جماران نوشت: در برنامه شیوه در شبکه ۴ احمدزیدآبادی، پژوهشگر سیاسی و کوشکی استاد دانشگاه به مناظره درباره بحث «استقلال» پرداختند.
مهمترین بخشهای اظهارات زیدآبادی و کوشکی به شرح زیر است:
اظهارات احمد زیدآبادی
اینکه بعد از نیم قرن انقلاب اطلاع رسانی در اختیار دستگاهی باشد که بسیاری از اهل اندیشه به آن راهی نداشته باشند و ما هیچ دستگاه اطلاع رسانی خصوصی نداشته باشیم فاجعه بار است.
ما یک صداوسیما داریم در اختیار دولت است و تفکر خاصی را پوشش میدهد.
بخشهای خبری و تحلیلی صداوسیما واقعا گمراه کننده است. یکی از مشکلات اصلی که برای کشور بوجود آمده از صداوسیماست.
رابطه ایران با روسیه نامتعارف شده! نمیشود به روسیه گفت بالای چشمت ابروست! فوری میگویند این غربگراست!
مردم باید بگویند منافع ما چه هست و چه نیست.
بعد از انقلاب مفاهیم ساده را خیلی پیچیده کردیم. استقلال یک بحث ساده است؛ پیچیده نیست. ایران همیشه استقلال داشته است؛ استقلال سرزمینی.
بعد از دوران استعمار این مفهوم استقلال تفکیک معنایی پیدا کرد. بدین صورت که چپها گفتند درست است که از استعمار کلاسیک جدا شدیم، اما تحت استعمار نو قرار گرفتیم.
واقعیت این است که جهان ما متشکل از حدود ۲۰۰ واحد جغرافیایی یا کشور است، بدین اینها روابط متقابل پیچیدهای بوجود آمده و هیچ کدام بی نیاز از دیگری نیستند. باید ببینید نیاز شما چیست. اصل این بده بستان بین همه کشورها هست، از این رو وقتی استقلال صحبت میکنیم عمدتا منظور این است که یک کشور خود مردمش منافع ملی را تعریف کنند. مردم باید بگویند منافع ما چه هست و چه نیست. نمایندگان قانونی آنها سپس آن را مبنای روابط با دیگر کشورها قرار دهند. اما اینکه با همه کشورها گفتگو کرد و با همه کشورها باید ارتباط داشت این منافی استقلال نیست.
در کشور ما جوری صحبت میشود که در تمام این دنیا دو سه کشور مستقل هستند! وقتی میگوییم هند بلااستثنا با همه ارتباط دارد، بهترین روابط را با آمریکا دارد. گویی کره شمالی و کوبا و ونزوئلا و جمهوری اسلامی ایران و یکی دو تا دیگر مستقل هستند و بقیه وابسته هستند؛ وابسته به چه کسی؟!
نفی مذاکره هر کشوری اساسا هیچ ربطی به استقلال ندارد؛ اگر باشد به سیاستهای دیگری مربوط میشود که نمیخواهند بیانش کنند، شاید از آن سودی میبرند. همه کشورها تقریبا هم روابط دارند و با هم حرف میزنند. حتی آن کشورهایی کوچک در حاشیه خلیج فارس که مثال زدند آنها هم سطحی از استقلال رای دارند.
در همین ماجرای اخیر دیدید که وقتی پای نفت وسط آمد و آمریکا گفت تولید را بالا ببرید بالا نبردند. رژیم شاه هم درجهای از استقلال داشت، البته خطاهایی میکرد. مهم این است که شما منافع خود را تعریف کنید، مردم بتوانند با سازوکارهای دموکراتیک منافع را تعریف کنند.
انقلاب ایران وقتی آمد بخش سیاست نه شرقی و نه غربی را مطرح کرد؛ این سیاست یک مقداری ریشه در دیدگاههای سید حسن مدرس و دکتر مصدق داشت. این دیدگاهها پایه گذار جنبش عدم تعهد هم شد. به معنی روابط نداشتن با شرق و غرب نبود؛ به معنی عدم توازن بین روابط بین شرق و غرب بود.
بعد از فروپاشی شوروی به ویژه در سالهای اخیر که پوتینزیم حاکم در روسیه شد توازن به هم خورد. رابطه نامتعارفی با روسیه برقرار شده است. به طور مثال ادعای پهپادهای ایران در جنگ اوکراین میخواهد را در سازمان ملل میخواهد پیگیری کنند. نمیشود گفت بالای چشم روسیه ابروست. در عوض هیچ رابطهای با آمریکا نیست. مهم این است که چه میگیرید و چه میدهید. مگر هر کسی با آمریکا رابطه دارد استقلالش نقض شده است؟ ما دچار معضل مفهومی شده ایم و هم مصداقی راه را گم کرده ایم. استقلالی که از آن صحبت میکنیم میخواهد برای ما چه کند؟ میخواهید با آن چه کنید؟
در سطح شخصی من میخواهم بمیرم، ولی استقلال را حفظ کنم، ولی در سطح کشور که این طور نیست. استقلال باید به پرستیژ شما در سطح بین الملل کمک کند، ولی اگر به همه چیز شما آسیب زد، میپرسند استقلال میخواهیم چه کار؟! الان این برای مردم زیر سوال رفته است.
چین پدر سریلانکا را درآورده! روسیه به اوکراین حمله کرد؛ یک کلمه نمیشود در مورد اینها حرف زد!
رسانههای رسمی و مقامات که حرف میزنند مفهوم مسلط از استقلال یک مفهوم کاذب است، حرفهای ما را هم اعتراضی تلقی میکنند.
بچههای ما به کشورمان میگویند خراب شده!
همسرم به من گفت بروی به صداوسیما از تو طلاق میگیرم! من میخواهم با مردم حرف بزنم. ما تریبون نداریم! هر وقت حرفی زدیم سر از زندان درآوردیم!
بچههای ما الان فوق لیسانس مهندس صبح تا شب هفت میلیون حقوق میگیرد، خانه نمیتواند کرایه کند، چطور ازدواج کند.
صدها نهاد در این کشور ساخته شده؛ که اینها وابسته به نظام هستند و به خود حق میدهند فعالیتها و تصمیمات و رفتارهای دولتمردان را وتو کنند.
آقای هاشمی که خدا رحمتش کند؛ بقیه را بیاورید اینجا، از خاتمی تا احمدی نژاد و بپرسید در سیاستها چقدر آزادی عمل داشتید؟
الان امام جمعه مشهد میتواند کل دم و دستگاه دولت را وتو کند! این وتو غیرقانونی است.
برآیند این وضعیتی که ما داشتیم نگذاشته روابط عادی و حداقلی با آمریکا شکل بگیرد.
اگر تصمیمات سیاسی ما را نیروهای امنیتی بگیرند اشکال دارد.
کسی که رای مردم را میآورد و رییس دولت است وقتی سیاستهایی را عرضه میکند باید بتواند اجرایش کند. همه میگویند نگذاشتند.
آمریکا پدر ما را درآورده؛ این همه تحریم کرده! رابطه ما هم با اروپا مریض گونه بوده است.
با دو قدرتی (روسیه و چین) رابطه برقرار کرده ایم که حداقل دموکراسی راهم ندارند. یکی نظامشان بسته است و یکی نیمه بسته!
منافع و امنیت ملی هر کشور را چه کسی تعریف میکند؟ سیستم انتخاباتی ما این طوری نیست که نظرات تبلور پیدا کند.
چه کسی میگوید منافع ملی ما این است که با روسیه و چین رابطه استراتژیک داشته باشیم، ولی با آمریکا نه. مردم این را نمیگویند.
افکار عمومی ایرانیها را بسنجید. ایرانیها تا آن جایی که من میدانم خواهان رابطه متوازن با قدرتهای جهان هستند. اگر کسی را دشمن بدانید بقیه سوءاستفاده میکنند؛ مثل چین و روسیه. خودتان را با یکی از کانونهای قدرت درگیر کرده اید.
کشوری میتوانید قدرت مانور داشته باشد که بتواند با همه بازی کند. با همه حرف بزنید، بالانس کنید.