به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کتاب «جاسوس بازی ۲» روایتهایی واقعی از جاسوسی افرادی است که برای رسیدن به اهداف خود از ذرهای اطلاعات نمیگذرند. این کتاب توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد و شما در ادامه یکی از داستانکهای این اثر را که درباره جنایات رژیم اشغالگر قدس است میخوانید:
«تا قبل از تابستان ۱۳۸۵ که جنگ ۳۳ روزه درگرفت، حزبالله به صورت علنی و آشکار فعالیت سیاسی و تبلیغاتی در سراسر لبنان داشت. در هر منطقه ساختمانی مشخص وجود داشت که بعضاً بالای در ورودی آن تابلو نصب شده بود و نشان میداد مثلاً آنجا واحد تبلیغات حزبالله لبنان است.
در منطقه شیعهنشین ضاحیه در جنوب بیروت در خیابان اَلغُبَیری، میدانی وجود داشت که به«ساحة الشوری» (میدان شورا) معروف بود. شاخصه بارز میدان، درخت قطور و کهن وسط آن بود.
در گوشهای از میدان، ساختمان بلند شاید ۱۲ طبقهای قرار داشت که «شورای اجرایی حزبالله لبنان» در آنجا بود. همه تشکیلات رهبری حزبالله از جمله دفتر دبیرکل سیدحسن نصرالله در طبقه ششم در آن ساختمان مستقر بود.
درست روبهروی ساختمان شورا و دفترسیدحسن، آپارتمانی قرار داشت که طبقه دوم آن، دفتر عماد مغنیه و واحد امنیت بود.
فروردین ۱۳۷۶ جنگ سختی بین حزبالله لبنان و ارتش اسرائیل درگرفت. طبق معمول، هلیکوپترهای اسرائیلی با خیال راحت از ناوهای جنگیشان که در نزدیک ساحل بیروت لنگر انداخته بودند، برخاسته و به بمباران شهر میپرداختند.
یک فروند هلیکوپتر آپاچی اسرائیل، به قصد زدن هدفی مهم از روی ناو برخاست و ناگهان در ارتفاع بسیار پائین ظاهر شد. مردم بیروت از دیدن آن در سطح بسیار پائین متعجب شدند که قصدش چیست و کجاست؟!
وقتی هلیکوپتر مقابل ساختمان شورا قرار گرفت، همه فکر کردند هدفش دفتر سیدحسن است. اتفاقاً سید پشت پنجره ایستاده بود و به هلیکوپتر نگاه میکرد که آماده شلیک بود.
ناگهان خلبان موشک هدایت شونده خود را شلیک کرد. موشک رفت و به طبقه دوم ساختمان روبهرو خورد؛ دفتر عماد مغنیه.
درست دو دقیقه قبل از شلیک موشک، همه از ساختمان خارج شده بودند. صهیونیستها که فکر نمیکردند سیدحسن پشت پنجره طبقه ششم در حال تماشای آنهاست، راه خود را گرفتند و با خیال اینکه عماد و همکارانش را کشتهاند، رفتند پیکارشان. در آن ساختمان فقط یک پیرمرد آبدارچی به شهادت رسید.»
پایان پیام/