حامد سلیمانزاده در گفتوگوی اینستاگرامی جشنواره فیلم فجر پردیس سینمایی اطلس مشهد با بیان اینکه «گیجگاه» به عنوان فیلم اول یک تجربه موفق است، اظهار کرد: این اولین فیلم بلند عادل تبریزی است که نگاه خود به فیلم بلند را وامدار نگاهی که به فیلم کوتاه داشت معرفی میکند. کارگردان تلاش کرده است تا خیلی نزدیک به استانداردهای همان زمانی که در فیلم نمایش داده میشود فیلم بسازد که این هم در فیلمنامه و هم در اجرا قابل مشاهده است. با اینحال «گیجگاه» یک کمدی شریف است که تن به ابتذال نمیدهد.
وی افزود: «گیجگاه» یک فیلم که نوستالژیک نیست، اما درباره حالی است که دیگر وجود ندارد. به هر حال دامنه مادی فیلم در دهه ۷۰ میگذرد و همه اتفاقات دقیق انتخاب شده است. مثلا خیلیها میگفتند یاهو مسنجر، کلوپ فیلم و آن باشگاهی که در فیلم دیدیم در آن دوره وجود نداشته است، اما ما خودمان دوره کودکی و نوجوانی را با همینها گذراندیم.
این منتقد سینما تصریح کرد: بازسازی تاریخ آن دهه در طراحی گریم و لباس به خوبی شکل گرفته و کلیه عناصر سبکی و روایی فیلم در اختیار ایدهمحوری قصه است که درباره موضوع مهم بدلها و اصلها است. همانطور که ما در مطالعات نظری هم میگوییم که بدلها جای اصلها را میگیرند و چه بسا از اصل هم بهتر به مخاطب معرفی میشوند و اتفاقا یکبار هم آقای کیارستمی این موضوع را اینگونه مطرح کرد که «ما در عصری زندگی میکنیم که بدلها جای اصل را گرفتهاند و ما آنها را به جای اصل میشناسیم».
سلیمانزاده خاطرنشان کرد: این فیلم نیز درباره همین ایده حرف میزند. برای نمونه اگر دقت کنید، بازیگری که بدل بازیگر اصل میشود، ناپدری که جای پدر اصلی را میگیرد، زنی که دارد شخصیت دیگری از خودش میسازد تا به هدف برسد و به طور کلی همه شخصیتپردازیها حول همین ایده اصل و بدل تعریف میشود.
وی با اشاره به اینکه «فیلم برای مخاطبین متولد دهه ۸۰ و ۹۰ هم جذابیت دارد»، ادامه داد: حامد بهداد و باران کوثری در سبکی که کمتر تجربه کردهاند بازی کردهاند. در سالهای اخیر کار ویژهای از باران کوثری ندیده بودیم، اما در این فیلم اجرای شیرینی ارائه داده است. همچنین حامد بهداد تیپ ترکیبی معلم- مربی را به درستی به نمایش میگذارد.
این منتقد سینما در رابطه با ارجاعات فرهنگی و سینمایی «گیجگاه»، گفت: ارجاعات فرهنگی فیلم مثل ارجاع به فردوسی و صائب تبریزی نشان از هوشمندی عادل تبریزی در مقام کارگردان است، اما ارجاعات سینمایی فیلم، هم تصویری و هم کلامی است و این یعنی ارجاعات فیلم الزاما میتواند برای مخاطب جوان قابل لمس نباشد، اما برای کسی که سینما را میشناسد روشن است، مثل نمای زندان که یادآور کارهای مسعود کیمیایی است، نمای انشا خواندن بچهها شبیه آثار استاد کیارستمی است و صحنه جدال زوج، خیلی یادآور آثار داریوش مهرجویی است.
سلیمانزاده با بیان اینکه «گیجگاه هم در اجرا و هم در فیلمنامه نقاط ضعفی دارد»، اضافه کرد: نقاط عطف فیلمنامه میتوانست بهتر اجرا شود و مقدمهچینی برای پایانبندی در نیمه دوم فیلم میتوانست بهتر اتفاق بیفتد. حتی در برخی موارد میشد ارتباط و انتقال بهتری صورت بگیرد. همچنین افکتهای صداگذاری در نیمه دوم فیلم شدید بود و مخاطبی که گوشش به جنس صداگذاری سینمای دهههای ۶۰ و ۷۰ عادت ندارد ممکن بود حس خوبی نداشته باشد.
انتهای پیام