امروز هفتمین روز عروج شهید مهدی هادی شهید امنیت استان زنجان است، همان شهید مدافع کیان ایران که برای خدمت به مردم از جان خود گذشت تا گامی در حفظ و صیانت از کشور و اقتصاد این مرز و بوم بردارد. شهید هادی اگر چه لباس رزم پوشیده بود و شبهنگام به دنبال مخلان اقتصادی بود، اما پدری فداکار برای دخترش فاطمه نیز بود؛ شهید هادی آرزو داشت بزرگ شدن فاطمهاش را ببیند و روزی او را در لباس سپید عروسی ببیند ولی این روزها فاطمه فقط میتواند دلش، بهانه پدر را بگیرد.
پدر صدایش را میشنوی؟ میدانیم که میشنوی. فاطمه دوست داشت در کنارش باشی تا سر بر زانویت بگذارد و درد دلهایش را بگوید. دلش میخواست کنارت بنشیند و با شیرین زبانیهایش قلب مهربانت را بلزاند. ای کاش بودی. نیستی ولی مدال افتخار را به گردن فاطمهات آویختی چون فاطمه این روزها سربلند ایستاده و میداند پدر برای این کشور، برای نامی بهنام مام وطن رفته است. سر بلند است اما قلب کوچکش دلتنگ دستان مهربان و بوسههای گرم توست.
فاطمه این روزها میداند که با دستان کوچک و قلبی پر از درد، باید پناه مادر باشد و نقطه امید پدربزرگ و مادربزرگش. او میداند چه راهی در پیش دارد. همان فاطمهای که سال قبل در زیارت قبور شهدا خطاب به آنها میگوید: «سلام بر شما ای شهیدان راه حق، چند وقتی است که علاقهمند به داستانهای مهربانی شما شدهام؛ قصههای شبانهام شده قصههای شما، من خیلی کوچولو بودم که سردار دلها شهید شد بعد از آن کنجکاویهای من شده شهدا؛ مادرم بقیه شهدا را هم به من معرفی میکند.
مادرم همیشه به من میگوید ما خیلی خوشبخت هستیم که شهدا را داریم چون برای ما مثل پدر و مادر مهربان هستند. میخواهم تصمیمی بگیرم ولی دوست دارم شما شهدای عزیز هم من را کمک کنید. دوست دارم یک دختر باحجاب باشم و نمازم را ترک نکنم؛ من نگاه مهربان شما را خیلی دوست دارم.»
فاطمه دختر پدری است که او را با این باور تربیت کرد او حالا بیشتر به پدرش افتخار میکند، چون او شهید است و شهید زیباترین تفسیر عشق و شجاعت و ایثار است.
حالا ما این روزها بزرگترین درسی که میتوانیم از شهید هادی بگیریم شجاعت در تصمیمگیری است. یعنی در لحظه، بدون تأخیر، بدون تردید، بدون بهانهجویی و عذرتراشی، تصمیم درست را بگیری و از تبعات آن نترسی. خیلیها وقتی به دوراهی میرسند، آنقدر این پا و آن پا میکنند تا فرصت از دست میرود.
تصمیم وقتی درست است که بهنگام باشد و این وقتشناسی در اراده شهید هادی پیدا بود. اگر او لحظهای تردید میکرد، یا مصلحتاندیشانه به مخاطرات کار خود میاندیشید، وطن در خطر بود و این یعنی گرفتن تصمیم سخت که امروز بیش از هر روز دیگری به آن محتاجیم.
شهادت مردان دلیر و شجاع این مملکت از جمله ماموران نیروی انتظامی کشورمان در راه برقراری نظم و امنیت سبب شده است هر گوشه این خاک ردپایی از خون این لالههای پرپر شده به چشم آید مردمان این سرزمین حماسههای ماندگار رقم زدهاند و فرهنگ ایثار و شهادت برای دفاع از ناموس، وطن و امنیت در رگهای مردمان این دیار ریشه زده است تا جایی که بنا به تعبیر امام راحل این ملت بزرگ ایران است که با قامتی استوار، بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده است و هر روز نشاط و تحرک و فریاد او برای ادامه راه بیشتر میشود.
شهدایی مانند شهید هادی جان خود را فدای امنیت مردم این کشور کردند اما با شهادت خود نشان دادند که رفتن همیشه تلخ نیست بلکه برخی از رفتنها از همان آغاز حماسهای زبانزد است که صدایش تا قرنها ماندگار خواهد شد اما کاش همه مردم شهر بدانند امنیتی که به برکت خون همین شهدا در کشور ساری و جاری است از اشک کودکان یتیم آنان سبز میشود.
انتهای پیام