خبرگزاری فارس- شهرستان دشتستان، زینب رنج کش: نفسهای ممتدی که میکشید و آههای پی در پی خبر از دردی استخوان سوز میداد، اولین فرزندش را به زودی به آغوش میکشید، همسرش پشت در زایشگاه اینقدر راهروها را زیر پا گذاشته بود که هر رهگذری دلش به حال او میسوخت.
زایمان پر از ریسکی داشت، پلاکت خون مادر پایین بود اما باید به زودی فارغ میشد همه ماماها نگرانش بودند.
شیرزنی بود پراز تحمل پراز شجاعت؛ آخر او مادر بود.
همیشه زن را موجودی ضعیف تلقی کردهاند اما باید او را ببینند وقتی قرار است مادر شود؛ اصلا مادر شدن فقط گویی برازنده زن است. بچهاش را به دندان میکشد و درد را به جگر خود و تنها کسی که آن لحظه میتواند به او کمک کند یک مامای قابل است.
چند ساعتی گذشته بود و دیگر صدای درد کشیدنش نمیآمد؛ از مامای او جویای حالش شدم و به من گفتند: به سلامتی فارغ شد. هم خودش و هم نوزادش که دختری زیبا بود سلامتند.
اه باز هم زائو آورده بودند
نفسی از سر آسودگی کشیدم، هنوز چندی نگذشته بود صدای فریادهای زنی پردرد را شنیدم آه باز هم زائو آورده بودند.
ماماها دور او حلقه زدند قرار بود سومین فرزندش را به دنیا بیاورد و اینطور خیال همه را راحت کرد؛ زیرا تجربه داشت و قرار نبود مدت زیادی درد بکشد؛ او را به اتاق زایمان بردند و حدود یک ساعت و نیم بعد خبر تولد فرزند پسر را به پدرش دادند.
من گیج مانده بودم بین همه افراد؛ اصلا نمیدانستم کجا قرار دارم، اصلا این شغل را میخواهم یا نه؟ دستانم میلرزید و خود را آماده و مناسب این شغل نمیدیدم. مدام فکر میکردم آیا لیاقت در دست داشتن دو جان را دارم؟
تردیدم هر لحظه بیشتر میشد؛ کات نوزادان را مرتب کردم در اصل با این کار میخواستم ذهن آشفتهام آرام شود؛ اصلا از روزی که درد مادران را دیده بودم حس بدی داشتم، شاید ترسیده بودم.
خوب به خاطر دارم دستهایم میلرزیدند و دلم زیرو رو میشد و مجبور شدم با حالت تهوعی فراوان اتاق را ترک کنم حتی به یاد دارم وارد اتاق استراحت پرسنل شدم و فقط گریه کردم و مثل بچه گربهای باران دیده میلرزیدم ولی همان روز شرایط اضطراری پیش آمد که جان مادر و فرزندش در خطر بود.
هدیه خداوند به یک ماما در روز تولدش
من آن لحظه به همراه یک پزشک باید وارد اتاق زایمان میشدم؛ قبل از ورودم به آن جا دل را به خدایم سپردم و سرم را به آسمان بلند کردم و گفتم: نگذار از راهی که برای رضایت خلقت انتخاب کردهام برگردم به من کمک کن!
مدام فکر میکردم چرا باید روز تولدم مصادف شود با این روز و احتمالا بدترین روز زندگیم همین روز خواهد شد اما نشد و من با موفقیت و سربلندی از پسش بر آمدم و هدیه خداوند در روز تولدم شد.
سالها از آن روز میگذرد و اکنون مطب شخصی خودم را دارم. شغل پر استرسی دارم که عاشقش هستم و خداوندی که دستم را گرفت تا لبخند به مادران و خانوادهها هدیه دهم. آن روز خسته بودم و روی صندلی راهرو زایشگاه لم داده بودم که زنی جوان به همراه لیلا گرمسیری را دیدم کنجکاو شدم و از حرفهایشان فهمیدم خبرنگار است و برای روز ماما درگیر مصاحبه با لیلا گرمسیری است از آن اجازه گرفتم تا در وقت استراحتم شنونده حرفها و خاطرات همکار و دوستم باشم و آنها نیز مخالفتی نکردند.
روایت زندگی یک ماما
لیلا گرمسیری متولد شهر برازجان است که کارشناس مامائی دارد و فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی شیراز است.
خانم گرمسیری در گفتگو با خبرگزاری فارس از مدت خدمت خود اینگونه یاد میکند: از سال ۱۳۷۲ در زایشگاه بیمارستان ۱۷ شهریور به مدت دو سال طرح گذراندم و بعد از آن بلافاصله استخدام و طی این سی سال در بیمارستانهای ۱۷ شهریور و شهید گنجی مشغول به خدمترسانی به هم شهریانم بودهام و در این مدت به دلیل علاقهای که به مامائی داشتم عمده کارم را در زایشگاه بوده و طی این سالها سعی کردم تجربیاتم را با همکاری با دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه آزاد اسلامی به دانشجویان مامائی منتقل کنم.
گرمسیری در مورد مرخصی که به او بخاطر شرایط برازجان و منطقه محروم بودنش به او داده بودند بیان کرد: در حقیقت دوست داشتم با توجه به اینکه ۲۹ سال و ۴ ماه سابقه کارم، این هشت ماه باقی مانده را هم کار کنم و در خدمت مردم شهرم باشم ولی با توجه به بخشنامه اجباری که وجود داشت مجبور شدم که از این هشت ماه مرخصی مناطق محروم استفاده کنم و خانه بمانم.
او دلیل علاقه خود را به مامایی اینگونه بیان میکند: به دلیل علاقه من به رشتههای علوم پزشکی و رشتههای درمانی این رشته را انتخاب کردم و در حال حاضر با توجه به علاقه خودم به انجام زایمان و درخواست مادران باردار با ایجاد مطب خصوصی و بستن قراردادن زایمان خصوصی با بیمارستان شهید گنجی درحال خدمترسانی به مادران شهرم هستم.
انتخاب مامایی از سر علاقه بود
این ماما میگوید: رشتههای دیگری هم بود که میتوانستم قبول شوم مانند فیزیوتراپی، شنوایی سنجی، بیناییسنجی که استرس کمتری نسبت به مامائی داشتند ولی بدلیل علاقه به مامائی این رشته را انتخاب کردم.
گرمسیری زندگی یک ماما را اینگونه توصیف میکند: زندگی یک ماما شامل دو بخش میشود؛ زندگی حرفهای و بخش دوم زندگی خصوصی وی است، که ایجاد توازن بین این دو بسیار دشوار است و اگر نبود همکاری همسر من در شیفتهای شب کاری که فرزند خردسالی در منزل و فرزند دیگری نیاز به شیر داشته باشد و به دلیل شلوغی زایشگاه نمیتوانستم پاس شیر بگیرم و در حین کار به فرزندم شیر میدادم چرا که مرخصی زایمان سه ماه بیشتر نبود و حتی قبل از آن تا ماه نهم بارداری نیز شب کاری میدادم و خوشبختانه با همکاری خانوادهام توانستم توازن بین این دو را برقرار کنم.
این ماما میگوید: برای توازن بین زندگی شخصی و کاری، نیاز به همکاری همه اعضای خانواده و همکاران دارد که بسیار کار بسیار سختی است چرا که رسیدگی به فرزندان و تغذیه آنها، مدرسه و همه کارهای شخصی و توام با آن همکاری همکاران و مسئول بخش باعث ایجاد توازن در شغل مامائی میشود.
جایگاه مامایی
او درباره جایگاه یک ماما میگوید: ماما در جایگاه واقعی خود نیست چرا که عامه مردم فکر میکنند هر چه مدرک بالاتر باشد ارائه خدمات نیز بهتر است در صورتی که پیشگیری و درمان در سطح یک در زمینهی غربال گری، مشاوره و حتی درمان برخی از بیماریها توسط ماما انجام میشود و ماما میتواند در ارتقا سطح بسیار موثر باشد.
این ماما تفاوت پزشک متخصص در اتاق زایمان با یک ماما را اینگونه بیان میکند: دستور بستری بیمار با پزشک است؛ ولی انجام کارها بر عهده ماما خواهد بود و پزشک نقش نظارتی دارد و در صورتی که زائو نتواند زایمان طبیعی داشته باشد و نیاز به عمل جراحی داشته باشد، عمل بر عهده پزشک خواهد بود البته خط کشی مشخصی وجود ندارد و در صورت نیاز با یکدیگر همکاری کامل دارند.
سختی کار مامایی
گرمسیری در مورد سختی مامایی میگوید: با توجه به اینکه جان دو نفر در دست ماما خواهد بود بسیار کار مهم و حساسی است و نیازمند به توجه و دقت بالا، در صورت سهل انگاری باعث میشود مشکل برای مادر یا نوزاد پیش بیاید و بسیار شغل پر استرسی است.
او هدف و انگیزهاش را از انتخاب مامایی اینگونه بیان میکند: خدمت به مردم شهرم و علاقهای به این رشته داشتم که با تولد یک نوزاد و شادی مادر و خانوادهاش تمام خستگی این شغل از تن آدم بیرون میرود و مادرانی را میبینم که بعد از چندین سال به من میگویند که هر شب سر نماز برایت دعا میکنیم و چه سعادتی بهتر از این....
این ماما در مورد علم و مهارت میگوید: یک ماما باید هم دارای علم و تجربه باشد و هم حس انسان دوستی بسیار قوی داشته باشد ولی طبق تجربهای که من طی این سی سال کسب کردهام مهمترین چیز برای یک مادر هنگام زایمان این است که کنارش باشی، دستش را بگیری و به او محبت کنی.
او در مورد فاصله با استانداردها میگوید: اگر در سطح کشور مقایسه کنیم در جایگاه خوبی قرار داریم ولی نسبت به استانداردهای جهانی فاصله داریم.
او در مورد مهارت دانشجویان مامایی پس از فارغ التحصیلی میگوید: آنها از مهارت کافی برخوردار نیستند چون علاوه بر علم باید کم کم با کسب تجربه مهارت کافی پیدا کنند و همچنین علاقه شخصی نیز بسیار مهم است و اگر تجربه کسب کنند قطعا مهارت نیزکسب میکنند.
گرمسیری از راهکار افزایش مامایی میگوید: بهترین کار برای افزایش انگیزه، توجه به شغل و رشته مامائی است یعنی هم از نظر جایگاه شغلی و هم از نظر درآمدی هر دوی اینها میتواند در ایجاد انگیزه تاثیر گذار باشد
او از ویژگیهای یک ماما اینگونه یاد میکند: به جز ویژگیهای عمومی که در همهی انسانها وجود دارد صفاتی چون صبر و حوصله، ایجاد ارتباط با مادر یا زائو و مهربانی کردن بسیار مهم است.
خاطرات تلخ و شیرین
این ماما از خاطرات تلخ و شیرین خود میگوید: به دنیا آمدن نوزادی که دو دست نداشت و دادن این خبر به زائو و خانوادهاش بسیار سخت و ناخوشایند بود. این شاید یکی از تلخترین خاطرات باشد.
شبی که در ماه نهم بارداری بودم با کمک همکارم تا صبح، پانزده زایمان گرفتم و شانزدهمی هم خودم بودم که بر اثر فشار کاری زایمان زودرس کردم و پسرم ۳۶ هفته بدنیا آمد.
خاطرهای دیگر اینکه در یک شیفت کاری مادری شکم اول با درد زایمان مراجعه و چون آنکال(گوش به زنگ) زنان نداشتیم و وضعیت جنین بریچ یعنی با پا بودن و نیاز به سزارین داشت مجبور به اعزام به بوشهر با آمبولانس شدیم و من که چند ماهی از شروع به کارم نگذشته بود به عنوان مامای همراه جهت مراقبت از وی به طرف بوشهر حرکت کردیم در طول مسیر دردهای زائو زیاد شد و منجر به پارگی کیسه آب شد و متوجه شدم که بچه در حال به دنیا آمدن است. به راننده گفتم نگه دار و استرس تمام وجودم را گرفته بود ولی خوشبختانه با کمک خداوند متعال با این که جنین با پا بود او را صحیح و سالم بدنیا آوردم و جالبتر اینکه بیست و هشت سال بعد همین نوزاد که ازدواج کرده و باردار شده بود برای زایمان به من مراجعه کرد!
لیلا گرمسیری میگوید: وجدان کاری، علاقه و صبر و حوصله مولفههای اصلی شغل مامایی هستند. فرشته سبزپوش نگهبان جان مادرو جنین، در مهمترین لحظات زندگی این دو است. صبوری، عشق و علاقه و تجربه باعث میشود نوزادی را که ماهها و شاید سالها در آرزو و انتظارش بودند را صحیح و سالم به دنیا بیاورد.
وظایف ماماها
این ماما وظایف ماماها را اینگونه برشمرد: وظایف یک ماما شامل نقش مراقبتی و حمایتی برای مادران باردار است. همچنین آموزش بهداشت، مشاوره و راهنمایی خانواده و کمک به مادر باردار در زمان تولد و به دنیا آوردن نوزاد همگی از وظایف یک ماما است.
او میگوید: یکی دیگر از صفات یک ماما علاوه بر موارد فوق داشتن ارتباط خوب بین پزشک متخصص زنان و ماما است و همفکری بین این دو نتیجه بهتری برای مادر و نوزادش خواهد داشت.
گرمسیری میگوید: در راستای فرزند آوری با وضع قوانین تشویقی زایمان طبیعی ترویج داده شود و خانوادهها تشویق به داشتن فرزندان بیشتری شوند.
من هم با بستن قرارداد زایمان خصوصی در خدمت همه مادران باردار هستم چرا که وقتی مادر حس کند از بدو ورود به زایشگاه و و هنگام بستری تا دو ساعت بعد از زایمان به صورت اختصاصی یک ماما مراقبش میباشد و همه کارهایش را انجام میدهد با خیال راحت و با کمترین استرس زایمان میکند.
هیچ کاری در حوزه وظایف مامائی لذت بخشتر از گرفتن زایمان نیست
گرمسیری میگوید: در طی این سالها بودهاند مادرانی که بخاطر وضعیت جنین اولین حاملگیشان را سزارین شده ولی دوست داشتند زایمانهای بعدیشان طیبعی باشد و راستش را بگویم برای من هیچ کاری در حوزه وظایف مامائی لذت بخشتر از گرفتن زایمان نیست و در این مدت داشتهام مادرانی که بارداری اولشان سزارین و زایمانهای بعدیشان طبیعی بوده است و چه لحظهای شیرینتر و لذت بخشتر از لحظهای که نوزارد تازه متولد شده را در آغوش مادر میگذاری و تمام عشق دنیا را یکجا میبینی.
انتهای پیام/