شمال نیوز : جملهای از فرهنگ غنی گذشتگان، به ما ارث رسیده است که همه آن را شنیدهایم و به کار میبریم که «عاقل از یک سوراخ دوبار گَزیده نمیشود» اما جالب است که میبینیم برخی مدیران از یک سوراخ صدبار گَزیده شدند و هنوز هم میشوند گویا آن جمله هرگز به گوش آنان نخورده است.
در باران و سیل سنگینی که در پایان اسفند 97 و اول سال 98 در شهرستان سیمرغ آمد، چند روستا ازجمله ملاکلا و رکنیکلا اسیر سیلاب شدند و مدارس و خانههای بسیاری از ده درصد تا صددرصد آسیب دید و تخریب شد.
کارشناسان پس از بررسی دلیل حادثه، لایروبی نکردن بستر رودخانه تلار در حاشیه روستا را دلیل طغیان رود معرفی کردند و نوشتند که آب پس از لبریز شدن از بستر، به منازل مسکونی و باغهای مرکبات مردم هدایت شد و تخریب زیادی برجای گذاشت. این حادثه خوشبختانه خسارت جانی نداشت.
در سیل سال 78 نکا که موجب طغیان نکارود شد و افزون بر خسارات مالی بسیار، حدود 80 نفر کشته برجای گذاشت نیز لایروبی نشده بستر روددخانه دلیل حادثه اعلام شد.
عمده سیلابها در مازندران، گیلان و گلستان وضعیتی مشابه دارند به عبارت روشن، باران سیلابی و تند در مناطق بالادست جنگلی موجب به حرکت درآمدن شاخهها و لاشههای شکسته و افتاده درختان در بستر جنگل میشود و آنها را به مناطق پاییندست جلگهای می کشاند و اگر بستر رودخانه به اندازه کافی باز باشد، همه لاشهها و سیلاب گلآلود به سمت دریا میروند و مزاحمت و تخریبی ایجاد نمیکنند اما وقتی بستر این رودها، سالها به حال خود رها شده و در مواردی در بستر، اقدام به خانهسازی شود و مسیلها در برخی نقاط نه تنها تنگ و باریک که مسدود میشوند جز طغیان چه اتفاقی محتمل است ؟
· مدیران و مسئولان می دانند اما ....
دردناک است که این نکات را همه مدیران و مسئولان میدانند اما در تابستان اقدامی نمیکنند و صبر میکنند تا بارشهای پاییزی با قدرت و قوت ببارد و طغیان کند و نابودی و خسارت سنگین بر جای بگذارد و پس از آن، آنان با ماشینهای سنگین اقدام به آواربرداری و لایروبی کنند.
آنچه که چند روز قبل در بابلرود اتفاق افتاد، درحقیقت چیزی نبود جز تکرار طغیان تلار در نوروز 98 و طغیان نکارود در مرداد 78 .
رودخانه بابلرود یکی از رودخانههای پُر آب مازندران است که از قلب جنگلهای هیرکانی در مناطق بالادست سوادکوه سرچشمه میگیرد و بعد از طی مسافت طولانی و عبور از سه شهرستان سوادکوه، بابل و بابلسر به دریای خزر میریزد.
بارش شدید باران چند روز قبل در سوادکوه شمالی و بخشهای سه گانه شهر بابل در بابلکنار، بندپی شرقی و بندپی غربی به همراه بارشهای شدید در شهر بابل سبب طغیان بابلرود شد.
این طغیان به حدی بود که تمامی جاده ساحلی شهر بابل که در کنار این رودخانه احداث شده است به طور کامل زیر آب رفت و از دسترس شهروندان خارج شد.
تخریب منازل حاشیه رودخانه، پلها و راهها بسیار شدید و کمسابقه بود و مانند سایر موارد مشابه، مدیران پس از این بحران وارد عمل شدند و تنها کارآیی آنان نیز احصاء رقم مالی خسارت بود و اینکه گفتند اگر رودخانه لایروبی شده بود، خسارت ناچیزی به بار میآورد. همین !
«محمدباقر اسماعیلی» از فعالان محیطزیستی که سالهای اخیر بارها درخصوص طغیان بابلرود هشدار داده بود، در اینخصوص گفت : متأسفانه رعایت نکردن ملاحظات فنی در طراحی زیرساختهای شهری و بینشهری منجر به خسارت مالی و حتی جانی طی سالهای اخیر شده است.
· تخریب جنگلهای هیرکانی عامل اصلی سیلاب است
وی افزود: در این راستا یکی از علل اصلی رخداد سیل اخیر شهرستان بابل، تخریب جنگلهای هیرکانی بندپی و تغییر کاربری مسیرهای مجاور آن است که در حال حاضر شرایط را برای سیلاب در این مناطق فراهم کرده است.
وی تصریح کرد: لایروبیهای به موقع و آمادهسازی رودخانهها، برای پذیرش حجم بالای آب ناشی از سیل نیز از جمله اقدامات فنی لازمی است که میتوان در جلوگیری از خطرات احتمالی سیلابها انجام داد اما در سالهای اخیر عدم توجه به آن، منجر به خسارت سنگینی براثر سیلابهای اخیر شده است.
اسماعیلی بیان کرد: متأسفانه علیرغم هشدارهای فراوان فعالان محیطزیست در منطقه و کشور و انتشار تصاویر ماهوارهای از پاکتراشی هکتارها جنگل در بندپی بابل اما موضوع همچنان مسکوت باقی مانده است.
وی با بیان اینکه حجم گستردهای از پاکتراشی در قلب جنگلهای مازندران با اسناد دقیق و قابل استنادی در اختیار رسانهها قرار گرفته است، افزود: آیا جز این است که در سالهای اخیر مدام اکوسیستمهای باارزش جنگلی در کشور به بهانههای واهی تغییر کاربری داده شده است و به مأمنی امن برای ساختن ویلاها و خانهها آن هم در اراضی ملی تبدیل شده است.
این فعال محیطزیستی با تاکید بر اینکه چرا مسئولان گاهی اوقات از هرگونه پاسخگویی منع میشوند و اجازه پاسخگویی از آنان گرفته میشود، گفت: این عدم پاسخگوییها باعث میشود تا برخی برای رسیدن به منافع خویش ازطبیعت به آن دست درازی کنند.
· تبدیل دوستی با طبیعت به خشمهای طبیعی
«صالح خدایاری» از اهالی بندپی که ۷۰ سال در حاشیه جنگلهای هیرکانی بندپی زیسته است، با انتقاد از بشر که کمر به قتل درختان بسته است، اظهار داشت: متأسفانه در حال حاضر افزایش جمعیت و حرص بشر باعث شده که این دوستی با طبیعت تبدیل به خشمهای طبیعی شود و باعث شده است که طبیعت درس خوبی به انسانها دهد و حریمهای خود را از طریق سیل و بلایای طبیعی باز پس گیرد.
خدایاری با اشاره به اینکه درگذشته دامسراهای جنگلی بسیاری وجود داشته که به شکل سنتی در قلب مراتع و جنگلها ایجاد شده است، بیان کرد: زمینهای بسیاری از همان ابتدا تحت اجاره منابع طبیعی در اختیار چوپانان برای چرای دام بدون هیچ گونه دخل و تصرفی در اختیار روستاییان قرار گرفته بود اما در حال حاضر مراتع به املاک شخصی تبدیل شدند.
· تخریب پوشش گیاهی در کوهستان، نرخ فرسایش خاک را بالا برد
«رحمان احمدینژاد» کارشناس جهاد کشاورزی بخش بندپی غربی بابل نیز سیلهای اخیر در شهرستان بابل را بهعلت دستاندازیهای بیرویه به طبیعت دانست و گفت: در حال حاضر شاهد هستیم که تخریب پوشش گیاهی در کوهستان، نرخ فرسایش خاک را بالا برده و باعث شده که با کوچکترین بارش باران، سیلاب در رودخانهها به راه بیفتد.
نکته روشن این است که مدیران و دستگاههای مسئول در بالادست نسبت به تخریب جنگل و تجاوز به عرصههای عمومی سکوت میکنند و در پاییندست نیز برای لایروبی رودخانهها اقدامی نمیکنند و آیا این چیزی غیر از ترکفعل است و آیا نباید مدیرانی که ترکفعل کردند معرفی و محاکمه شوند ؟