به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، سیّدرضا مؤیّد فرزند سیّد محمد متخلص به «مؤیّد» در سال 1321 هجری شمسی در مشهد در خانوادهای مذهبی و علاقهمند به امور دینی متولد شد، و پس از تحصیلات ابتدایی به شغل آزاد روی آورد.مؤیّد با مطالعه اثر ادبی و دیوانهای سایر شعرا از آغاز جوانی به سرودن اشعار به ویژه مدایح و مراثی مذهبی پرداخت و از شاعران نامور اهل بیت پیامبر (ص) به شمار میرود.
سید رضا مؤید که دم ها، رباعیات و غزل هایش در دوشنبه ها و پنجشنبه های تشییع شهدا در مشهد در خاطره ها ماندگار شده است، از شعرای برجسته آیینی و انقلابی کشور است. شعر معروف «خدا کند که بیایی» تنها یکی از آثار ماندگار اوست و مجموعه اشعار او در طول سال ها، از «گلهای اشک» تا «بهار بی خزان» مجموعه ای غنی از معارف ناب دینی بوده اند که در کالبد ادبیاتی معرفتی و در عین حال مردمی جلوه کردهاند.
ویژگی برجسته استاد مرحوم "حاج سید رضا موید خراسانی" این بود که دعبل وار، شعر خود را در خدمت انقلاب و امام به کار گرفته و ابعاد انقلابی و ستم سوز و مجاهدت آمیز معنویت ناب دینی را در اشعار شیرین خود به مردم نشان میداد.
از همین رو بود که مقام معظم رهبری نیز در دیدار خود با جمعى از شعراى آیینى کشور فرمودند: «به برخى از موضوعات در شعرهاى آئینى کم پرداخته می شود از جمله، موضوعات مربوط به مسائل انقلاب، مسائل جنگ و دفاع مقدس. البته در یک دورهاى خیلى خوب بود. همین آقاى مؤید در زمان جنگ وقتى جنازههاى شهدا را به مشهد مىآوردند، شاید هر روزى یا هر چند روزى یک غزل میگفت و مداح ها اینها را می خواندند... الآن جاى این اشعار خالى است.»
«از لحاظ ذهن انقلابی و ذهن جهادی و کار فکری، مشهد جزء مناطق بسیار پیشرفته بود. یعنی یقیناً در فضای انقلابی شهر، کارهای هنری و ادبی که انجام میگرفت تأثیر شایانی داشت. هر وقت جنازه یا جنازه هایی، پیکرهای مطهری از شهدا می آمد مشهد، این شعرای مردمی و انقلابی که الحمدلله الان هم حضور دارند در مشهد؛ خدا انشاالله حفظشان کند. بعضی هستند و بعضی هم از دنیا رفتند اینها شعر میگفتند، می آمدند در این مراسم تشییعها میخواندند. اصلاً فضای شهر را یک فضای جهاد و شهادت میکردند.»
«کعبه دلها» در مدح و ثنای حضرت امام رضا(ع) از سرودههای معروف مرحوم استاد موید است که با هم مرور میکنیم:
بر آستان رضا روی التجا دارم
نظر گشا و ببین التجا کجا دارم
بر این مقامِ خدا داده افتخار کنم
که در حریم رضا رتبه گدا دارم
غبار درگه شمس الشموس عین شفاست
برای چاره هر درد، از این دوا دارم
ز صاحبان کرم نیست چشم اکرامم
امید مکرمت از حضرت رضا دارم
مرا چه بیم ضلالت ز کوره راه جهان؟
که از ولایت او نور رهنما دارم
قسم به تربت پاکش که کعبه دلهاست!
غلام اویم و در خدمتش وفا دارم
ز معصیت نگران و به مهر او خرسند
چه حالتی است که در خوف و در رجا دارم؟
به مهر آل علی پروریده جان و تنم
عجب که مسم و در قلب، کیمیا دارم
ز توس دل نتوانم گرفت و رفت ولی
به سر هوای تماشای کربلا دارم
ز دل نمیرودم یاد نینوای حسین
که روز و شب ز فراقش چو نی، نوا دارم
اگر نمردم و رفتم به آستانبوسش
از این زمانه به او باز شکوهها دارم
به رستخیز، «مؤید»! چو از لحد خیزم
به دست، نامه و بر لب رضا دارم
انتهای پیام/282