به گزارش ایرنا، تعریف اخلاق هر چند دایره گستردهای را به خود اختصاص داده اما معنا و مفهومش به هم نزدیک است و کسی نیست که ادعا کند آن را درک نمی کند. احترام به مخاطب و رعایت اصول انسانی شاید معنای ساده اخلاق برای من و شما به عنوان یک فرد عادی باشد، اما وقتی صحبت از ورزش حرفهای می کنیم باید مفهوم اخلاق حرفهای را نیز ملاک قرار دهیم، همان چیزی که این روزها در ورزش ما کمتر دیده می شود که اثرات مخرب آن را هم در جامعه و در میان جوانان میبینیم.
اما اخلاق حرفه ای چیست و چرا در ورزش ما به آن توجهی نمیشود؟
شاید بتوان این گونه گفت که اخلاق حرفه ای مجموعه یک فرایند است که براساس رفتارها و واکنش های اخلاقی، بر مبنای منطق و عقل پایه ریزی شده و هدف آن رسیدن به نتیجه مطلوب و افزایش سطح روابط اجتماعی در عالیترین سطوح خود است. این که یک مدیر، مربی و ورزشکار بتواند اخلاق حرفه ای را طبق همان اصول رعایت کرده و به اجرا درآورد شاید در ابتدا خیلی ساده و ابتدایی به نظر برسد اما در زمان بروز تنش ها و بحران های ورزشی اهمیت خود را نمایان می سازد و این همان چیزی است که در ورزش ما و حتی در میان برخی از مدیران تصمیم گیر هم دیده نمیشود.
بدون شک مهم ترین دلیل آن عدم آموزش های صحیح و پایبندی به برخی از اصول اخلاقی و انسانی است، وقتی برای برون رفت از بحران های موجود و به اصطلاح برای فرار رو به جلو حاضریم پای دیگران را به نوعی وسط کشیده و آن ها را برابر رسانه ها و اهالی ورزش قرار دهیم حکایت از آن دارد که اخلاق حرفه ای را رعایت نکرده و نمی کنیم.
این موضوع در بخش های مختلف ورزش تعابیر و درجات مختلفی دارد و هر چه آن رشته ورزشی مطرح تر و از گردش مالی بیشتر برخوردار باشد، طبیعی است که حاشیه های بیشتری هم داشته باشد و معضلات و مشکلات اخلاقی نیز بیشتر نمایان شود. در ورزشی مانند فوتبال به دلیل جذابیت و تعدد مخاطبان، هر اقدام، رفتار و کلامی می تواند یک جریان و آشوب به راه بیاندازد و متاسفانه بسیاری از هواداران را بدون بررسی علل و عوامل آن با این موج همراه کرده و طبعات آن بعضا سنگین و غیرقابل جبران می شود.
از فرهنگ دهداری به ناکجا آباد رسیدیم
شاید اگر کسی تاریخچه تمدن و فرهنگ سرزمین بزرگی چون ایران را نشناسد به خود حق بدهد در مورد این مسایل به راحتی قضاوت کند اما ما مردمی هستیم با عقبه تاریخی بسیار ارزشمند که همواره از بابت آن به خود می بالیم هر چند متاسفانه در گذر زمان بسیاری از این منش های انسانی و اخلاقی را فراموش کرده ایم. هر ساله در سوم آذرماه نام مردی را میشنویم که از او به عنوان اسطوره اخلاق در ورزش و البته فوتبال نام برده می شود. زنده یاد «پرویز دهداری»؛ فردی که به زعم دوست و دشمن اسطوره اخلاق در ورزش بود و به معلمی در فوتبال تبدیل شد که حتی برای حفظ شئونات ورزشی ریشه بازیکن سالاری را نیز خشکاند آن هم مقابل جوِ آن زمان و رسانه های آن دوران، اما ایستاد و کوتاه نیامد تا امروز پس از سالها همچنان نامش سر زبان ها باشد.
حضور دهداری بر روی نیکمت تیم هایی از جمله پرسپولیس و فعالیتش به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران همواره با یک کلام همراه بود، «اگر فوتبالیست خوبی نشدی، مهم نیست اما انسان خوبی باش». به اذعان همه شاگردان این مرد بزرگ، او مانند یک پدر همواره به دنبال اخلاق بود و نتیجه و رقابت در مرحله بعدی برنامه های او قرار داشت و این همان حلقه گمشده در ورزش ایران و فوتبال مدرن در دهه کنونی است. فراموش نکنیم هر چند مرحوم دهداری در بحث اخلاق سخت بود و خیلی از بازیکنان نامدار آن زمان را به دلیل همین بیاخلاقیها کنار گذاشت اما این مربی، بازیکنان بزرگی به فوتبال ایران معرفی کرد که سالها برای فوتبال کشورمان افتخار آفرین بودند. از زنده یاد سیروس قایقران گرفته تا دروازهبانی شجاع به نام احمدرضا عابدزاده و بسیاری از بازیکنان دیگر که سالها برای فوتبال ما بازی کردند و اثرگذار بودند.
اما چه شد که پس از گذشت نزدیک به ۳۰ سال از درگذشت او هنوز نامش به عنوان فردی اخلاق مدار برده می شود. فردی که چشمش را به روی تمام مادیات بست و تا آخر عمرش به اخلاقیات وفادار ماند.
موافقیت به هر قیمت و وجدانی که بیدار نیست
متاسفانه فوتبال به اصطلاح حرفه ای ما مدتی است مسیر خود را گم کرده و در بیراهه سیر می کند. از زمانی که با واژهای به نام بازی جوانمردانه آشنا شدیم برخیها این را به غلط معنی کردند و به هر شکلی که خواستند از آن بهره بردند. وقتی یک تیم برای کسب پیروزی به هر کاری دست می زند و عملا روح ورزش را آزرده خاطر می سازد باید گفت دیگر چیزی به عنوان اخلاق حرفهای، منش پهلوانی یا وجدان انسانی وجود ندارد. این مساله را به دفعات در لیگ برتر و فوتبال ایران دیدهایم؛ در یک قاب تصویر ناگهان چند بازیکن به روی زمین میافتدند. این مساله آنقدر به طنز و فکاهی شباهت دارد که ساعتی بعد تصاویر آن را با صدای شلیک گلوله در شبکه های مجازی می توان دید و آدم به یاد فیلم های وسترن و جنگی می افتد. یا اینکه یک مربی یا بدتر از آن یک مدیر باشگاه در آستانه دیداری حساس به خود اجازه می دهد به تیم حریف و تشکیلات آن عیب و ایراد بگیرد و آن ها را مورد نقد و انتقاد قرار دهد تا شاید با حاشیه سازی بتواند به اهداف غیرورزشی خود برسد. پیشنهاد به بازیکنان تیم های دیگر برای تبانی و مسایلی از این دست نیز در فوتبال ما کم نبوده که برخی از آن ها را در همین چند وقت اخیر می توان جستجو کرد.
آموزشهایی که مورد توجه قرار نمیگیرد
چه بخواهیم باور کنیم و چه نکنیم، فوتبال حرفه ای ما نیازمند اخلاق حرفهای است، آن هم نه به اختیار بلکه به اجبار؛ چرا که اگر اختیاری نتیجه بخش بود خیلی از اهالی فوتبال این دوره را سپری می کردند. زرق و برق فوتبال با سایر رشته ها فرق دارد چرا که هم پول کلانی به دست می آوری و هم به شهرت عجیبی می رسی. طبیعی است در چنین شرایطی هر فردی خود را گم می کند به خصوص وقتی یک شبه به ماشین، شهرت، پول کلان و ... برسی و همه به دنبال آن باشند تا عکس یادگاری بگیرند، شک نکنید اگر تربیت و اخلاق مناسبی وجود نداشته باشد راه به بیراهه ختم می شود و این ماهیت همه انسان هاست. انسان دوست دارد دیده شود، از هم نوع خود پیشی بگیرد و حس برتری جویی در او موج می زند، این ها خصلت بدی نیست چرا که باعث پیشرفت بشر می گردد اما اگر با حصار اخلاقیات مهار نشود، می تواند زمینه ساز مشکلات و معضلات بسیاری باشد و این همان چیزی است که این روزها زیاد می بینیم.
کسر از قرارداد به دلیل بیانضباطی یا بیاخلاقی
شاید یکی از مهم ترین چیزهایی که در فوتبال ما رعایت نمی شود وجود یک بند قرارداد با مضمون اخلاقی است، مانند سایر باشگاه های بزرگ و معروف. با وجود این بند اگر بازیکن در شرایط نامناسب، در فضای نامتعارف و رفتاری خلاف اخلاق از خود نشان دهد مبلغی به عنوان جریمه از قرارداد او کسر می شود و بازیکن می داند که این مساله شوخی بردار نیست و برای همین سعی می کند در چارچوب های انضباطی باشگاه رفتار کند. فوتبال حرفه ای همین است، سیستم تعریف مناسبی دارد و بازیکن خود را به عنوان یک کارمند در برابر یک سازمان میبیند. طبیعی است وقتی باشگاهی، میلیاردها تومان برای یک بازیکن هزینه می کند این حق را دارد حتی خواب و خوراک ورزشکار خود را هم مورد بررسی قرار دهد، اما متاسفانه به دلیل آن که مدیران ما فوتبالی نبودند و می دانند که امروز هستند و فردا برایشان مهم نیست چه می شود. آن ها فقط می خواهند در دوره مدیریتی خود فلان بازیکن را به خدمت بگیرند حتی اگر قرار باشد باج هم بدهند اما باید این کار انجام شود تا بر شهرت و محبوبیت آقای مدیر اضافه شود. این رسم غلطی است که سالهاست در فوتبال ما نهادینه شده و باید برای آن چاره اندیشی شود.
از بیتدبیری در باشگاه تا فحاشی بر روی نیمکت تیمها
در همین لیگ امسال بارها الفاظ رکیکی را شنیدیم که به دلیل عدم حضور تماشاگران در استادیوم ها آن هم به دلیل کرونا، به راحتی در تصاویر تلویزیونی قابل شنیدن بود. مربی که خیلی راحت فحاشی می کند و بعد در تصاویری در شبکههای مجازی به دنبال عوامفریبی است، یا مدیر باشگاهی که مدیر دیگری را به بی اخلاقی متهم کرده و پرونده او را در یک برنامه تلویزیونی مطرح می کند و به جای آنکه به مسایل باشگاه خود بپردازد سعی دارد به نوعی توپ را در زمین حریف بیاندازد. چرا در برابر این بیاخلاقیها برخورد جدی نمی شود. چرا بازخواستی صورت نمی گیرد که یک بار برای همیشه شاهد برچیده شدن این اتفاقات شوم در ورزش نباشیم.
وقتی یک مدیر و مربی می داند بقا و حضورش در راس یک باشگاه فقط به نتیجه ختم می شود، طبیعی است که برای ماندن در راس کار تنها به فکر برد و پیروزی است، حتی اگر لازم هم باشد برای رسیدن به این هدف از بیرون از زمین فوتبال وارد عمل شده و اقدام کند.
کمیته انضباطی هم بی اثر شده
آرای کمیته انضباطی هم در این میان نه تنها بازدارنده نیست بلکه برای اهالی این رشته و حتی رسانه ها در حد یک رفتار و بازخوردی تقریبا یکسان است. اگر این برخوردهای به اصطلاح قهری جواب می داد نباید در ادامه لیگ بازهم شاهد بیاخلاقیها باشیم، اما اتفاقات و جریانات حاکم بر فوتبال ایران نشان می دهد زور سئولنشینان هم به این فضا نمی رسد. البته اگر پایه و اساس این کار درست بود شاید کار به جایی می رسید اما وقتی اهالی فوتبال میبینند راس فوتبال کشور هم مشکلات عدیدهای دارد به خود حق می دهند هر جور دلشان می خواهد، بتازند.