به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، سیاست آمریکا در قبال روسیه را باید در ابعاد کلی سیاست آمریکا نسبت به شرق جستجو کرد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
زمانیکه چینیها سرعت رشد اقتصادی را تجربه میکردند، روسها با زیرکی «ولادیمیر پوتین»، خود را با این سرعت همراه کرده و با تحمیل امنیتی خود به پکن، روسیه را به چین گره زدند. چین برای انرژی و توسعه بازار خود به «خارج نزدیک» روسیه نیاز مبرم داشت. روسیه پوتین، با درک این نیاز، مقوله امنیت انرژی را برای چین مطرح کرد و تقریباً از سال 2010 به این سو، موضوع ائتلافهای اقتصادی منطقهای و فرامنطقهای چین و روسیه، هژمونی آمریکا را به چالش کشید.
نفوذ امنیتی روسیه در محیط پیرامونی و حتی فراپیرامونی و همچنین ترمیم بسیاری از زیرساختهای دفاعی این کشور در دوران پوتین، که اتفاقاً انحصار انرژی بسیاری از همپیمانان سنتی آمریکا را در اروپا را در ید اختیار خود دارد، به معضل جدیدی برای واشنگتن تبدیل شد.
آمریکا که پس از سال 2010، دکترین سیاست خارجی خود را از غربآسیا به ایندوپاسیفیک به جهت کنترل چین، تغییر داده، در برابر رشد و توسعه نفوذ روسیه کلافه شده است.
روسها علاوه بر تهدیدات امنیتی در حوزه دفاعی و انرژی، در حوزه سایبری نیز، تهدیدات بسیاری علیه مواضع آمریکا ایجاد کردهاند. این مهم تا حدی بوده که برخی مقامات آمریکایی مدعی دخالت و تأثیرگذاری روسیه در نتیجه انتخابات این کشور در سال2016 شدهاند.
علیرغم چین، سیاست آمریکا در قبال روسیه از راهبرد مشخصی تبعیت نمیکند. واشنگتن به دلیل پیچیده رفتار کردن روسیه، در 10 سال گذشته همواره با فقر سیاست در قبال روسیه روبرو بوده است.
شاید وجه مشترک ترامپ با روسای جمهور قبل و بعد خود، توسل به چندجانبهگرایی علیه چین بود، اما در مقابل روسیه، ترامپ دست به عصا بود و عملاً سیاست مشخصی را دنبال نمیکرد و حتی تنها ابزار کنترل روسیه یعنی ناتو را نیز گاهاً تضعیف میکرد. این سیاست نامفهوم باعث شده بود که قدرتهای اروپایی نیز در مقابل مسکو، منفعل باشند.
روسیه هم از این فضا بیشترین بهره را برده و با تثبیت حاکمیت خود بر کریمه، پا را فراتر گذاشته و با تحکیم روابط اقتصادی با چین در قالب گفتمان نهادگرایی و مستحکمسازی روابط دوجانبه و ائتلافهای منطقهای مانند بریکس، سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، هژمونی آمریکا را به چالش کشید.
روسیه با هدف قرار دادن دلار، یکی از پیشگامان حذف این ارز از مبادلات با شرکای اقتصادی از جمله چین بوده است. دادههای منتشر شده توسط بانک مرکزی روسیه نشان میدهد سهم دلار از تجارت بین چین و روسیه در سه ماهه نخست 2020 به 46 درصد رسیده که کمترین سهم در طول تاریخ تجارت دو طرف بوده است.
در سال 2019 مقامات چین و روسیه توافق نامهای را برای فاصله گرفتن از دلار و استفاده از ارزهای ملی در مبادلات دوجانبه امضا کردند. دو طرف همچنین در حال همکاری با یکدیگر برای ایجاد یک سیستم جایگزین سوییفت مبتنی بر یوان و روبل هستند.
علاوه بر آن، در جریان سفر سال 2019 دیمیتری مدودوف نخستوزیر وقت روسیه به چین، طرفین راههای اتصال سیستم پرداخت ملی روسیه(میر) به چین(یونیون پی) را بررسی کردند. علاوه بر چین، روسیه در مبادلات خود با کشورهای اروپایی نیز در حال فاصله گرفتن از دلار است تا جاییکه در سال 2020، 46 درصد تجارت با اتحادیه اروپا بر حسب یورو و 18 درصد نیز بر حسب روبل صورت گرفت.
بایدن و روسیه
اما آمریکا که اخیراً انتخابات ریاستجمهوری را پشت سر گذاشته، در دولت جدید خود، سیاست خصمانه با شرق را در دستور کار قرار داده است.
پس از چین، نوبت روسیه بود که مورد حمله مستقیم «جو بایدن» قرار گیرد. بایدن دموکرات که به سیاق همه دموکراتها باید چندجانبهگرایی را برای از میان برداشتن همپیمانان به کار میگرفت، با شرکایی تقریباً ورشکسته روبروست.
بحران مالی 2008 و همهگیری کرونا، اروپایی بیرمق را بر روی دست بایدن گذاشته و جو چارهای ندارد جز اینکه خود به میدان آمده و علیه روسیه شمشیر را از رو ببندد.
کمتر از یکماه پیش، جو بایدن طی یک سخنرانی جملهای را گفت که میتوان مدل تعامل 4 سال آینده با مسکو را تئوریزه کرد. بایدن در سخنرانی خود گفت: «روزهای کوتاه آمدن آمریکا در برابر رفتارهای خصمانه روسیه و دخالتهای آن در انتخابات، حملات سایبری و مسمومیت شهروندان گذشت».
اما بایدن در قبال روسیه چه ابزاری دارد؟ ابزارهای بایدن در قبال روسیه را به ترتیب اهمیت بررسی میکنیم:
اما روند افول اقتصادی-سیاسی آمریکا، کارایی ابزارهای فوق را کاهش داده است. جایگاه هژمونیک آمریکا امروزه توسط قدرتهای نوظهور در حالی مورد تهدید قرار گرفته که واشنگتن با بحرانهای عدیده ای چون اقتصاد بیمار، زیرساختهای مستهلک، همهگیری کرونا، همپیمانان ضعیفشده و ... روبروست و در طرف مقابل، رشد اقتصادی روسیه و همپیمانان نوظهورش روندی غیرقابل کنترل به خود گرفته است.
اما رقابت روسیه و آمریکا نه در زمینه اقتصادی و سیاسی، بلکه در زمینه نظامی آن هم در حوزه موشکهای بالستیک و تسخیر فضا خواهد بود. روسیه در سالهای اخیر موشکهایی با برد نامحدود را امتحان کرده که هنوز ابعادش برای آمریکا روشن نیست.
مسکو از طریق تقویت توان نظامی خود دو هدف بزرگ را دنبال میکند:
الف) تحت فشار گذاشتن آمریکا و تحریک واشنگتن به جنگ تسلیحاتی
ب) ادامه گره زدن خود به چین
مزیت نسبی روسیه نسبت به آمریکا و چین، همین توان نظامی است. روسها با تقویت نظامی خود و نزدیکی با چین در قالب پیمانهای اقتصادی دو و چندجانبه، امنیت اقتصادی چین برای توسعه را تضمین و چین نیز روسیه را در رشد اقتصادی سهیم میکند.
همچنین آمریکا که باید تمرکزش را بر نوسازی زیرساخت اقتصادی متمرکز کند، درگیر یک جنگ تسلیحاتی با روسیه شده و روند افولش تشدید و تعمیق میشود.
نویسنده: مهدی خورسند-کارشناس مسائل اوراسیا
انتهای پیام/