کفش‌هایی برای توسعه شهرنشینی

دنیای اقتصاد سه شنبه 26 اردیبهشت 1402 - 04:29
تا آنجا خواندیم که برند کفش ملی از سوی برخی از تولیدکنندگان کارگاهی مورد سوءاستفاده قرار می‌گرفت. محمد ملا‌آقاجانی در قم کارگاهی داشت. او مدل دمپایی را در داخل قالب‌سازی و با نام کفش ملی و با قیمتی کمتر روانه بازار کرد. پس از گزارش ساواک درباره این موضوع، با وجود بازرسی ماموران نتوانستند قالب‌ها را که مخفی شده‌بود پیدا کنند؛ به همین دلیل ایروانی برای آن تولیدکنندگان کارگاهی پیام داد که بازار را خراب نکنید و محصول خود را از طریق فروشگاه کفش ملی توزیع کنید. ایروانی بعدها از طریق شالچیان، 18‌دستگاه تولید دمپایی اتافوکو را واردکرد. از خانواده ایروانی تنها محمدرحیم به فعالیت صنعتی روی‌آورد و در فاصله سال‌های ۱۳۵۸-۱۳۲۴ با تاسیس شرکت کفش ملی و چندین شرکت اقماری - در زمینه کفش چرم و انواع شرکت‌های خدماتی سرمایه‌گذاری - در بانک و بیمه - نقش موثری در توسعه صنعت کفش ایفا کرد. همسر و دو دخترش از اواخر دهه چهل در شرکت‌هایش فعال بودند. او و هیچ‌کدام از اعضای خانواده‌اش در بخش عمومی اشتغال نداشتند. حضورش در نهادهای کارفرمایی مثل اتاق‌های بازرگانی نهادهای صنفی کفش، چرم و سازمان‌های اقتصادی پررنگ بود. دولت در بعضی از نهادهای آموزشی او را به‌عنوان هیات امنا معرفی می‌کرد.

 ویژگی رحیم ایروانی، تاکید بر نظم، آموزش، اهمیت‌دادن به امور مالی، توجه به مدیریت، نوآوری در کار، داشتن اصول اخلاقی، انتخاب مدیران برجسته وفاداری به مجموعه گروه و پراگماتیسم در کار بود. او پشت درهای بسته نمی‌ایستاد و سعی می‌کرد بر اساس ظرفیت‌ها و محدودیت‌های موجود و با استفاده از موقعیت‌ها به توسعه بنگاه‌های خویش بپردازد. یکی از مهم‌ترین دستاوردها در گروه صنعتی ملی تاسیس شرکت‌های متعددی بود که هریک به انتقال فناوری خاصی در صنعت کفش‌‌سازی کمک می‌کرد. رحیم با حافظه خوبی که داشت نام بسیاری از کارمندان و مدیران کفش ملی را به یاد می‌سپرد و هنگام تولدشان برای آنها گل و کارت تبریک می‌فرستاد. در مرداد۱۳۴۳ برای رفاه کارگران شرکت اعتبار و تعاونی کارگران تاسیس شد و در اواخر این دهه، با توجه به ساخت مسکن یا کمک از طریق تامین‌اعتبار زمینه را برای خانه‌دار‌شدن کارگران فراهم کرد. در صورت خطای پرسنل کمتر تمایلی به اخراج کارگران داشت. شیوه تنبیهی او تنزل درجه بود. در کفش ملی، کسانی ارتقا می‌یافتند که صادقانه خود را عضو این خانواده بدانند. نظام حقوق و دستمزد منعطف گروه باعث شده‌بود کارگران بتوانند درخواست‌های خود را با نوشتن نامه به او و دیگر مدیران درمیان بگذارند؛ کارخانه هم تا حدی به آنها کمک می‌کرد.  رحیم با برادرانش ارتباط کاری نداشت و هر کدام به‌طور مستقل کار می‌کردند. محمدکریم، مانند رحیم برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت؛ اما ادامه تحصیل نداد و در آنجا در گذشت. محمدرضا در فکر انباشت ثروت نبود و زندگی خود را بیشتر از راه فروش اموال به ارث رسیده می‌گذراند. محمدرضا بعد از انقلاب، توسط دادگاه انقلاب محکوم به اعدام شد. رحیم چهار فرزند به ‌نام‌های نزهت، بهمن، مریم و علی داشت. از میان فرزندانش نزهت و علی در شرکت‌های وابسته به گروه فعال بودند.

وی تا سال‌۱۳۵۷ در ایران زندگی کرد، بعد از آن به خارج از کشور مهاجرت کرد. نخست، در بوستون آمریکا کارخانه چرم و کفش‌سازی تاسیس کرد، سپس به فعالیت‌های مشاوره مالی پرداخت و کارخانه کفش استاندارد را در قاهره بنا کرد. در آخرین اقدام اقتصادی، طرحی برای تاسیس کارخانه کفش‌سازی در افغانستان تهیه کرد و برای تامین مالی آن با نهادهای مختلف مکاتبه و مذاکره کرد؛ اما موفق نشد. سرانجام روز ۱۲ بهمن ۱۳۸۴ بعد از طی یک روز کامل کاری در لندن در گذشت.

کفش ملی تا پایان شهریور۱۳۷۷ بیش از چهار‌میلیارد‌ریال زیان خالص و در همین سال، بیش از ۸‌میلیارد‌ریال زیان انباشته داشت و اکنون فروشگاه‌هایش به عرضه تولیدات سایر کارخانه‌ها و کارگاه‌های کوچک تبدیل شده‌اند و پارک صنعتی کفش ملی در اسماعیل‌آباد به انبار شرکت‌های خودروسازی تبدیل شده‌است. از پرسنل ۱۰هزار نفری گروه ملی قریب به ۷۰۰ نفر، پس از ۳۲ سال‌ باقی‌مانده‌اند که در کفش گنجه و بخش بازرگانی فعال هستند.

 

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.