آرزوی مادری که در کربلا محقق می‌شود

خبرگزاری فارس چهارشنبه 02 آذر 1401 - 12:35

به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، شیخ رحیم مویدی، برادر طلبه شهید -شیخ محمد مویدی- روایتی شنیدنی از خصائل نیکوی برادرش شهیدش دارد که قسمت سوم آن را در ادامه می‌خوانید:

یک روز مسجد محله‌مان اعلام کرد که فلان خانواده شهدا را می‌خواهند ببرند کربلا، اواخر زمان صدام بود و بعد از نزدیک به چهل سال تازه راه کربلا باز شده بود.

مادرم در مسجد دلش می‌شکند و می‌رود کنار همان مادر شهید که می‌خواسته برود کربلا و می‌گوید: «برای منم دعا کنید من هم آرزو دارم بروم کربلا.»

آن مادر شهید هم نگاهی به مادرم می‌کند و می‌گوید: «مگر تو دختر فردوس نیستی؟! همه حاجتشان را از او می‌خواهند، من هم خودم حاجتی داشته باشم می روم سر خاکش، از فردوس بخواه.»

فردوس خانم یعنی مادر بزرگ من و محمد در دوران حیاتش چنان زن با تقوایی بود که به عقیده خیلی‌ها مستجاب الدعوه بوده است.

مادرم پیشش می‌رود و از او سفر کربلا طلب می‌کند، چند روز بعد که پدرم می‌رود آموزش و پرورش تا برایم کامپیوتر بخرد، یکی از مدیران به او می‌گوید: «آقای مویدی. زن و شوهری از خانواده شهدای آموزش و پرورش برنامه کربلایشان را کنسل کرده اند، می‌خواهید شما را جایگزین کنیم؟»

پدرم همان موقع 600 هزار تومن پول نقدی را که برای خرید کامپیوتر من در دستش بوده، می‌دهد به مدیر آموزش و پرورش و تقریبا چهار پنج روز هم نمی‌گذرد که می‌روند کربلا.

مادر من در کربلا از امام حسین خواسته بود که من و محمد را در راه خودش قرار دهد. اینکه نه من و نه محمد اصلا فکر حوزه رفتن هم نمی‌کردیم و حالا هر دویمان آنجا بودیم شاید از این قضیه آب می‌خورد!

روایت شیخ رحیم مویدی از برادر شهیدش شیخ محمد مویدی 


محقق: سیدمحمد هاشمی
تنظیم: اسماء میرشکاری فرد

پایان پیام/

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.