جان‌فدا| به‌ پایان آمد این دفتر، روایت همچنان باقی است

خبرگزاری فارس جمعه 16 دی 1401 - 19:31

خبرگزاری فارس _ کرمان؛ آمنه شهریارپناه: در آستانه دهه مقاومت یعنی حدود یک هفته قبل از سالگرد عروج ملکوتی حاج‌قاسم بود که ساز عزا را زیر بارش رحمت الهی کوک کردیم، روزهای پر تب‌وتابی را زیر خیمه‌ها و در کنار موکب‌ها گذراندیم، برای سردار بامعرفت و فرمانده باوفا و جان‌فدا عزاداری کردیم.

کرمان پلک‌هایش را فرش قدوم زائران و میهمانان حاج‌قاسم کرد، روزها با برنامه‌هایش یکی پس از دیگری گذشت و به روز آخر رسید، پنجشنبه عصر بود که باز هم باران گرفت، برای آخرین بار در سالگرد سوم از آن قدمگاه معرفت و مقاومت گذشتیم و ریه‌هایمان را پر از عطر بصیرت کردیم.

امر به معروف متفاوت در موکب دختران آفتاب

در مسیر با دختران آفتاب آشنا شدم، گروه مردمی که جهادگونه در پی آشتی دادن برخی دخترانی با خدا بودند که فکر می‌کردند از قافله‌ی به سوی نور اندکی عقب افتاده‌اند.

با دوستان‌شان موکب زده بودند تا فعالیت‌های فرهنگی خود را برای میهمانان حاج‌قاسم بگذارند.

یکی از بانوان فعال آنجا از تاثیرات ریز و درشت حاج‌قاسم روی خودش گفت و ادامه داد: بالاترین‌شان این بود که باید به این بلوغ فکری برسیم که نباید دیده شویم و به مردم خدمت کنیم، شاید به همین دلیل بود که نامش را هم نگفت.

او از کارهای فرهنگی که در این روزها و شب‌ها انجام می‌دادند سخن گفت و ابراز داشت: کار ما ارتباط جوانان و جذب آنها به فعالیت‌های فرهنگی است، امر به معروف را به شیوه خودمان انجام می‌دهیم و همه طیف‌ها را به این سمت دعوت می‌کنیم.

حاج‌قاسم مردم‌دار بود و شجاعت داشت

با این گروه دوست داشتنی خداحافظی کردم و به موکب حضرت نرجس خاتون رسیدم، آن لحظه به میهمانان حاج‌قاسم دمنوش تعارف می‌کردند و آقایی که کمی بعدتر متوجه شدم نامش شجاع‌حیدری است، مردم و زائران را با صدای بلند به صرف یک دمنوش در هوای بارانی دعوت می‌کرد.

او می‌گفت در این روزها فعالیت‌های زیادی داشتیم که بیشتر به سمت پذیرایی می‌رفت، صبحانه، نهار، شام و نوشیدنی‌هایی مثل همین دمنوش‌ها ...

چشمان نمناک در مسیر مزار حاج‌قاسم

از حال‌وهوای مسیر در این روزها پرسیدم که گفت: صحنه‌هایی را به چشم دیدم که اعتقادم به اینکه مردم حاج‌قاسم را متمایز می‌دانند، چند برابر شد، کسانی که مقید هم نبودند اما از این مسیر با چشمانی نمناک گذشتند و به مزار حاج‌قاسم رسیدند.

می‌گفت از حاج‌قاسم یاد گرفتم که خدمت به خلق را با بهترین عملکرد انجام دهم، او مردم‌دار بود و شجاعت داشت. خدا کند برایمان از خداوند بخواهد که توفیق خدمت و در نهایت شهادت را نصیب ما بگرداند.

آنها پیشنهاداتی هم برای بهتر شدن روند برگزاری مراسم برای سال‌های آینده هم داشتند که به وقت خودش به آن می‌پردازیم.

دعا می‌کنم تا زنده هستم به حاج‌قاسم خدمت کنم

در ادامه با فیروزه فیروزبخت از موکب شهید ایرانمنش آشنا شدم، موکبی که با خواهران و برادرانش راه انداخته و پس‌اندازشان را برای میهمانان حاج‌قاسم وسط گذاشته بودند، سردار را خالص و مخلص می‌دانست، می‌گفت همه می‌دانند حاج‌قاسم تا چه اندازه ما مردم را دوست داشت و چه کارهایی برایمان انجام داد، جای خالی او را حس می‌کنیم.او عشق به مردم و خدمت به آنها را در راس برنامه‌های خود قرار داده بود، دعا می‌کنم تا زنده هستم به حاج‌قاسم خدمت کنم، خادم گلزار هم هستم، خداکند دست خودم و فرزندانم و خانواده‌ام را در قیامت بگیرد و هوای ایرانی‌ها را در آن دنیا هم داشته باشد.

به‌عشق حاج‌قاسم سختی‌ها را به جان می‌خریم

اما موکب ثارالله شهداد و خانم اویسی توجهم را بیش از همه جلب کرد، گروهی همراه و همدل که هرکدام به سرعت کار می‌کردند، حتی یکی از آنها تی برداشته و آب باران را که در خیابان جمع شده بود، به سمت دیگری هدایت می‌کرد تا مردم راحت باشند.

با خانم اویسی به گفت‌وگو پرداختم؛ می‌گفت موکب‌مان خانوادگی است، امسال پذیرایی داشتیم می‌خواستیم خیاطی را هم اضافه کنیم که چون زمان نداشتیم نتوانستیم، ان‌شاءالله سال آینده حتما انجام می‌دهیم.

او اینجا را اربعین کوچک خواند و عنوان کرد: از شهداد تا اینجا خیلی سخت است، ما به سرما عادت نداریم علاوه بر این مشکلات دیگری هم هست اما برای حاج‌قاسم همه را به جان می‌خریم، او بود که گذشت، فداکاری و سخت‌کوشی را به ما یاد داد.

از او پرسیدم دوست داری از حاج‌قاسم چه هدیه‌ای بگیری؟ گفت: فرج امام زمان(عج)، سلامتی رهبر، امنیت کشور اگر این‌ها باشند، کار و آینده فرزندان من هم درست است. آنها در طول سال کارهای سختی مثل کشاورزی، دامداری و پته‌دوزی انجام می‌دهند و پس‌اندازشان را بدون هیچ چشم‌داشتی برای میهمانان حاج‌قاسم وسط می‌گذارند، این خانواده نمونه‌ای از مردم قدرشناس کشور ما هستند که امیدوارم مسؤولان قدر آنها را بدانند.

معرفی بهترین کتاب سبک حاج‌قاسم

سلاجقه از فعالان حوزه کتاب کرمان هم گلچینی از بهترین کتاب‌های منتشر شده از سردار سلیمانی را با تخفیف برای عرضه آورده بود تا هم فرهنگ کتابخوانی را گسترده‌تر کند و هم میهمانان حاج‌قاسم با خود سوغات فرهنگی ببرند و یاد او را هدفمندتر بلند کنند.

او کتاب «حاج‌قاسمی که من می‌شناسم» را بهترین کتاب سبک حاج‌قاسم می‌داند و می‌گوید: همه ما باید چندبار این کتاب را بخوانیم.

این فعال فرهنگی می‌گفت: این مسیر ما را یاد اربعین می‌اندازد، حاج‌قاسم خالص بود، او خدایی کار کرد و خدا هم به او عزت داد و بزرگش کرد، امیدوارم همه ما بتوانیم در راه شهدا باشیم و با شفاعت حاج‌قاسم عاقبت‌به‌خیر شویم.

به امید دیدار

دوست داشتم با همه مسؤولان موکب‌ها گفت‌وگو کنم، هرکدام از آنها یک راز نهفته دارند که این چنین به عشق حاج‌قاسم خستگی‌ناپذیر شده‌اند، اما فرصت اجازه نداد.

به هرحال مراسم سوم حاج‌قاسم هم مثل آغازش زیر بارش رحمت‌الهی تمام و موکب‌ها جمع شدند، به امید دیدار مجدد همه آنها در سال آینده ... اما عشق و ارادت به حاج‌قاسم پایان‌پذیر نیست و هرزمان که به گلزار شهدای کرمان برویم، شهدا به‌ویژه خورشید شهدای مقاومت بروی‌مان آغوش می‌گشایند، روایت این صحنه‌های عاشقانه هم همچنان ادامه دارد، کرمان و حاج‌قاسم‌ش حرف‌های زیادی برای گفتن دارند ... منتظر بمانید!

پایان پیام/۸۰۰۶۵/ب

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.