عصر ایران ؛ نهال موسوی - ویدئویی در شبکه های مجازی در حال دست به دست شدن است از یکی از قسمت های اخیر شام ایرانی که در آن بهاره رهنما؛ گفته است «ماشاءالله دخترهای امروزی سر و وضعشون نیکول کیدمنه، طرز فکرشون لُر» که باعث انتقاد و دلخوری قشر عظیمی از مردم ، به ویژه هم میهنان لر به این مطلب شده است.
بعد از این اتفاقات بهاره رهنما چند پست در صفحه اینستاگرامش در توضیح موقعیت و جملهای که بر زبان آورده بود منتشر کرد، در یکی از آنها نوشته است:
«فعالان عزیز لر؛ از خدمات شما و دغدغه هایتان برای مردم غیور کشورمان اگاهم بار دیگر بر خود میدانم که مشخصا عرض کنم :
در شام ایرانی من به قدمت فیلم «دختر لر »اولین فیلم ایرانی ناطق در قیاس با فیلم های بازیگران امروزی اشاره کردم آنهم در بخش نمایشی کار و در نقش یک خواهر شوهر عصبی! و اگر اسم این قدیمی ترین فیلم ایرانی هر چیزی بود ملاک من همان اسم بود و خداوند را شاهد میگیرم که هیچ اشاره ای به قومیت نداشتم شما عزیزان هم اگر عجول نبودید و شام ایرانی ما را تا قسمت آخر میدید متوجه میشدید که من اصلا به بهانه حمایت از یک بانوی لر که قربانی سوختگی در یک نزاع فامیلی شده بود در این برنامه شرکت کردم!
از کسی جز خدا هم نمیترسم و چندین بار هم عرض کردم که این سو تفاهمی بیش نیست و برای منی که مادرم و مدرس دانشگاه و معلم حمایت از همه اقوام ایرانی بسیار مهم است و در جریان سیل و زلزله و حمایت از زنان بد سرپرست همیشه فعال و پیش قدم بودم لذا از شما عزیزان بعنوان چهره های فرهنگی این قوم با فرهنگ و اصالت تقاضا دارم با موج صفحات زرد اینترنتی جلو نروید و کمی آگاهانه با موضوع برخورد کنید! اگر قسمت آخر راببینید همه چیز را متوجه میشوید! در نهایت من به توجه خداوند به نیت انسان ها بسیار ایمان دارم و با وجود تهدید به قتل و اسید پاشی و آدم ربایی توسط بعضی از همشهریان لر هیچ عکس العملی تا کنون جز توضیح واضحات نداشتم!
اما آگاهی لرستان و پلیس فتا در جریان تمام ایدی ها شماره های تهدید امیز قرار گرفته و نهایت همکاری را داشته اند !
والسلام! پی نوشت:مکرو و مکر الله فالله خیر الماکرین!»
از طرف دیگر فریبرز عرب نیا (بازیگر نقش مختار) هم در دلجویی از هموطنان لر پستی منتشر کرد:
«گفته شده که “واژهها تا زمانی که بر زبان جاری نشده باشند، اسیر انسان هستند اما آنگاه که بر زبان آیند، انسان اسیرشان میگردد”!
گروه پرشمار هنرمندان را، همچون دیگر گروههای هر جامعه، با رفتار یا گفتههای یک یا چند نفر از آن گروه نمیتوان و نباید ارزیابی و ارزشگذاری کرد؛ با این حال، من به عنوان کسی که در نگاهِ مردم کشورم از گروه هنرمندان به شمار میآیم، با تمام وجود از همهی شیرزنان و غیورمردانِ لر دلجویی کرده، از آنان و تمام اقوام و فرهنگهای چندگانه و رنگینکمانی ایران عزیز و از رشادتها و دلیریهایشان که همواره مایهی دوام و پایندگی میهن و تاریخ ما ایرانیان بودهاند به جان قدردان و سپاسگزارم و بر خود میبالم که با ایشان از یک کشور و یک ریشه هستم.
باشد که آن دسته از همکارانم که به هنگام دهان باز کردن کم میاندیشند و پر میگویند با پوزش خواستن از هممیهنان عزیز لر، خطای خویش را گردن بگیرند و آزردگی بیشتر مردم شرافتمندمان را در این وانفسای رنج و درد سبب نشوند.
با مهر و احترام، عربنیا »
در این میان پوریا ذوالفقاری (منتقد سینما) یک پست سینمایی برای موقعیت بهاره رهنما منتشر کرد و با اشاره به فیلم «تبهکاران خرده پا» وودی آلن نوشت:
« فرنچی زنی ست ساده و خانه دار که تنها هنرش پخت شیرینی ست. دری به تخته می خورد و فرنچی و همسرش به پول و شهرت می رسند. فرنچی حالا زنی ساده است که نمی خواهد ساده باشد. فقط چون به پول رسیده و توجه رسانه ها به او جلب و پایش به محافل ثروتمندان اهل فرهنگ گشوده شده است. اما کم هوش است. راه حلی که برای خوب سخن گفتن و گسترش دایره واژگان به ذهنش می رسد، حفظ کردن فرهنگ لغت است! دلش می خواهد از نقاشی و موسیقی سر درآورد و باز راه حلش استخدام پسری جوان و هنرمند است تا چیزهایی به او بیاموزد که بشود در ضیافت های فرهنگی و جمع های هنری خرجش کرد و مطلع به نظر آمد! فرنچی پس از حفظ کردن بخش نخست لغت نامه و رفتن به چند گالری و آموختن چند اصطلاح هنری و خرید یک تابلوی نقاشی مدرن، احساس می کند اطرافیانش دیگر در سطح او نیستند!
هوش اندک فرنچی هم خرابکاری در پی می آورد، هم توجیه هایی ابلهانه. مثلا او برای نشان دادن پیوندش با هنر، پیش از آمدن مهمانانش یک هارپ می خرد و وسط پذیرایی خانه می گذارد. یکی از مهمانان از او می پرسد آیا می توانی هارپ بنوازی؟ و فرنچی پاسخ می دهد: «نه این رو برای ویو اینجا گذاشتم!» طبیعی ست که مهمانانش با دیدن جلوه های نوکیسگی و بی سلیقگی در گوشه و کنار خانه او پوزخند بزنند و این تمسخرها به گوش و چشم فرنچی برسد و عصبی ترش کند. تلاش های فرنچی برای «فرهنگی» به نظر رسیدن به محض گشودن دهانش به شکست می انجامد! او مدتی بعد در زندگی اقتصادی و عشقی تازه ای هم که برای خود دست و پا کرده شکست می خورد و به عنوان یک ورشکسته به تقصیر مضحک، عرصه را ترک می کند.
فرنچی البته یک برتری به رهنما دارد؛ او شیرینی های خوشمزه ای می پزد که مردم برای خریدنش صف می کشند. یعنی دست کم یک هنر دارد!»
واقعیت این است که بهاره رهنما که چنین جملهای را بر زبان آورده حال با هر نیت و به هر قصدی بوده، میتواند به جای این همه پیچیده کردن ماجرا و اشارات مستقیم و غیر مستقیم، یک معذرت خواهی از تمام کسانی بکند که به دلیل این اتفاق خاطرشان رنجیده است.
به جای اینکه مدام از این طرف و آن طرف ، از فیلم دختر لر تا آگاهی لرستان، زنان بد سرپرست و ... انواع و اقسام مثالها و توضیحات بدهد اگر فقط بگوید: «من در آن لحظه این جمله را گفتم ولی قصد و نیت خاصی نداشتم و به دلیل این اشتباه سهوی معذرت میخواهم» قال قضیه کنده خواهد شد ولی مشکل اینجاست مردم لر یا تمام ایران و ... احساس میکنند به جای یک معذرت خواهی ساده تازه مورد شماتت قرار میگیرند که وا چرا شما نمیفهمید!
واقعیت این است که برآیند کلی درک اجتماعی جامعه اشتباه نمیکند و خانم رهنما این قضیه را در نظر نمیگیرد. اگر مردم ناراحت شدهاند فقط به این دلیل نیست که شما آن جمله را گفتید بلکه ادامه واکنشها و حرفهای شما در ادامه آن جمله بیشتر باعث دلخوری شد.
خانم رهنما ! یک معذرت خواهی صاف و ساده بدون حاشیه و به رخ کشیدن بزرگواریهایتان کاری ندارد، این کار را بکن.
طبیعتا مردم هم به هر هنرمندی در جامعه فرصت تصحیح اشتباه میدهند و دوباره او را با آغوش باز میپذیرند، چه کسی هست که در زندگیش اشتباه نکرده باشد؟