ورزش مدیا: جام ملتهای آسیا از امروز برای تیمملی ایران شروع میشود و این در حالی است که بین خیلی از هواداران فوتبال اثری از شوق و هیجان به چشم نمیخورد. کافی است این فضا را مثلا با جام ملتهای نودوشش میلادی مقایسه کنیم تا میزان رخوت جامعه روشن شود. از قضا علیرضا جهانبخش، یکی از کاپیتانهای تیم ملی هم گلایه کرده که: «نمیدانم چرا مردم حس و حال آغاز یک تورنمنت بزرگ را ندارند.»؛ البته که دانستن چراییاش چندان سخت نیست، مشروط بر این که از جنس همین مردم باشی.
اصلا چرا راه دور برویم و قصههای کهنه بگوییم؟ همین دوره قبلی جام ملتها که یوزها زحمت کشیدند و سه گل از ژاپن خوردند، قیمت هر متر مربع مسکن در تهران شش میلیون تومان بود و امروز هفتادوشش میلیون تومان است. محاسبات نشان میدهد طول انتظار خانهدار شدن در پایتخت به صدودوازده سال رسیده و این یعنی اگر شما زحمت بکشی و در تکلیف فرزندآوری شرکت کنی، شاید بچه بچه بچهات با پسانداز کردن تمام درآمد اجدادش بالاخره یک چاردیواری از خودش پیدا کند. سکه سی میلیونی امروز، آن روز سه میلیون تومان بود و هر دلار آمریکا یازده هزار تومان معامله میشد. حالا همان دلار را پنجاه هزار تومان میفروشند و منت هم میگذارند که هنوز دویست هزار تومان نشده! از آن روز تا امروز، ما چهار سال پیاپی تورم نزدیک به پنجاه درصدی را دیدهایم، طعم تلخ کرونا و دفن فوج فوج آرزوهای نافرجام را چشیدهایم و یک به یک دوستان و عزیزانمان را به سمت زندگی در آن سوی مرزها بدرقه کردهایم. هر روز این دوران، هزار سال بر ما گذشته. همین چند روز پیش، دستنوشته یک کودک ششم دبستانی قبل از خودکشی، ایران را تکان داد؛ البته ایران را، منهای مسئولان.
این فقط گوشهای از رنجنامه ما رعایا در فاصله دو جام ملتهای اخیر است. بله، میدانیم هیچکدام از اینها تقصیر شما نیست، اما انتظار هم نداشته باشید که با این روح خسته، این حال نزار پای مسابقاتتان تپش قلب بگیریم؛ آن هم برای تیمی که بیشتر از هر چیز، به فکر خودش، حوالههایش و سکههایش بوده. بروید، بجنگید و امیدواریم بهترین نتایج تاریخ را هم بگیرید، اما اینقدر از عبارت نخنمای «شاد کردن دل مردم» استفاده نکنید. این زخم، عمیقتر از آن است که توپبازی نسل از خود راضی شما التیامش بدهد.