب، ترکیه نقشی مهمی را برای به‌دوش‌گرفتن بار امنیتی اروپا برعهده داشت و در مرکز فعالیت‌های اطلاعاتی ناتو قرار گرفته بود. کارکرد اصلی امنیتی آنکارا متوقف‌کردن توسعه قلمروی نفوذ نظامی شوروی بود. بنابراین، پارادایم ژئواستراتژیک ترکیه تا دهه ۱۹۹۰ اهمیت ژئوپولیتیک ترکیه را تفسیر کرد.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برنامه امنیت ملی ترکیه با چشم‌انداز استراتژیک آشفته مناطق همسایه و تروریسم فزاینده از طرف گروه مسلح  کردی پ ک ک متزلزل شد. استراتژیست‌های آنکارا در دهه ۱۹۹۰ خود را در «منطقه‌ای بد» و محاصره‌شده از طرف دولت‌های شکننده یا شکست‌خورده دوره پس از جنگ سرد می‌دیدند.

در چنین بستری استراتژیست‌های آنکارا، مناطق اطراف بالکان، خاورمیانه و قفقاز را مانند منابع تهدیدکننده امنیت ترکیه و ایجادکننده بی‌اطمینانی از نظر امنیتی قلمداد می‌کردند. چنین چشم‌انداز ژئواستراتژیک و تصور تهدیدی برنامه‌ها و تدارکات نظامی بزرگ، همچنین تسلط نیرو‌های مسلح در سیستم تصمیم‌گیری سیاست خارجی ترکیه را به همراه داشت.

علاوه‌براین، در آن دوره نخبگان نظامی ترکیه به‌دنبال شریکی غیرمسلمان با هویت غربی و  ظرفیت بالقوه نظامی بالا بودند. از دید نخبگان نظامی ترکیه، آن بازیگر به‌طور ایده‌آل می‌توانست در کنار آنکارا موجب ایجاد توازن قوا در برابر کشور‌هایی مانند سوریه، ایران و عراق شود که ترکیه در آن زمان آن کشور‌ها را تهدیدی برای خود قلمداد می‌کرد، طبیعتا آن بازیگر اسرائیل قلمداد می‌شد.

رهبران ترکیه و اسرائیل در آن زمان هر دو احساس مشترکی داشتند مبنی‌بر آن که در منطقه مملو از  تهدید به‌سر می‌برند. این برداشت مشترک، زمینه را برای همکاری‌های بیش‌تر اطلاعاتی و نظامی ترکیه و اسرائیل فراهم کرد.

با‌این‌وجود، پس از قدرت‌گیری حزب عدالت و توسعه از نوامبر ۲۰۰۲ میلادی و به‌ویژه در دوران سکانداری سیاست خارجی ترکیه از جانب داوداوغلو در سال ۲۰۰۹ میلادی، رویکرد آن کشور تغییر کرد و تاکید بر مولفه هویتی نقش مهمی در کاهش همکاری‌های ترکیه و اسرائیل داشت.

در بعد ژئوپولیتیکی، دلیل اصلی این واگرایی عمدتا کنارگذاشتن پارادایم سیاست واقعی است که هم بر روند جنگ سرد و هم بر روند پس از جنگ سرد مسلط بود. علاوه‌بر‌این، دکترین سیاست خارجی داوداوغلو در خاورمیانه به جای وجود همسایگان متخاصم فرصتی برای یکپارچگی می‌دید. بنابراین از دید او دیگر نیازی به روابط نزدیک ترکیه با اسرائیل شبیه به ابزاری که آنکارا ملزم به استفاده از آن باشد، وجود نداشت.

حادثه کشتی ماوی مرمره نقطه عطفی در رابطه ترکیه و اسرائیل

ماهیت روابط اسرائیل و ترکیه همواره همراه با بی‌ثباتی است. این رابطه با نوسانات مداوم بین شراکت‌های پنهان و آشکار، یعنی پیمان پیرامونی ۱۹۵۸ و توافق‌نامه امنیتی ۱۹۹۶ و سطوح نمایندگی دیپلماتیک کاهش یافت، یعنی کاهش رتبه مقام‌های دیپلماتیک در سال ۱۹۵۶ پس از بحران سوئز، در سال ۱۹۶۶ و پس از انتفاضه ۱۹۸۷ همراه بود. بااین‌وجود، حمله اسرائیل به کشتی ماوی مرمره که کاروان کمک‌رسان به غزه در سال ۲۰۱۰ میلادی موجب تشدید تنشی بی‌سابقه در روابط ترکیه و اسرائیل شد.

در پی آن حمله، ترکیه عادی‌سازی روابط را مشروط به تحقق سه شرط کرده بود: نخست عذرخواهی رسمی اسرائیل به آن رخداد، پرداخت غرامت برای قربانیان حادثه و سوم رفع محاصره غزه. خواسته سوم نشان می‌داد که ترکیه مایل است رابطه خود با اسرائیل را با مسئله فلسطین پیوند بزند، امری که در سالیان پیش از آن کم‌تر سابقه داشت. از دید بلندپروزانه، دولت عدالت و توسعه به‌خصوص پس از طرح دکترین داوداوغلو آنکارا خود را در جایگاه نگهبان طبیعی فلسطینیان و سایر مسلمین خاورمیانه قلمداد کرده است. درمجموع، همان‌گونه که دکترین اوداوغلو هدف‌گذاری کرده بود، حادثه کشتی ماوی مرمره ترکیه را به بازیگری واقعی در بازی‌های خاورمیانه تبدیل کرد.

البته حساسیت نسبت به آرمان فلسطین صرفا یک سنت اسلام‌گرایانه در ترکیه نبود. پیش از کودتای ۱۹۸۰ در ترکیه، این جناح‌های چپ رادیکال بودند که در جنبش‌های مسلح فلسطینی شرکت می‌کردند. همچنین، پس از انتفاضه دوم «بولنت اجویت» نخست‌وزیر ترکیه از جناح چپ و «احمد نجدت سزر» رئیس‌جمهور سکولار ترکیه نیز از اسرائیل درمورد رفتار‌های آن رژیم علیه فلسطینیان انتقاد کرده بودند. اجویت در سال ۲۰۰۲ از اصطلاح «ارتکاب نسل‌زدایی» علیه اسرائیل استفاده کرده بود.

سخن پایانی

روی‌آوردن حزب عدالت و توسعه به قدرت نرم موجب افزایش محبوبیت اردوغان در خیابان‌های کشور‌های مسلمان در میان توده‌ها شد. بااین‌وجود، قدرت نرم به‌خودی‌خود برای تقویت نفوذ یک بازیگر اصلی در منطقه، مولفه‌ای کافی نیست و به نظر می‌رسد در این میان ایران با تقویت قدرت نظامی و حمایت از گروه‌های نیابتی در منطقه توانسته است نقش مهم‌تری را در معادلات منطقه‌ای ایفا کند.

نکته دیگر آن است که برخی از دولت‌های عربی منطقه حاضر به همراهی عملی با شعار‌های ضداسرائیلی رهبران ترکیه نبوده‌اند و ترجیح دادند رویکرد دیگری را در قبال رابطه‌شان با اسرائیل درپیش بگیرند این بود که علی‌رغم اظهارات تند مقام‌های ترکیه علیه اسرائیل، آن کشور هیچ‌گاه حاضر به قطع روابط دیپلماتیک دائمی یا طولانی‌مدت با اسرائیل نشده است.


نویسنده: نوژن اعتضادالسلطنه؛ دانش‌آموخته دکتری فلسفه سیاسی و نویسنده کتاب‌های «اسلامیزاسیون در ترکیه تحت زمام‌داری دولت عدالت و توسعه» و «احزاب اسلامی و چشم‌انداز لائیسیته در ترکیه»

منابع:

Bali, Rifat N. (۱۹۹۹) , The image of the jew in the rhetoric of political islam in Turkey, Open Edition Journal

Cornell, Svante E. (۲۰۲۰) , How the Iranian Revolution Inspired Turkish Islamism, Hudson

CST (۲۰۱۰) , Necmettin Erbakan: Erdogan is a helper of the "Zionist world orde"

Kasapoglu, Can (۲۰۱۲) , The Turkish – Israeli Relations Under The Davutoglu Doctrine In Turkish Foreign Policy, Ege Strategic Research Journal.

Yilmaz, Ihsan (۲۰۲۱) , The AKP’s Authoritarian Islamist Populism: Carving out a New Turkey, ECPS

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.