خبرگزاری فارس اردبیل - علی لطفی: آغاز هفته دفاع مقدس، تداعی خاطرات ارزشمند و یادآوری جانفشانیهای دلسوزانه جوانان عاشقی است که جان بر کف نهادند و آرمانهای خود را به حراست و پایداری وطن گره زدند. بسیاری از آنها در راه حق شهید شدند و عده دیگری که به گفته خودشان از این ارزش الهی بی نصیب ماندند، امروزه نماد ایثار و سمبل رشادت در جامعه ایران محسوب میشوند.
جنگ، پدیدهای مخرب است که عواقب آن تا سالها گریبان یک ملت را میگیرد. هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران، خرابیها، تلفات و جنایات زیادی بر جا گذاشت اما یک نکته پنهان در بطن خود داشت؛ این که ملت ایران میتواند، در سختترین شرایط و با روحیهای که یک سوی آن به عشق وطن گره خورده و در سوی دیگر یاری خداوند است، دشوارترین بحرانها را پشت سر گذاشته و تسلیم ظلم نشود. با مرور دفتر تاریخ این مرز و بوم میتوان به رشادتها و فداکاریهای مردم ایران و به خصوص جوانان؛ در جبهههای جنگ و مقاومت پی برد.
همزمان با هفته دفاع مقدس، توفیق گفتوگو با یکی از جانبازان رزمنده دوران جنگ نصیب من شده است. مجاهدی که در زمان جنگ تحمیلی، عملیاتهای مختلفی را تجربه کرده، در میادین جنگ حضور داشته و شاهد بسیاری از رشادتهای همرزمان خود بوده است. هوشنگ عبدی، متولد سال ۱۳۳۸ و اصالتا اهل روستای ثمرین اردبیل.
فارس: در چه تاریخی وارد جبهه شدید؟ نظر خانوادهتان در این خصوص چه بود؟
عبدی: آبان ماه ۱۳۵۹، یعنی اوایل جنگ بود که تصمیم گرفتم با عضویت در گروه شهید غریبانی به دفاع از کشور بپردازم. در آن مقطع، نیروی بسیج عضوی از ارتش بود و هنوز سپاه شکل نگرفته بود. دومین یا سومین اعزام استان اردبیل بود که ما نیز شامل آن بودیم. حدودا ۶۰ تا ۷۰ نفر جوان رزمنده.
کمی توضیح این مسئله و قانع ساختن خانواده دشوار بود. از آنجایی که خانواده ما شامل سه دختر و دو پسر بود، ترک خانواده از دید والدین دشوار به نظر میآمد اما به دلیل متدیّن و مذهبی بودن پدر و مادرم، بهتر میتوانستند متوجه خطری که امنیت و آرامش کشور را تهدید میکند، باشند.
مرحوم پدرم هیچگاه مخالفتی نشان نداد اما مادرم آن اوایل، به دلیل مهر مادری و روحیه عاطفی بسیار سخت راضی به حضورم در جبهه شد.
فارس: چند سال در میادین جبهه حضور داشتید؟
عبدی: از سال ۱۳۵۹ به مدت ۲ ماه در قسمتهای پشتیبانی حضور داشتم و پس از بازگشت در اسفند ماه ۱۳۶۰ وارد سپاه شده و آموزش دیدم. اعزام بعدی در تیر ماه ۱۳۶۱ بود و در مراحل بعد، این رفت و آمد و اعزام بیش از ۴۰ ماه تا پایان جنگ ادامه داشت.
فارس: در کدام گردانها بوده و در کدام عملیاتها شرکت داشتهاید؟
عبدی: نخستین اعزام در سال ۵۹، در قالب گروهی ۷۰ نفره و تحت عنوان جنگهای نامنظم شهید چمران بود. اعزام بعدی از طریق سپاه و در منطقه پیرانشهر، سپس از طریق اعزام لشگری در قسمت ادوات، اعزام بعدی گردان حضرت ابوالفضل و در نهایت گردان صاحب الزمان بود که تا آخر در آن گردان حضور داشتم. نحوه اعزام و به کارگیری نیروها، وابسته به نقش هر رزمنده و تواناییهایش در عملیاتها متفاوت بود. من بیشتر در قسمت ادوات فعالیت داشتم.
نخستین عملیاتی که در آن حضور داشتم، عملیات نصر ارتش در بخش سوسنگرد بود. دیگری پاکسازی محور سردشت با حضور شهید کاوه و شهید کاظمی، سپس عملیاتهای والفجر ۲، کربلای ۴، کربلای ۵ و بیت المقدس ۲، از دیگر عملیاتهایی بود که توفیق شد در کنار آزاده مردان غیور وطن در برابر تهاجم دشمن ایستادگی کرده و یا به بازپس گیری مناطق اشغالی بپردازیم.
آموزههای دینی و الگو از مکتب سیدالشهدا عوامل ایجاد حس شجاعت دفاع از وطن بود
فارس: اصلیترین دلیل که باعث شد از رفاه و آسایش خود دستکشیده و به میادین جبهه بروید چه بود؟
عبدی: این سوال بسیار پرسیده میشود اما به نظرم پاسخی بدیهی و کاملا مشخص دارد. وقتی در کشوری تهاجمی رخ میدهد و امنیت آن کشور را تهدید میکند، درست مانند این است که اشخاصی قصد تجاوز به خانه یا حریم شخصی شما را داشته باشند و خب طبیعتا واکنش شما چگونه خواهد بود؟ به عقیده من خانه و کشور هیچ فرقی باهم ندارند. عشق به وطن باید در وجود هر شخص باشد. اما مسئله مهم دیگر که باید به آن اشاره کرد، اعتقادات دینیِ هم راستا به حس وطندوستی و بهرهگیری از مکتب سیدالشهدا بود.
آن زمان شاید تنها حدود پنج درصد از مردم به طور مستقیم در جبههها حضور داشتند و حتی بسیاری از آنان که ادعای وطنپرستی داشتند اما از آموزههای دین بهره نمیبردند، شجاعت حضور در جنگ را نیافتند. عشق به وطن در آموزههای دین آشکار است و گفتار حب الوطن مِن الایمان این مهم را میرساند.
فارس: از حس و حال و جبهه برایمان بگویید.
عبدی: مستندها و فیلمهای تلویزیونی در مورد دفاع مقدس، قطرهای از دریا را به نمایش کشیدهاند. آن حس و حال و معنویتی که بین رزمندگان در جبهات و گردانها حاکم بود قابل وصف نیست. جو حاکم بر رزمندگان، شاید بر خلاف تصور عموم، جوی کاملا دوستانه و حتی در بسیاری مواقع؛ با شوخ طبعیهای فراوان بود.
رزمندگان با روحیهای پایدار، و صورتهایی بشاش با همدیگر شوخی میکردند و رفتار آنها به نحوی بود که هیچ اندوه یا نگرانی بابت جنگ دیده نمیشد. علیرغم اینکه فضای معنوی و دعا و راز و نیاز برقرار بود، اما شوخی و خنده نیز جاری بود. یادم میآید که نیم ساعت قبل از عملیات کربلای ۵، همرزمان طوری باهم شوخی میکردند که انگار در محفل جشن حضور دارند. میگفتند و میخندیدند.آنها میدانستند شاید دیگر هیچگاه همدیگر را نبینند. همین اتفاق هم افتاد و اکثر آنها شهید شدند.
فارس: چند مورد از خاطرات جبهه که هیچ وقت فراموش نمیکنید را برایمان تعریف کنید.
عبدی: خاطرات بسیاری از دوران عملیاتها به یاد دارم اما چند مورد همیشه در ذهنم هستند. خاطراتی از شهدا. زمانی که وارد سپاه شدم، شهید داور یسری فرمانده ما بود. آن زمان عرف بود که روزهای سه شنبه همه رزمندگان روزه میگرفتند. آن مقطع به گوش شهید یسری رسید که روزه گرفتن برای برخی از اهالی پادگان سخت است. همه ما را در جایی جمع کرد و اقدام به رایگیری نمود بهطوریکه رای هر شخص مشخص نباشد. رایها با آری یا نه، تفکیک میشد. پس از اعلام نتایج، اکثریت به ادامه روزه گرفتن رای داده بودند.
خاطرهای دیگر از دوران نبرد در جبهه، شهید شهروزی فرمانده عملیات بود. قرار بر این بود در قسمتی از منطقه عملیاتی اقدام به ساخت سرویس بهداشتی کنیم. یکی از دوستان به من گفت آیا اورکت ضدگلوله هم با خودت میبری؟ و من گفتم بله. شهید شهروزی که در آنجا حضور داشت با شنیدن این مکالمه گفت: خب مشخصا برخی برادرها میخواهند زنده بمانند. شب اول عملیات که با سنگر عراقی مواجه شدیم، در حالت درازکش؛ گوش من به زانوی ایشان چسبیده بود.
همان جا که متوجه حضور ما شدند؛ یک گلوله آرپیجی درست به پشت شهید شهروزی برخورد کرد بهطوریکه با برخورد به پیکر این شهید، گلوله سالم از بدن و قلب وی عبور کرد و منفجر نشد. با انفجار آن آرپیچی من و چند تن از همرزمان که در فاصله نزدیک به هم بودیم نیز شهید میشدیم. به نظرم ماموریت آن آرپیچی فقط عروج شهید شهروزی بود.
در عملیات دیگر که به سمت منطقه عراقیها حرکت میکردیم، مسیر ما را یک منطقه قوسی شکل مانند نقاله شکل میداد که یک تانک در وسط آن بود. پس از اختفا متوجه شدیم که یکی از رزمندگان نوجوان به نام آقای فرش باف روی تانک دشمن ایستاده و دریچه کابین را باز کرده، تفنگ را به سمت داخل و راننده تانک نشانه گرفته و با دست گوش او را گرفته و بیرون میآورد. با دیدن این صحنه همه حیرت کردند. سرباز عراقی داخل تانک به حالت ایستاده، سرش به زانوی این نوجوان میرسید.
در خاطره دیگری از شهدا، یادم میآید همرزم هم استانی به نام غلام صاحب قران فرد داشتیم که بسیار اهل عبادت و خلوص اعمال بود و در عین حال بسیار شوخ طبع حضور داشت. قبل از آغاز یکی از عملیاتها در فصل زمستان؛ که سوار کمپرسی شده بودیم تا به سمت منطقه عملیاتی برویم، کلاه من از دستم روی زمین افتاد و این شهید رزمنده آن را برداشت. گفتم که کلاه را بینداز و دستم را از پشت کامیون دراز کردم. چند بار کلاه را انداخت و هر بار با نیروی کمی پرت میکرد که دست من به آن نمیرسید. این شرایط قبل از اعزام به عملیات نشان از روحیه بالای این شهید با ایمان بود که قصد داشت به من نیز روحیه بدهد.
جنگ نرم، نسل امروز را از آرمانهای شهدا دور میکند/ جهاد امروز، جهاد تبیین است
فارس: به نظر شما نسل امروز چگونه میتواند ادامه دهنده آرمانهای شهدا و رزمندگان دفاع مقدس باشد؟
عبدی: نسل امروز هیچ تفاوتی با نسل زمان جنگ ندارند و از لحاظ توانایی با نسل ما برابری میکند. شجاعت و شهامت نسل امروز را در مسئله سوریه به وضوح دیدیم. عشق و علاقه به وطن و دفاع از مرز و بوم کشور در جنگ سوریه خود را نشان داد. مهمترین معضل نسل امروز، حضور شیطان بزرگ و فریبنده در کنار همه ماست.
تلفن همراه علاوه بر تمام مزایای مثبتی که دارد میتواند عامل گمراهی یا تغییر ذهنیت قشر نوجوان به سمت افکار ضاله شود. همانگونه مقام معظم رهبری فرمودند، جهاد امروز جهاد تبیین است. همه ما و به خصوص مسؤولین و دولتمردان باید تلاش کنیم تا نه تنها در گفتار، بلکه با اعمال خود؛ سیرت صحیح و الگوی مناسب را در جامعه رواج دهیم.
قدرت تهاجم رسانه غربی، یک سال گذشته به خوبی خود را نشان داد. آنجاییکه یک خانم به دلایلی فوت شد و جو رسانهای غربی، آنقدر در این مسئله بزرگنمایی کرد که اصل ماجرا و حتی صحت آن در لابلای اخبار متناقض غربی، گم شد. جای تاسف دارد که با شهادت یک مجاهد در میدان نبرد، با هدف دفاع از کشور، اینچنین جوی به وجود نمیآید اما اتفاق سال گذشته و متقابلا تاثیر رسانهای قدرتمند، مردم یک جامعه را دچار تشویش میکنند. مسؤولان باید در نشر و تبلیغ فرهنگ و سیرت شهدا بیشتر تلاش کنند و نگذارند تبلیغات منفی رسانههای غربی، از ارزش شهدا در جامعه ما کم کند.
وقتی جوان یا نوجوان امروزی، اعمال شخص مسؤولی را میبیند که بر خلاف عقاید دینی یا باورهای اسلامی است، قطعا از این گفتار و رفتار تاثیر میپذیرد و ممکن است ذهنیّت او به کل تغییر کند. مسؤولان نباید شعارهای خود را در حد صحبت و کلمه منقطع کنند بلکه موظف هستند با رفتاری مناسب، نسل امروز را از تهاجم فرهنگی دشمن، ایمن نگه دارند.
مسئولان نباید عالم بی عمل باشند
فارس: توصیه شما به عنوان یک مجاهد، به افرادی که ارزشهای کشور را نادیده میگیرند و نسبت به عرق ملی بی تفاوت هستند چیست؟
عبدی: حس مسؤولیتپذیری رابطه مستقیمی با وطن دوستی دارد. شخصی که ایرانی است و نسبت به ارزشهای کشور حساسیت نشان میدهد، هیچگاه نمیتواند به خود اجازده دهد تا در شغلش کم کاری کند یا تسلیم نفس اماره شود. فرصتهای بسیاری برای افراد در جایگاه شغلی یا اجتماعی آنها به وجود میآید که ممکن است منافع بسیاری از راه نامشروع برایشان حاصل شود اما دیدگاه اشخاص و میزان متدین بودن آنها، انتخاب را برایشان رقم میزند.
یکی از شهدا در وصیتنامه خود چنین نوشته بود: «خداوندا در سمتی پاداش بهشت و نعمتهای فراوان بی پایان درانتظار ما است که به ما وعده دادی و در سمت دیگر، نعمات دنیوی و نقد، که شیطان برای ما حاضر میسازد. کمک کن تا لذتِ استفاده از نعمت نقد و فانی دنیوی، بر پاداش جاودان اخروی، چیره نشود.»
فارس: به عنوان سوال آخر، چه توصیفی برای هر یک از این کلمات دارید. در یک یا چند کلمه بگویید.
فارس: ۳۴۰۰ شهید استان اردبیل
عبدی: غیرت، همت و اخلاص مردم اردبیل
فارس: کربلا
عبدی: نماد مظلومیت حضرت سیدالشهدا و اخلاص یاران
فارس: نسل امروز
عبدی: مظلومِ دوران
فارس: رهبر انقلاب
عبدی: همه موجودی ملت ایران
فارس: شهید سلیمانی
عبدی: ذوالفقار حضرت علی در برابر کفر و شرک و نفاق
فارس: وطن
عبدی: مادر. ناموس.
فارس: شهادت
عبدی: آرزوی عاشقان خدا
به گزارش خبرگزاری فارس، شهدا با جانفشانی در مسیر آرمانهای والای خود، زمینه ساز آرامش و امنیت امروز ما شدند. امروز هم نوبت ماست تا با ادامه دادن راه آنها، استقلال، رفاه و امنیت کشور را حفظ کرده و تسلیم توطئههای بیگانگان نشویم. باید بیاموزیم تا حق را از باطل تشخیص داده و با نیروی اخلاص، در مسیر جهاد تبیین قدم برداریم. جنگ امروز، جنگ نابرابری است که خانوادهها،کودکان و نوجوانان را تهدید میکند. باید هوشیار بود و با آگاهی کامل از اهداف دشمن، اسیر توطئهها نشد.
پایان پیام/