به گزارش "ورزش سه"، اوبامیانگ یکی از بهترین بازیکنان آرسنال بود و هواداران و مدیران این باشگاه علاقه زیادی به او داشتند و این علاقه تا جایی پیش رفت که قراردادی بلند مدت با او به امضا رسید تا به عنوان ستاره اصلی این تیم و کاپیتان به حضورش در ورزشگاه امارات ادامه دهد.
اما تنها ۱۸ ماه طول کشید تا او پس از امضای این قرارداد بلند مدت و جایگاه درخشانی که در این تیم داشت تصمیم به ترک آرسنال بگیرد و این اتفاق با حواشی و جنجال بسیار زیاد و درگیری او با آرتتا که به عنوان سرمربی توپچی‌ها انتخاب شده بود رخ داد.
حالا اوبامیانگ پس از گذشت مدتی طولانی درباره این اتفاق صحبت کرد و به کالین اینترویو گفت:« در طول شیوع جهانی ویروس کرونا بود و فکر کنم با اورتون بازی داشتیم. فصل من عالی پیش نرفته بود و ما رد لیگ مشکل داشتیم و روز قبل بازی بود که آرتتا به من گفت: ببین، مهم نیست که ببریم یا ببازیم. تو یک روز تعطیل هستی. اما اگر می‌خواهی بروی قبل از بازی خبر بده چون باید از قوانین خاص سلامتی پیروی کنی.
مادرم چند ماه قبل سکته کرده بود. زمان کریسمس بود و من پیش مربی رفتم و به او گفتم که آمدم چون می‌خواهم برم و مادرم را برای تعطیلات برگردانم. او به من گفت که مشکلی وجود ندارد. به خوبی می‌دانست که چه اتفاقی رخ داده است و روزی که این اتفاق افتاده بود به من اجازه داده بود که بروم و مادرم را ببینم. بنابراین به من گفت که با پزشکان درباره رفت و آمد به دلیل کرونا در ارتباط باشم.
به خانه رفتم و ترجیح می‌دادم که به جای اینکه صبح روز تمرین برگردم شب قبل از آن برگردم. اما مادرم آزمایش‌هایی داشت و به همین دلیل نتوانستم شب قبل برگردم و صبح روز تمرین برگشتم. زمانی که به آنجا رسیدم مجبور شدم تست بدهم اما روز قبلش هم این کار را کرده بودم چون از کشور دیگری می‌آمدم.
وقتی رسیدم جلسه مربی تمام شده بود و او یقه من را گرفت و شروع به داد کشیدن دیوانه وار بر سر من کرد و گفت: تو به من خنجر زدی! تو نمی‌توانی در چنین شرایطی این کار را با من بکنی. در آن لحظه به خودم گفتم جواب نده چون قرار است با عصبانیت و خشم همراه شود. من به مهمانی و تفریح نرفته بودم. او به خوبی می‌دانست که چرا رفتم و درک نمی‌کردم که چرا این حرف‌ها را می‌زد.
به خانه رفتم و پس از آن پزشک با من تماس گرفت و گفت که مربی دوست ندارد فردا در تمرینات باشی. تما طولی نکشید که رسانه‌ها با من تماس گرفتند و گفتند آرتتا دیگر دوست ندارد که تو در تیم باشی و باید فقط بیایی و به صورت جداگانه تمرین کنی. چند روز بعد او با من تماس گرفت و ما جلسه‌ای داشتیم و او بازوبند کاپیتانی را از من گرفت و گفت که دیگر حق ندارم با تیم تمرین کنم.
آرتتا بار دیگر صحبت‌هایی را در این باره مطرح کرد که من باید در آن دوران به عنوان یک الگو عمل می‌کردم و کار را برای باشگاه سخت و پیچیده کردم و حق انجام چنین کاری را نداشتم. من هم در پاسخ گفتم که مسئولیت خودم را می‌پذیرم اما کافی است که فقط کمی انسان باشید تا وضعیت من را درک کنید. پس از آن بود که همه چیز تمام شد. من یک ماه تمرین کردم و منتظر جدایی ماند.»
