به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل همه آنها که در حوزه رسانه فعالیت دارند، دریافتهاند که امروز رسانههای معاند ملت ایران با بکارگیری شگرد منافقانه از طریق سیاهنمایی ویژه از وضع موجود جامعه ایرانی و بزرگنمایی فراتر از حد باور مشکلات موجود، در صدد آن است که اهداف بزرگتر خود از جمله براندازی و از هم گسستن یکپارچگی ملت ایران را محقق سازند.
آنها به صورت برنامهریزی شدهای شکل گرفته و سازماندهی یافتهاند که در مواقع لزوم بر روی اتفاقات و مشکلات کوچک و بزرگ داخل ایران موجسواری کنند و برای رسیدن به اهداف خود، بر اقشار مختلف جامعه متمرکز شدهاند، هر زمان که اتاق فرمان اشاره کند با تولید محتوای دروغین و بزرگ کردن اتفاقات کوچک، کشور را به سمت آشوب و اغتشاش پیش میبرند؛ اینها هرچند خود را دلسوز مردم ایران نشان میدهند اما هیچگاه پیشنهاد مسالمتآمیز برای رفع مسائل پیش روی مردم قرار نمیدهند و همچنان شیوه بحرانسازی را در اولویت دارند.
در پشت پرده این رسانهها که از مزدوران داخلی برای رساندن پیام خود بهرهکشی میکنند، بنیادها، سازمانها و رژیم های متخاصمی در حال مدیریت استراتژیک هستند تا در بزنگاههای حساس وارد عمل شوند و شبهه بر اقتدار و توسعه ایران وارد سازند و حتی اجازه ندهند رویدادهای تأثیرگذار ملی دیده شود.
علیرغم وجود اعتراضات حاصل از گرانی، فساد، تبعیض، بیتوجهی به کشاورزان، رانندگان و سایر اقشار از جمله زنان، ناکارآمدی و مباحث مرتبط با محیط زیست در بسیاری از کشورهای دنیا و بویژه اروپا این دسته از رسانهها با گذر از آن، همچنان ایران را هدف قرار دادهاند و از هیچ موضوعی مرتبط با آن عبور نمیکنند.
پشتیبانی مالی و امنیتی آمریکا، انگلیس، اسرائیل، فرانسه، عربستان و برخی متحدان آنها از این نوع رسانهها دست کمی از پشتیبانی آنها از گروهکهای تجزیهطلب و آشوبگر اطراف ایران ندارد و با میدانداری خود به سمت پاشیدگی اجتماعی پیش میروند.
رسانههای معاند با تکنیکهای متعدد ابتدا خود را در لباس دوست متظاهر میکنند و با به کار گرفتن استراتژیهای درازمدت به تدریج مدیریت افکار عمومی را در دست میگیرند اما هرگاه فضای لازم را بدست میآورند چهره منافق آنها آشکار میشود.
همواره در هر جامعهای اعتراضات، به عنوان یک محرک قابل توجه و قدرتمند برای ایجاد تغییرات در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شناخته میشود که اصولا رسانهها در قبال آن با اتخاذ موضع مخالفت یا موافقت به فعالیت میپردازند بنابراین رسانههای معاند که پیش از این توانستهاند با شگرد منافقانه در افکار عمومی نفوذ کنند، وارد فضای اینچنینی شده و از اعتراضات به نفع خود بهره برداری میکنند.
همچنان که ذکر شد، دلایل اعتراضات عمومی گاهی اقتصادی و گاهی سیاسی و گاهی اجتماعی است اما پیشینه سیاستهای رسانههای معاند نشان میدهد که در هر اعتراضی به دنبال امنیتی کردن جامعه ایرانی هستند و همزمان که مثلا شاهد اعتراض کارگران در یک واحد تولیدی هستیم، این دست رسانهها تلاش میکنند تا نگاههای دنیا را به آن متوجه نموده و همراستا با آن برخی گروهکها را هم تحریک به اقدامات بحرانزا کنند.
موضوعی که به عینه در جریان فوت دختران کرد و آذری تبار ایرانی مرحومه مهسا امینی و مرحومه اسرا پناهی شاهد آن بودیم مثال بارزی بر این سیاستگذاری رسانههای معاند بود که آتش گلایههای قومیتی را روشن کرد و با ایجاد آشوبهایی ساختگی در مناطق مربوط به اقوام بلوچ، لر و آذری تلاش کرد نظام را به ضایع کردن حقوق قومیتها متهم کرده و در ادامه موضوع حجاب را در آن آمیخت و جریان اعتراضی را مطابق با سیاستهای جبهه خود چارچوببندی کرد.
تحریک چهرهها و ایجاد جو روانی حاصل از آن، استمرار همین سیاستهای رسانهای است که هنرپیشههای سینما و تلویزیون، قهرمانان ورزشی و چهرههای برجسته را مقابل مردم قرار داده و فشار معترضان را بر آنان برای اتخاذ موضع همسو بیشتر کرد.
هرچند مدتهاست مسئولان از جنگ فرهنگی و رسانهای سخن میگویند اما با فراموش کردن و عدم اتخاذ سیاستهای پیشگیرانه و حتی تهاجمی در اجرای رهنمودها و دغدغههای مقام معظم رهبری در مباحثی نظیر تهاجم فرهنگی و نفوذ، بستر را برای درک نشدن عینی و عمومی این جنگ رسانهای ناخواسته فراهم میکنند.
علیرغم اینکه عدم راهاندازی به موقع قرارگاههای رسانهای و برخورداری همه یگانهای رسانهای کشور از فرماندهی بومی، سهل انگاری در موضوع سواد رسانهای، بیبرنامهگی در جهاد تبیین و مدیریت جزیرهای در حوزه رسانه کار را برای برای مدیریت افکار عمومی سخت کرده است، اما این فضا همچنان جذابیتها و پذیرش و قابلیت خود را دارد تا باور و اعتماد عمومی را به رسانههای داخلی بازگرداند.
اگر بر این باور هستیم که اکنون جبهه دشمن در حوزه رسانه متمرکز شده است و میلیاردها دلار برای براندازی ایران و نظام آن هزینه میکنند غفلت از تجهیز سنگرهای رسانهای داخلی در همه قالبهای آن، میتواند غلبه معاندان بر افکار عمومی و جهت دهی بر آن را تسهیل کند.
اگر قرارگاههای رسانهای شکل موجهی بر خود بگیرد و تصمیمات پیشدستانه نسبت به رسانههای نفاق صورت پذیرد، میتوانیم نقشههای براندازانه و فتنهانگیز را نقش بر آب کنیم چراکه قدرت کنونی ایران در حوزه نظامی، قدرتافزایی در حوزه نرم و رسانه را بیش از پیش ضروری میکند.
همچنان که توطئهچینیها به ویژه با تحریک برخی گروهها و دولتها در کشورهای همسایه مستمراً رصد و اقدامات آنی برای بیاثر کردن یا عقب نشاندن در اقلیم نظامی از سوی اتاق فرماندهی واحد نظام صورت میپذیرد، در حوزه رسانه و فرهنگ نیز به تشکیل چنین سازمانهایی که در بزنگاهها دست به اقدام فوری بزند، نیاز داریم.
بنظر میرسد تدابیر آتی در قبال رسانههای معاند و شگردهای منافقانه آنها باید از پدافند به سمت آفند تغییر یابد تا از سمپاشی برنامهریزی شده برای تأثیرگذاری بر اقشار مختلف پیشگیری کند.
آنچه در این مدت اخیر شاهد بودیم که به دنبال قوت گرفتن نفوذ ایران و سیاستهای نظامی و مذهبی در منطقه و بینالملل از جمله برگزاری تاریخی و باشکوه راهپیمایی اربعین، مقاومت و پافشاری در موضوع برجام، عضویت نهایی در شانگهای و سخنرانی قدرتمندانه رئیس جمهور در سازمان ملل تیری بود که بر جبهه برانداز اثر عمیقی گذاشته بود لکن برای ممانعت از درک وسعت این نفوذ، دشمنان با بکارگیری رسانههای سازمان یافته خود تلاش کردند آنها را کماثر جلوه داده و اذهان عمومی و بینالمللی را به سمت ناآرامیهای داخلی سوق دهند و با بزرگنمایی و تشویق به اغتشاشات از اقدامات بعدی ایران ممانعت به عمل آورند لذا آفند آتی در حوزه رسانه ضرورت دارد تا شگردهای منافقانه رسانههای معاند و سیاهنمایی برای براندازی نظام و شوکت و عظمت ملت بزرگ ایران را خنثی سازد.
یادداشت: مهران محمدی
انتهای پیام/