گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - سیده فاطمه حبیبی: مافیا را باز تعریف امروزی، میتوان دستهای پشت پرده نامید. فرد یا گروهی که در تصمیمگیری نهادهای اصلی تاثیر گذاشته و مسیر شبکه تصمیمگیری را به سود خود تغییر میدهند.
مافیای کنکور، اصطلاحی است که در سالهای اخیر برای موسسات کنکور به این دلیل که از رقابت کنکور سودهای کلان به دست میآورند، به کار میرود. هرچه رقابت شدیدتر باشد میزان سوددهی این مؤسسات بیشتر خواهد بود پس برای افزایش درآمد خود به این رقابت به شکلهای مختلف دامن میزنند. گرچه سازمان سنجش و وزارت آموزش و پرورش، هیچ وقت زیر بار قبول اتهام تأثیر پذیری و شاید همکاری با این مؤسسات نرفتهاند اما بررسی سئوالات کنکور و درجهبندی دشواری آن که هر ساله شدیدتر میشود، نشان میدهد با رشد و افزایش دامنه مقاطع تحت پوشش این مؤسسات، همزمان کتب درسی کمحجمتر و از نظر محتوا ضعیفتر و در مقابل کنکور سختتر شده است.
سید مجید حسینی، از منتقدان اصلی کنکور میگوید: «من معتقدم برنامه درسی ملی به شدت تحت تاثیر مافیای کنکور و به شدت ناعادلانه است. یعنی هرسال حجم کتب درسی کم شده، و به حجم کتب کمک آموزشی اضافه می شود. یک بار فردی از من پرسید که مافیای کنکور چیست؟ گفتم این است: کاهش حجم کتاب های درسی و افزایش کتب کمک درسی. دادن تست از چیزی که اصولا در کتاب نیست. کنکور را ببینید… وقتی که از چیزی تست میدهند که معلوم نیست در کتاب هست یا خیر، و تنها کسانی آن ها را بلد هستند که کتب کمک درسی کنکور را خریده است»
گرچه هرگز آمار رسمی از گردش مالی این مؤسسات منتشر نمیشود، اما درآمدهایشان آنقدر نجومی است که پهلو به پهلوی بودجه وزارت آموزش و پرورش میزند. بطحایی وزیر سابق آموزش و پرورش در سال 97 گردش مالی غیر رسمی آنان را 40 هزار میلیارد تومان اعلام کرد که اکنون با تورم، و افزایش شهریه این میزان به شکل چشمگیری افزایش یافته است.
به گفته محمد وحیدی نائب رییس کمیسیون آموزش مجلس در گفتگو با میزان فقط گردش کتابهای موسسات کنکوری در سال 98، 1000 میلیارد تومان بوده، در حوزه کلاسها تا 8000 میلیارد گردش مالی تخمین زده شده است.
در چند روز اخیر همزمان با ایام دهه فجر اخباری مبتنی بر قرداد و امضای تفاهم نامه، میان سفیر ایران در آلمان و یک ایرانی مقیم آن کشور، جهت ساخت 100 مدرسه در نقاط محروم کشور، مخابره شد. نکته قابل توجه نام این ایرانی است که اکنون جزئی از جامعه خیرین مدرسه ساز شده است. ایشان کسی جز «ابوالفضل جوکار» مدیر موسسه کنکور «گاج» نیست که در ایران از طرق مختلف از جمله مؤسسه گاج درآمد کلانی کسب میکند اما در آلمان سکونت دارد.
گروه آموزشی جوکار، از شهیر ترین مؤسسات کنکور است که بارها از سوی منتقدان آموزشی با اتهام مافیای کنکور روبرو شده و به دمیدن در آتش رقابت نابرابر کنکور معروف است.
این مؤسسات گرچه کاملاً قانونی فعالند اما از سوی جامعه و منتقدین متهمند که با هدف جذب مشتری و افزایش درآمد خود، کنکور را از حالت رقابت علمی خارج کرده و به شکل یک صنعت پولساز در آوردهاند. و راه رسیدن به آموزش عالی را از یک معبر به یک بازار تبدیل کردهاند که هرکس توان حضور در این بازار و خرید کتب و خدمات آموزشی را دارد، امکان قبولی در آزمون سراسری برایش مهیاست. این موسسات با حضور پررنگ خود و بالا بردن سطح دشواری آزمون، عامل بی اثر شدن کتب درسی و گذشتن مسیر رسیدن به آموزش عالی از خدمات آموزشی گران قیمت خود شدهاند. این مسئله چنان مشهود است که حتی غلامرضا عمرانی از با سابقهترین مولفان کتب درسی پیش از این در مصاحبه ای با تایید کامل تاثیر کتب غیر درسی در قبولی کنکور گفته بود: «من به عنوان مولف کتاب درسی اگر در کنکور شرکت کنم و مطالب همین کتابها را امتحان بدهم، نمره نمیآورم. مطمئن باشید. همین کتابهای درسی که خودم تالیف کردهام. من که مولف کتاب درسی هستم فرضاً بدون شیوهها و شگردهای انتشاراتیهای وابسته به کنکور یا کلاسهای وابسته به کنکور، اگر در کنکور شرکت کنم مطمئنا قبول نمیشوم.»
در حالیکه ادامه تحصیل یک حق است و هرکس توان ذهنی و فکری دارد باید به آن دست پیدا کند، با دخالت و حضور مافیا گونه سرمایهگذاران در این عرصه، جای صاحبان استعداد با صاحبان سرمایه عوض شده و تقریبا کسانی به آموزش عالی دست پیدا میکنند که توان مالی داشته باشند. در این شرایط توده مردم که عمدتاً درآمد بالایی نیز ندارند مجبورند از بخشی از زندگی خود زده و مخارج این مؤسسات را تامین کنند. اتفاقی که برای طبقه ضعیف عملا امکان پذیر نیست، برای قشر متوسط نیز به بهای کوچکتر شدن سفره، مقروض شدن و... تمام میشود. حاصل این هزینه کردها، درآمدهای نجومی امثال مؤسسه گاج است که مالکش ساکن آلمان است. به زبان سادهتر مالکان مؤسساتی چون گاج و امثال آن در ایران از طریق دمیدن در آتش کنکور و ناچار کردن مردم به خرج کردن برای آن، ثروت اندوزی میکنند و در آلمان خرج میکنند.
اینجا مردم را به شکل نامحسوسی استضعاف میکنند و آنجا مرفهانه زندگی میکنند.
ساختن مدرسه و کارهای عام المنفعه نیز شگرد مکتب سرمایهداری و بازارساز است. کما اینکه پیش از گاج، مؤسسه قلمچی نیز خود را وقف عام نامیده و از ساخت چندین مدرسه خبر داده بود.
در اقتصاد سرمایهداری، خیریهها امکانی برای تطهیر چهره سرمایهداری است. در حالیکه در بنیاد و اصل عملکرد، خود باعث استضعاف توده مردم میشوند با پناه بردن به خیریه از خود چهره انساندوستانه به نمایش میگذارند و بدین ترتیب وجهه و نمای بیرونی خود را دلسوز و اخلاقی نشان میدهند تا هم جایگاه خود را ارتقا بخشند، هم منتقدان را ساکت کنند، هم با وامدار کردن جامعه و دولت به خود، حیات بازار خویش را تضمین کنند.
این حربه ریاکارانهای است که مؤسسات متهم به مافیای کنکور، که کمتر کسی است نداند با جامعه چه کرده و چگونه دانش آموزان و خانوادههای نگران از آینده فرزندانشان را قربانی پولسازی خود کردهاند، به آن متوسل شدهاند.
آقایان مدیر و مالک این مؤسسات خوب میدانند آنچنان نزد جامعه به دلیل استضعاف مردم و خارج کردن آموزش از ریل خود چهره ناخوشایندی دارند که چیزی جز استفاده از تحریک حس انساندوستانه نمیتواند آن را تطهیر کند. و اکنون به مردم محرومی که خود در بخشی از محرومیت آموزشیشان شریکند، در قالب خیریه با روشی نخ نما شده اما همچنان کارآمد از طریق ساخت و توسعه فضای آموزشی، صدقه میرسانند، اما میزان آسیبی که این مؤسسات به آموزش کشور بویژه قشر ضعیف جامعه، با تخریب عدالت آموزشی، میزنند بسیار فراتر از آن است که با ساخت چند مدرسه جبران شود.
حضور در اموری چون مدرسهسازی در واقع مفری برای عدم پاسخگویی به جامعه و در امتداد مدیون کردن دولت و تصمیمگیران به خود است، تا بتوانند همانگونه که ابتدا گفته شد بر روی تصمیمات سیاستگذاران اثر بگذارند.
انتهای پیام/